مهدی زنجانی در یادداشتی نوشت:
درست در چهاردهم اسفند، كه هنوز در خاطره مردم ما يادآور صف آرایی تفكر ليبرال بيگانه با اصالت هاى ملى و انقلابى با جريان اصيل عزت و استقلال و پايدارى مردان انقلاب و دفاع مقدس است، خبرگزارى جمهورى اسلامى (ایرنا) دسته گل تازه اى به آب داد كه واقعا دست مريزاد دارد!
به دنبال اظهارات محسن رضايى درباره دهه پنجم كه نخستين دهه گام دوم انقلاب و از ديد او دهه بسيار مهم و سرنوشت سازى است كه پايه گذار آينده كشور است؛ و تاكيد او بر فرصت ها و تهديدهاى بزرگ اين دهه در اقتصاد و فرهنگ و امنيت و خطر نفوذ؛ و اين كه دولت آينده و برنامه هفتم، نخستين دولت و برنامه در چارچوب گام دوم است كه بايد با دولت هاى گذشته متفاوت باشد و با تحولى اساسى از جمله در مديريت كشور، مشكلات مزمن را حل كند و به توسعه اقتصاد و فرهنگ در كنار دفاع و سياست بپردازد تا آرمان هاى انقلاب و قانون اساسى تحقق يابد، متاسفانه خيرگزارى جمهورى اسلامى در مطلبى با عنوان واكاوى اظهارات اخير دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام، با تحريف سخنان او و ايراد اتهام، حوزه ماموريت و صلاحيت خود به عنوان خبرگزارى ملى فراگير را به وكيل الدوله بودن فروكاست؛ آن هم دولتى كه در روزهاى پايانى خود، حتى مدافعان ديروزش هم از صرف ارتباط با آن شرم دارند. ایرنا، همچنین اوج ناروادارى دولت متبوع خود را كه مدعى نقدپذيرى و حمايت از آزادى بيان و رسانه است، به نمايش گذاشت.
در حالى كه محسن رضايى با تاكيد و تكرار، عملكرد تنها يكى از قوا را صرفاً در دهه هاى دوم و سوم و چهارم نقد مى كند، خبرگزارى دولت تدبير! با تحريف سخنان وى، او را متهم به زير سؤال بردن عملكرد كل جمهورى اسلامى در طول ٤٢ سال مى كند و بيش از دوازده بار اين تحريف را تكرار و اتهام «همنوايى با معاندان» را به كسى مى زند كه گذشته پرافتخار و كم نظيرى در ايستادگى در برابر دشمنان انقلاب و ميهن، چه در ميدان و چه در عرصه سياست داشته و دارد.
فهم اين كه از ميان رهبرى و نهادهاى وابسته به آن، قواى سه گانه مقننه، قضاييه و مجريه، شوراهاى عالى، نيروهاى نظامى و انتظامى، نهادهاى عمومى، احزاب و نهادهاى مدنى، روحانيت، سازمان هاى مردم نهاد و مجموعه سازوكارهاى حقوق اساسى و عمومى و انقلابى كشور در طول ٤٢ سال، نقد تنها قوه مجريه در سه دهه، زير سؤال بردن كل دستاوردهاى انقلاب در بيش از چهار دهه نيست، خيلى نبايد دشوار باشد اما خبرگزارى دولت تدبير معلوم نيست كه چرا از فهم اين نكته عاجز است.
محسن رضايى آنقدر انصاف داشته است كه بگويد مردم ديده اند كه دولت ها در سه دهه گذشته به مسائل اقتصاد پرداخته اند و پروژه هاى عظيمى انجام شده اما نقد مى كند كه اين همه در چارچوب يك برنامه كلان نبوده و بخشى از پروژه ها ناتمام مانده است، همين! آيا اين زير سؤال بردن كل انقلاب است؟
خبرگزارى روحانى كه بايد صداى ملت و نه بوق دولتى ورشكسته در روزهاى احتضار خود باشد، وقتى در برابر نقد منصفانه محسن رضايى خود را ناتوان حس مى كند، خود را به زمين و زمان مى زند و بهانه انتخابات را پيش مى كشد، در حالى كه محسن رضايى از دوران سازندگى تا كنون همين نقد را داشته و آن را بارها بیان کرده است. خبرگزارى دولت نااميد، از محسن رضايى مى خواهد كه از خود شروع كند و عملكرد خود را به چالش بكشد، در حالى كه خود مى داند كه او بيشترين نقد را تا كنون، نه تنها درباره خود كه در مورد درخشان ترين قطعه تاريخ ايران زمين يعنى دوران دفاع مقدس كه او قهرمان آن بوده، به جان خريده و در همين اظهارات اخيرش تصريح مى كند كه "هر كس مجمع تشخيص را دلسوزانه نقد كند، دستش را مى برسيم و به او جايزه مى دهيم" و مطالبه مى كند كه نظرات موافقان و مخالفان چالشى ترين مناقشه روز در اختيار رسانه ها براى قضاوت مردم قرار گيرد و تاكيد مى كند كه رسانه ها سرمايه ملى عظيم كشورند كه از فرصت هاى دهه پنجم و در منطقه كم نظير است.
راستى مخبر الدوله ها در اين دوره ايست قلبى يا مرگ مغزى مخدوم خود، نگران چه هستند كه حاضرند جايگاه حرفه اى خود را با اين تحريف هاى ناشيانه و اتهام زنى هاى ناجوانمردانه تا اين حد فروبكاهند و به جاى آن كه صداى رساى همه مردم باشند، بوق رسواى جريان تاريخ مصرف گذشته و به تاريخ پيوسته مى شوند. كمى روادارى پيشه كنيد تا تتمه آبرویتان حفظ شود. و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين.