در مسئله حجاب هم 4=2×2

کد خبر: ۱۰۳۸۳۷
|
۲۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۲۲ 12 June 2010
|
11518 بازدید
محمدرضا زائري محقق و پژوهشگر در شماره جدید هفته نامه پنجره نوشت:

در نظام الهي خلقت، سنت‌ها و قوانيني حاكم هستند كه براي افراد و جوامع و زمان‌هاي مختلف ثابت و يكسانند. برخلاف عمل براي آخرت كه تنها از اهل تقوى پذيرفته مي‌شود، اثر و نظام حاكم در اين‎گونه امور براي مؤمن و بي‎ايمان، پير و جوان، زن و مرد و...در دنيا تفاوتي ندارد.

مثلا ترحم بر يتيم و دست مهرباني بر سر او كشيدن موجب گشايش دل و آرامش مي‌شود يا صله رحم باعث طول عمر است. در اين قضيه فرقي ندارد كه شما نماز شب مي‌خوانيد يا مشروب مي‌خوريد، اگر دست محبت بر سر يتيم بكشيد، دل‎تان باز مي‌شود و تفاوتي ندارد كه براي مصيبت عاشورا گريه كرده‎ايد يا ترانه غيرمجاز گوش داده‎ايد. اگر صله رحم كرديد، عمرتان طولاني خواهد شد.

 ممكن است شخصي بي‎ايمان به‎خاطر رابطه نزديك با خانواده و رسيدگي به مشكلات بستگان، عمرش طولاني شود، اما بلافاصله بعد از مرگ به دليل گناهانش به عذاب الهي مبتلا شود و ممكن است فردي با تقوا به يتيمان ترحم و توجه نكند و دلش گرفته و سنگين بماند. نه گناه آن، مانع اثر سنت الهي مي‌شود و نه ثواب اين، در نظام طبيعي جهان تغييري ايجاد مي‌كند.

نتيجه ضرب عدد دو در عدد دو هميشه ثابت است. اين نتيجه از ٢هزار سال پيش از بعثت رسول گرامي اسلام تا 500 سال ديگر و از گينه بيسائو تا نيويورك يكسان بوده و هست و خواهد بود. چه مرحوم شيخ انصاري دو را در دو ضرب كند و چه وينستون چرچيل، نتيجه فرقي نخواهد كرد.

آثار وضعي رفتارها و حوادث اجتماعي و پيامدهاي طبيعي رويدادها و روابط ميان كنش‌ها و واكنش‌ها در موضوعاتي مثل حجاب، اعتماد عمومي، فساد و فقر، بيكاري و اعتياد و امثال اين‎ها نيز همين گونه‎اند.

برخي رفتارها و رخدادهاي اجتماعي به‎طور طبيعي نتيجه ثابت و مشخصي دارند و با تغيير شرايط و نقش‌ها اصل معادله تغييري نمي‌كند. در چنين شرايطي، وقتي‎كه يك پديده اجتماعي به‎عنوان نتيجه و حاصل در سطح جامعه ظاهر شد، بايد در پي يافتن سبب و عامل بود و مشكل را علاج كرد.

تا زماني‎كه عامل را نيابيم و مشكل را حل نكنيم، هرچه هم ناسزا بگوييم و فرياد بكشيم، چيزي عوض نمي‌شود. خودرويي كه به‎خاطر تمام شدن سوخت از حركت ايستاده، نياز به چيزي جز پركردن باك بنزين ندارد.

امروز حكايت ما و موضوعاتي مانند حجاب (و چندي بعد يك موضوع ديگر) حكايت ماشيني است كه بنزين ندارد و راننده و مسافران از آن پياده شده‌اند و به آن لگد مي‌زنند. يكي فرياد مي‌كشد و يكي هُل مي‌دهد، يكي با چوب بر سر ماشين مي‌كوبد و يكي با چماق روي موتورش مي‌زند! در حالي‎كه كافي است چند ليتر بنزين در مخزن سوختش بريزند و به‎راحتي به راه خود ادامه دهند.

در موضوعاتي مانند حجاب، اصل موضوع خيلي ساده‎تر از آن است كه تصور مي‌كنيم. چنين پديده‌هاي اجتماعي هر چه هم پيچيده و ظريف و حساس باشند و به‎سادگي نتوان تحليل‎شان كرد – كه اتفاقا موضوع حجاب هم همين‎گونه است – در اين نكته مشتركند كه عوامل و اسباب پديد‎آورنده‎شان قابل شناسايي و بررسي هستند.(١)

 رفتار غلط نتيجه درست نمي‌دهد. حتى اگر علت خلقت و رسول خدا هم باشي، قرآن كريم مي‌فرمايد كه: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضّوا من حولك» برخورد نرم و مهرآميز تو به لطف خدا آن‎ها را گردآورد و اگر تلخي و درشتي مي‌كردي، پراكنده مي‌شدند. فرقي نمي‌كند كه تو كه هستي، حتى اگر پيامبر خدا هم باشي، گندم از گندم برويد، جو ز جو!
 قرآن كريم مي‌فرمايد: «‎ولاتسبّوا الذين يدعون من دون الله فيسبّوالله عدوا بغير علم» به مشركان و كافران ناسزا نگوييد كه متقابلا بي‎آن‌كه بدانند از سر ستيزه‎جويي به خدا ناسزا خواهند گفت.

وقتي در بدن كسي علايم بيماري چون تب و لرز ظاهر شد، هرچه بر سر بيمار فرياد بكشيم كه: تب نداشته باش و هر چه او را نصيحت يا تهديد كنيم يا به خواهش و تمنا بپردازيم، درجه حرارت او پايين نمي‌آيد. مگر آن‌كه عامل را شناسايي و درمان كنيم.

رفتار خشونت‎آميز و لجام‎گسيخته و بي‎ضابطه در چنين شرايطي، نه تنها نشانه قدرت و اقتدار نيست بلكه بر عكس از ضعف و انفعال حكايت مي‌كند. به تعبير دعاي شريف: «ولا يحتاج إلى الظلم إلا الضعيف» تنها شخص ناتوان است كه به ظلم نياز دارد.

 در روايت داريم كه: «‎الغيبه جُهد العاجز» غيبت كردن كار شخص ناتوان است. اگر قوي بود كه بر سر او مي‌زد و خوارش مي‌ساخت يا او را ناديده مي‌گرفت و به حسابش نمي‌آورد يا رودررو بر او بانگ مي‌زد و با دليل و برهان خاضعش مي‌ساخت. پس آن‎كه در پشت سر بد مي‌گويد، ناتوان است و از سر انفعال و اضطرار غيبت مي‌كند.

برخورد سراسيمه و از سر دستپاچگي نيز در موضوعات اجتماعي نشان مي‌دهد كه نتوانسته‌ايم بر مشكل تسلط يابيم و درد را درمان كنيم و از اين‎رو به دست و پا افتاده‎ايم. جماعتي كه از كودكي چون موم در دست ما بوده‌اند و از مهد كودك و مدرسه تا دانشگاه و پادگان سربازي در اختيارشان داشته‎ايم و با راديو و تلويزيون و روزنامه و كتاب و سينماي خودمان طرف بوده‌اند امروز آيا اين‎قدر مشكل شده‌اند كه نمي‌توانيم با موضع قدرت و از سر تدبير و حكمت طبق اراده خود ذهن و رفتارشان را شكل دهيم؟ (2)

 اقتضاي قدرت و عمل از موضع مقتدر آن است كه بي‎سروصدا و بدون آن‌كه كسي متوجه شود، كاري كني كه طبق نظر تو رفتار كند و حرف بزند و بپوشد و بنوشد، بلكه بالاتر همان‎گونه كه تو مي‌خواهي، بينديشد و ببيند و باور كند.

اين‎گونه راهپيمايي كردن و بد و بي‎راه گفتن مال كشورهايي مثل تركيه و لبنان است كه مؤمنين، قدرتي ندارند؛ پس به خيابان مي‌ريزند و از حكومت مي‌خواهند كه مثلا كاباره‌ها را تعطيل كند يا جلوي فساد را بگيرد و... اما در نظامي كه همه اركان و اجزايش يكپارچه و در اختيار خود ماست به خيابان ريختن و فرياد كردن فقط نشان‎دهنده اين است كه يك جاي كار خودمان ايراد دارد!

به قول مولوي: گر نه موش دزد در انبان ماست، حاصل گندم چل ساله كجاست؟ ما كه همه ابزارهاي كنترل و جهت‎دهي به افكار عمومي و باور و رفتار مخاطب را در اختيار داشته‎ايم، وقتي به‎جاي استفاده از اين ابزار‌ها براي حصول به هدف به خيابان و فرياد متوسل مي‌شويم موضوعي كوچك و كم اهميت را خودمان بي‎دليل و بيهوده بزرگ جلوه مي‌دهيم.(3)

اگر بگوييم توطئه دشمن است – كه هست و هيچ‎كس در آن شكي ندارد – خواهند پرسيد كه: يعني شما با اين عرض و طول آن‎قدر ضعيف هستيد كه چهار كانال تلويزيوني مي‌توانند اين‎طور عاجزتان كنند؟ و اگر به واقعيت اشاره كنيم و بگوييم كه نه، دشمن اصلا در مقابل عظمت انقلاب اسلامي و پشتوانه تمدن و فرهنگ ايران اين‎قدرها نيست بايد بپذيريم كه كوتاهي‌ها و خطاهاي خودمان در چنين موضوعاتي مؤثر است.

 آري، آيينه واقعيت‌هاي اجتماعي چون عيب رفتار و عملكرد تو بنمود راست... خود شكن، آيينه ظاهري پيامدهاي رفتار خود را شكستن خطاست.

 سال‎هاست تمام اهتمام ما در موضوع حجاب به روسري كشيدن براي تصوير زنبور و خرگوش در كتاب‌هاي قصه كودكان منحصر شده بود و حالا يك كتاب اثرگذار و يك فيلم جذاب براي موضوع حجاب نداريم كه عرضه كنيم.

سال‎هاست تلويزيون و مطبوعات ما زن‌هاي مجرم را در دادگاه (بخش خبري واقعي و مستند) با چادرمشكي نشان داده و زن‌هاي موفق را در سريال‌ها و فيلم‌ها و گزارش‌ها با همين حجابي كه الان از آن شاكي هستيم. سال‎ها زن چادري و محجبه، خدمت‎كار و كلفت و بي‎سواد و فقير بوده با نام‎هايي مثل فاطمه و معصومه و زن كم حجاب و رنگارنگ، خانم خانه و باسواد و ثروتمند و نامش ژيلا و كتايون و نانسي! (4)

يك دخترعادي و معمولي در جامعه ما 15 يا 20 سال از طريق پيام‌هاي غيرمستقيم و مؤثر تبليغي تحت هجوم و شبيخون فرهنگي است و در طرف مقابل از طريق پيام‌هاي رسمي و مستقيم كم اثر به حجاب دعوت مي‌شود در حالي‎كه در عمل و در صحنه واقع به چشم خود مي‌بيند كه حجاب داشتن براي درس خواندن و كار پيدا كردن و ازدواج و كسب درآمد، نه تنها كمك نيست كه گاه مانع است و خودمان هم در واقع داريم همين را عملا تأييد مي‌كنيم.

استثناهايي مانند خانواده‌هاي مذهبي و محيط‌هاي خاص فكري و فرهنگي را اگر كنار بگذاريم، به‎طور طبيعي و بر اساس فطرت و نظام روحي و رواني كه خدا به اين نوجوان و جوان داده، اگر حجاب را انتخاب كند، كاري غيرعادي كرده و برعكس، گزينش بدحجابي رفتار طبيعي و منطقي اوست.

اگر در اين‎جا مثل برخي از قانون و اجبار حرف بزنيم و اين‌كه نظام حكمي و قوانين را بايد رعايت كنند، دو اشكال پيش خواهد آمد: نخست اين‌كه اگر ملاك قانون است، پس چرا به فرانسه اعتراض مي‌كنيد؟ و چرا از زن ايراني در خارج از كشور هم توقع حجاب داريد؟ و ثانيا اشكال اساسي‎تر و خطرناك‎تر اين‌كه پس اهداف تربيتي انقلاب اسلامي براي رشد و تعالي مخاطب چه مي‌شود. آيا اگر اين دختر در كوچه و خيابان به ظاهر حجابش را كاملا حفظ كند، اما در قلب و دل خود هيچ باور و ايمان و عقيده‌اي نداشته باشد ما خيال‎مان راحت مي‌شود و كار خود را تمام شده مي‌دانيم؟ (5)

بايد پذيرفت كه اگر من كاري نكرده‎ام از كوتاهي و قصور و ناتواني خودم بوده نه نقص و تعاليم اين مكتب آسماني. آييني كه در آن سوي دنيا چنان جان و دل برخي را تسخير مي‌كند كه از همه چيز خود مي‌گذرند و با تحمل بدترين آزارها و تحقيرها حجاب را انتخاب مي‌كنند. چرا بايد در اين سرزمين حاكميت دين، براي همين موضوع به داد و فرياد نياز داشته باشد؟

آييني كه در طول قرن‌ها روز به روز استحكام و صلابت بيشتري يافته و به منبع لايزال قدرت و استمرار متصل است و نمونه تربيت و تعليمش هر روز در يك سوي جهان افتخار و عزت‎هايي چون حزب‎ا... لبنان عرضه مي‌كند، آيا اكنون حجم مشكلش در موضوعي نازل چون بي‎حجابي شهروندانش خلاصه شده است؟

 معلوم مي‌شود يك چيزي در اين جاي كار ما ايراد دارد. سنت‌هاي الهي در پديده‌هاي اجتماعي ثابت و قطعي هستند. اگر به احياي امر اهل بيت بپردازيم و حقيقت اسلام را چنان كه هست – در عمل نه به زبان و در همه ابعاد نه فقط در نماز جمعه و راهپيمايي روز قدس – به مخاطب نشان دهيم، ديگر نه تنها نياز به سروصدا نداريم، بلكه با سكوت هم كه تبليغ كنيم، همه به سوي اين حقيقت خواهند شتافت. (روايتي حيرت‎انگيز از امام ششم نقل شده كه: «كونوا دعاه لنا صامتين» با سكوت مردم را به سوي ما دعوت كنيد!)

اين مبناي دعوت به حق و حقيقت و احياي امر اهل‎بيت است كه: «علّموا الناس محاسن كلامنا فإن الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتّبعونا» حرف حساب و سخن زيباي ما را به گوش مردم برسانيد – نه حرف ناحساب و سخن زشت خودتان را – كه مردم اگر از زيبايي‌ها و نيكويي‌هاي انديشه و مرام و سخن وكلام ما با خبر شوند، خود از ما پيروي خواهند كرد.

روز قيامت بسياري از همين مخاطبان بر امثال من حجت خواهند داشت و خواهند گفت: خدايا، تو هم در وجود ما نياز به آب را قرار داده بودي و هم كراهت از چيزهاي ناپسند را. ما تشنه شديم و سراسيمه به سوي زائري رفتيم، اما او آب زلال مكتب اهل‎بيت را به ما نشان نداد، بلكه آب گل‎آلودي كه در كاسه شكسته و آلوده نفسانيت خود جمع كرده بود، پيش آورد. خدايا، ما هم بر اساس فطرت خود از او گريختيم و از گردش پراكنده شديم. خدايا ما از آب بدمان نمي‌آمد، بلكه برعكس تشنگي تمام وجودمان را مي‌سوزانيد، اما آب نمي‌ديديم. اگر او آن جام دلفريب و آن آب زلال را به ما نشان داده بود هم آب را مي‌نوشيديم و هم دستش را مي‌بوسيديم. خدايا، او به‎جاي رفع تشنگي ما چوب برداشت و ما را زد كه: «شما دشمن آبيد» خدايا به خودت قسم ما دشمن آب نبوديم.

چرا بايد عظمت پيام اهل‎بيت را كه در طول تاريخ منشأ آفريدن عظمت‎هايي بي‎نظير بوده به‎خاطر قصور و ناتواني بعضي‎مان كوچك جلوه دهيم و قامت بلند انقلاب اسلامي را به‎دليل كوتاه بودن درك و آگاهي برخي‎مان نارسا نمايان كنيم؟

بنيان اين انقلاب بزرگتر از آن است كه حتى با هجوم تمام قدرت‌هاي استكباري فروريزد و قامت تنومند باورهاي عميق ايماني مردم ما استوارتر از آن‎كه با وزيدن توفان‎هايي چون كانال‌هاي تلويزيوني و ماهواره‌اي درهم شكند.

تنها بايد به نظام طبيعي سنت‌هاي الهي گردن نهيم و براي پديد آمدن معلول، علت را محقق سازيم و براي درمان درد و بيماري، علت و سبب آن را جست‌وجو كنيم و اگر نكنيم، هركه باشيم و هرچه بگوييم، تفاوتي نخواهد كرد كه: «أبى الله أن يجري الأمور إلا بأسبابها» محال است كه خداوند امور را جز از طريق اسباب و علت‌ها جريان دهد. 

(1) در موضوع حجاب عوامل بسيار متعدد بايد ملاحظه شوند، نمي‌توان اين مسئله اجتماعي را چون قطعه‌اي جدا از بافت جامعه ديد و تحليل كرد. بي‎شك بخشي از اين وضعيت ناشي از طبيعت تحولات اجتماعي جديد و متأثر از مؤثراتي است كه مقام معظم رهبري از سال‎ها پيش به‎عنوان تهاجم فرهنگي بدان هشدار داده اند.

(2) شك نيست كه در مواردي اندك هم نمود ظاهري بي‎حجابي نوعي دهن‎كجي عمدي و گاه حتى سازمان‎يافته و حساب شده است. در اين موارد طبيعتا راهي جز برخورد جدي و شديد و مجازات روشمند قانوني از موضع اقتدار نيست و نمي‌توان ضرورت برخورد مقتدرانه نهادهاي مسئول انتظامي و قضايي را در اين استثناها منكر بود.

(3) دشمنان جمهوري اسلامي و مشكلاتش به حجم و اندازه عظمت و بزرگي‎اش هستند. نبايد اين حجم را كوچك جلوه داد. وقتي نهايت توطئه دشمن را در انتساب يك جوان اغتشاش‎گر به سلطنت‎طلبان خارج‎نشين خلاصه مي‌كنيم، در واقع خودمان گروهي پيرمرد ترياكي در حال احتضار را زنده مي‌كنيم و براي‎شان عنوان و موجوديت و موقعيت مي‌تراشيم.

(4) آسيب‎شناسي موضوع حجاب البته نياز به بررسي و بحث عميق دارد و گرچه پيش از اين درباره اين موضوع نوشته‎ايم، بازهم ناگفته فراوان است كه مجال پرداختن به آن نيست و چه بسا نيازي هم بدان نباشد.

(5) حساسيت اين موضوع از اين جهت است كه حجاب بر خلاف مسئله‌اي مانند نماز يك بحث فردي نيست و كاملا بازتاب و نمود اجتماعي دارد. حجاب در حد خود تجلي بارز التزام ديني جامعه و گسترش فرهنگ اسلامي است و همين موضوع ضرورت اهتمام بيشتر به آن را طلب مي‌كند. از اين‎رو، معالجه نادرست مسئله، خطرناك و قطعا از بي‎توجهي به آن بدتر است.

ما كه همه ابزارهاي كنترل و جهت‎دهي به افكار عمومي و باور و رفتار مخاطب را در اختيار داشته‎ايم، وقتي به‎جاي استفاده از اين ابزار‌ها براي حصول به هدف به خيابان و فرياد متوسل مي‌شويم موضوعي كوچك و كم اهميت را خودمان بي‎دليل و بيهوده بزرگ جلوه مي‌دهيم
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟