فیلم سینمایی «دومینو / Domino» ساخته برایان دیپالما فاصله قابل ملاحظهای با آثار درخشان این فیلمساز دارد؛ اما همچنان با اثری مواجه هستیم که میتوان دید و امضای دیپالما را پای آن مشاهده کرد.
به گزارش «تابناک»؛ زمانی بود که اگر «برایان دیپالما» فیلم جدیدی میساخت، همه اخبار آن را با شوق و ذوق دنبال میکردند. این فیلمساز به خاطر علاقه زیادش به بزرگان سینمایی و به طور خاص آلفرد هیچکاک، متوجه شد که چگونه باید سبک مدرن خود را داخل این داستانهای کلاسیک قرار بدهد. شهرت او بیشتر در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی و به خاطر ساخت فیلمهایی چون «صورت زخمی / Scarafce» و «دستنیافتنیها / Untouchables» شکل گرفت.
وقتی که «دیپالما» در دوران اوج کاری خود حضور داشت، این توانایی را داشت که سرگرمی سطح بالایی با تعلیق بسیار و اکشن هیجانی پرسرعت خلق کند که مسیرهای غیرقابل انتظاری را طی میکرد؛ اما او وارد دوران افول کاری خود شد. البته اگر بخواهیم عادلانه صحبت بکنیم، باید گفت که دوران افول «دیپالما» از نظر منتقدان همچنان شاهد ساخته شدن فیلمهای نسبتا پرباری بود. او فیلمی مثل «راه کارلیتو / Carlito’s Way» را در سال ۱۹۹۳ و «ماموریت غیرممکن / Mission Impossible» را در سال ۱۹۹۶ ساخت، اما پس از آن و در دو دهه اخیر، هیچ اثر شاخصی را کارگردانی نکرده است.
بسیاری از آثار کمخرج او حتی به سختی قابل تماشا بودند. آخرین فیلم او هم چیز چندان دندانگیری نیست؛ اثری که او اصلا مسئولیت ساخت آن را قبول نمیکند. «دومینو / Domino» یک فیلم پلیسی با خردهپیرنگهای تلویزیونی و شخصیتهایی بدون هیچگونه عمقی است. «دومینو» تلاشهای دو پلیس دانمارکی به نامهای «کریستین» (نیکولای کاستر والدو) و «الکس» (کریس وان هوتن) را به تصویر میکشد که در جهت ردیابی و شکار یک تروریست داعشی به نام «ازرا تارزی» (اریک ابوآنی) همکاری میکنند.
ما به زودی میفهمیم «ازرا» بیش از اینکه مامور مستقل باشد، عروسک خیمهشببازی است. کشمکش واقعی در داستان بین یکی از ماموران CIA به نام «جو مارتین» و یک تروریست به نام «صلاحالدین» (محمد ازای) است؛ کسی که بالاترین رده را در بین تروریستهای روانی دارد. بازی «بن لادنی» این شخصیت در نهایت شامل کشتن هزاران تن و انداختن هراس در بین مردم میشود. هدف «مارتین» متوقف کردن این برنامه است.
بخش عمده زمان این فیلم را رویدادها و اتفاقات آهسته تشکیل دادهاند؛ هرچند فیلم در بخش آخر ناگهان شتاب میگیرد؛ گویی که برای شاید ده دقیقه، «دیپالما» از یک کما بیدار شده و تواناییهای خود به عنوان یک کارگردان جوانتر را به یاد آورده است. نقطه اوج اثر شامل مبارزات، تیراندازیها، دِرونها، بمبگذارهای انتحاری و حس تعلیق و تنش بینظیری میشود. این بخش فیلم را نجات نمیدهد اما حداقلش این است که بینندگان را قانع میکند دیدن فیلم بیثمر نبوده است.
پس از به پایان رسید فیلم، «دیپالما» بین خود و این فیلم فاصله زیادی ایجاد کرد، با این ادعا که او تنها نقش یک تکنیسن و کارگردان مزدبگیر را داشته است. او همچنین گفته که فیلم مشکلات زیادی در بخش بودجه داشته و اینکه کارگردانی و ساخت این فیلم دشوار بوده است. این فیلمساز همچنین اعلام کرده مشوق او برای کارگردانی این اثر، فرصت کشف رابطه بین حس لذت از رنج دیگران و تکنولوژی در فعالیتهای تروریستی بوده است. مقداری از این موضوع در «دومینو» وجود دارد اما به خوبی گسترش نیافته است.
فیلمنامه اثر در ذات خود داستان جذابی دارد اما هیچوقت این فرصت به آن داده نمیشود که خودش را نشان بدهد. نیروهایی که از جهات مختلف در حال کشیدن «ازرا تاری» هستند، هر دو قوی بوده و در جهت متضاد یکدیگرند. او صرفا انگیزه مذهبی ندارد بلکه تلاش اصلی اش برای گرفتن انتقام و همچنین مراقبت از خانوادهاش است. این عناصر در شخصیت او وجود دارد اما شخصیت به طرز ناراحتکنندهای تنها دوبعدی است. به نظر میرسد که وقتی صحبت از تروریسم است، همه چیز باید یا سفید سفید باشد یا سیاه سیاه و هیچ مرز خاکستری وجود ندارد!
سطح پایین عوامل فیلم با کیفیتش کاملا هماهنگی دارد. تنها نام «دیپالما»ست که اجازه داده فیلم به اکران سینمایی محدود خود برسد. شهرت این کارگردان که زمانی تضمینکننده موفقیت یک فیلم بود، اثر خود را از دست داده است. هیچچیزی در این فیلم وجود ندارد که بتواند نجاتش بدهد اما به هر حال این فیلم امضای دی پالما را با خود دارد و همین امضا همچنان وسوسه کننده است تا این فیلم را دست کم برای یک بار تماشا کرد.