تابناک بررسی می کند:

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لوت

جهان سراسر شگفتی و سرشار از اسرار ناگشودۀ مرموز است. میل و عطش ذاتی انسان به درک حقائقِ هستی تمام ناشدنی است و انسان نیز به رغم این عطش بسیار، این توان را ندارد که از همۀ شگفتی ها و تمامیِ عجایب عالَم، با توجه به عمر کوتاهی که دارد رمز گشایی نماید.
کد خبر: ۱۲۹۴۳۵۱
|
۲۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵ 16 March 2025
|
5428 بازدید
|

به گزارش تابناک،  در این میان، ممکن است خبری شگفت از سوی فردی عادی برای عده ای بیان شود؛ اما به جهت این که آن شخص جایگاه و منزلت خاصی در اجتماع ندارد به مرور زمان، کلام یا گزارش او برای همیشه مغفول می ماند و از اذهان مردمان پاک خواهد شد.

 اما این قضیه زمانی تفاوت پیدا می کند که گزارش پدیده ای عجیب از سوی شخصی مورد اعتماد و انسانی دانشمند و فرهیخته برای عموم مردم بیان گردد؛ آن جاست که همۀ نگاه ها به سوی آن گزارش جلب و ذهن ها به دنبال حقیقت یابی و جست و جوی ابعاد و زوایای مختلف آن موضوع متمایل می شود. با این اوصاف، ما در این فرصت، مطلبی شگفت انگیز مرتبط با «آبادی هایی نامرئی و عجیب در بیابان لوت» را از یکی از علمای موردِ اعتمادِ معاصر-و البته تنها محدود به کلام ایشان- نقل می کنیم تا با بیان، ضبط و واکاویِ آن به هر جهت راه علم برای مشتاقان در این زمینه مسدود نشود به خصوص آن که این مطلب با «مهدویت» (مباحث مرتبط با امام مهدی (عج)) نیز ارتباط دارد و از این منظر نیز برای ما اهمیت دو چندان پیدا می کند و از این حیث نیز برای مهدی پژوهان قابل تأمل است. واقعیت گاهی پیچیده و فرّار است و به سادگی و سهولت به دست نمی آید. هر چیز که در عقل و فهم ما نگنجد دلیل بر عدم وجود آن نیست. امید است که این جُستار کمکی به آگاهی افزایی و درک هر چه بهتر واقعیت و جهان پیرامون ما نماید.

حضرت آیت الله «سید محمد حسن میر جهانی» (رضوان الله تعالی علیه) معروف به «علامۀ میر جهانی»، از عالمان و مؤلفان معاصر شیعه بودند که تا مدت ها سیادت ایشان معلوم نبود تا این که پس از کشف شجره نامۀ خانوادگی و اثبات سید بودن، به دست مبارک مرجع معظم جهان تشیع، حضرت «آیت الله العظمی بروجردی» (قدس سره الشریف)، عمامۀ سیاه سیادت جایگزین عمامۀ سفید رَشنیق برای ایشان شد.

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

علامه، انسانی وارسته، دانشمندی کثیر التألیف و واعظی سخنور بودند و آثار متعدد قلمی آن بزرگوار در موضوعات مختلف مثل: نجوم، شیمی، ریاضی، طب، شعر، فقه، تفسیر، ادبیات عرب، حدیث و ... نشانی از گستردگی اندیشه و افق دید وسیع آن عالم جلیل القدر دارد و با این که هم روزگار ما بودند متأسفانه آثاری از ایشان مفقود شده و در دسترس همگان نیست. علامۀ میر جهانی (ره) ارادت خاصی به قطب عالم امکان، حضرت مهدی (عج)، یگانه منجی عالم بشریت داشتند تا آن جا که ایشان از جملۀ باریافتگان به محضر مبارک امام زمان (عج) نیز دانسته شده اند. از جمله آثار حدیثی شاخص از ایشان، می توان به تألیفاتی در حوزۀ «مهدویت» اشاره نمود که اوج ارادت آن جناب را به ساحت مقدس و نورانیِ حضرت ولی عصر (عج) بر همگان نمایان می سازد.

علامه در شهرهای مختلفی از جمله «اصفهان» و «نجف اشرف» زندگی نموده‌اند و همین طور در «مشهد مقدس» ولی در سال ۱۳۳۸ شمسی به دلیل نامساعد بودن آب و هوای مشهد برای ایشان به «تهران» مهاجرت نمودند و در حدود سال ۱۳۵۶ شمسی برای همیشه به «اصفهان» رهسپار و ماندگار شدند و عاقبت در همین شهر نیز در تاریخ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۱۳ قمری، مطابق با ۲۵ آذر ماه سال ۱۳۷۱ شمسی و در سن ۹۴ سالگی دیده از جهان فرو بستند و در در «سبزه میدان» و در «مسجد جامع اصفهان» و در نزدیکی مزار «علامۀ مجلسی» دفن شدند. تصویر صورت مزار ایشان را در زیر ملاحظه می‌نمایید؛


آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

نقل عجیب علامۀ میر جهانی (ره)  دربارۀ موضع ناشناخته ای در لوت

«کویر لوت»-البته در تعبیر صحیح تر و علمی تر بیابان لوت- از حیث جغرافیایی منطقه ای به ظاهر شناخته شده است و در واقع بیابانی وسیع  و خشک و بی آب و علف-البته نه در همه جای آن بدون گیاه- و در قسمت جنوب شرقی ایران و بین سه استان «کرمان»، «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» واقع شده  است.

«بیابان لوت»، یکی از گرم ترین نقاط جهان و حتی در اوقاتی گرم ترین نقطۀ جهان به طور مطلق است که دمای بالای 70 درجۀ سانتیگراد برای آن گزارش شده است. بنا بر نظر برخی پژوهشگران، در بخش هایی از لوت، هیچ موجود زنده ای حتی باکتری نیز نمی تواند زندگی کند. به هر روی این منطقۀ استثنایی دارای جاذبه های متعدد «اِکوتوریسم» و «ژِئو توریسم» است که قابلیت این را دارد که برای گردشگران داخلی و خارجی بیش از پیش شناسانده شود.


آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

علامۀ میر جهانی (ره) چنان که پیشتر گفته شد عالمی سخنور بودند. ایشان در یکی از منبرهای خویش برای عموم مردم-نه در جمع خواص و مقربان- به «مکانی نامرئی و عجیب در بیابان لوت» اشاره می کنند که اسباب شگفتی را برای هر کس که آن را می شنود به سرعت فراهم می آورد. با این بیان، ایشان در یکی از سخنرانی هایشان در شهر «اصفهان» و در جمع مردم آن سامان فرمودند؛

«الان هم امام زمان (عج) در عالَم دارای پایگاه هایی هستند و مُعَمّرینی که دارای عمرهای طولانی هستند از طرف حضرت (عج) کارهایی انجام می دهند. در همین ایرانِ ما، جاهایی است که هیچ کس خبر ندارد، دستگاه های اطلاعات خارجی ها هم خبر ندارند، در همین کویر ایران هم منطقه ای هست.

ده، پانزده سال قبل که من ساکن «تهران» بودم یکی از افراد آن جا نزد من آمد. یک روز، اول صبح زنگ به صدا درآمد. برخاستم و در منزل را باز کردم. دیدم یک شخصی که شالِ سیاهی به سرش پیچیده است و یک طرفِ شال روی سینه اش و طرف دیگر از پشت سرش آویزان است پشت در ایستاده است. وقتی در را باز کردم سلام کرد و بدون مقدمه دست به گردنم انداخت و صورتم را بوسید و خیلی گرم با من برخورد کرد.

 سپس گفت:

 آقا! من برای دیدن شما آمده ام! اگر اجازه می دهید داخل منزل بیایم  و چند دقیقه خدمتتان باشم. من گفتم: بسم الله بفرمایید!

بالاخره داخل منزل شد و چایی و ناشتایی برایش آوردم. بعد از این که صبحانه را صرف کرد، خودش را معرفی کرد و گفت:

من «میر غیاث»، پسر «میر ابوالفضل» از اهل نورستانم! اسم شما را شنیده بودم و اشتیاق دیدارتان را  داشتم. حالا اگر به کسی اجازۀ ورود به اتاق ندهید و خودمان دو نفری باشیم، می خواهم قدری با شما صحبت کنم!

من گفتم: اشکالی ندارد، کسی در اتاق وارد نمی شود. سپس میرغیاث شروع به صحبت کرد و گفت:

آقا! یک غزلی از شما نقل کرده اند و ما در «نورستان» دور هم می نشینیم و این غزل را می خوانیم و حال می کنیم!

 پرسیدم: چه غزلی؟!

میر غیاث شروع به خواندن کرد:

نقش جمال یار را تا که به دل کشیده ام

یکسره مِهر این و آن از دل خود بُریده ام

نفْس، مَجال کِی دهد تا که بگویمی چِه سان

تیر بلای عشق او بر دل و جان خریده ام

هر نظرم که بگذرد جلوۀ رویش از نظر

بار دگر نکوترش، بینم از آنچه دیده ام

من گفتم: بله، این غزل را من سروده ام! اما از کجا به «نورستان» رسیده است؟! و اصلاً نورستان کجاست؟! من تاکنون در ایران، اسمی به نام نورستان نشنیده ام!

میرغیاث خندید و گفت:

 الان آنچه را نشنیده ای، برایت توضیح می دهم!

سپس میر غیاث چنین گفت:

کویر لوت، هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ است. در مرکز این کویر، هفت فرسخ در هفت فرسخ، «حیدر آباد»، «نعیم آباد»، «نعمت آباد»، «قاسمیه»، «خلیلیه» و «عظیم آباد» است. مردمان آن، همه شیعۀ اِثنی عَشَری و اغلب «سادات» هستند. نورستان مرکز این شهر هاست و «چشمۀ آب حیات» هم در آن جا واقع شده است. مولای ما «میر سلیمان» است که از سادات حسینی (ع) و از اولاد امام زین العابدین (ع) است.

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

محل ما جای بسیار خوبی است و همه نوع وسایل بهتر از آنچه آمریکایی ها و شوروی ها دارند در اختیار داریم. ما در آن جا می توانیم از اخبار همۀ دنیا با خبر شویم. هیچ کس راه رسیدن به این مرکز کویر را نمی داند و مولای ما دستور داده است که افرادی را که در ساحل کویر راه گم می کنند مواظبت کنیم و آن ها را سالم به خانه و خانواده شان برسانیم. هیچ ماشین یا طیاره ای نمی تواند به جایگاه ما دسترسی پیدا کند. همۀ زمین ها رَمل (شنِ سَیّال) است و ماشین نمی تواند بر روی آن ها حرکت کند.

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

اگر طیاره ای هم به آن طرف بیاید به فرمان مولایمان که از طرف حضرت بقیة الله (عج) به او امر می شود، ستون هایی از شن بلند می کنیم تا بالا برود و هوا را تاریک کند و مانع آمدن طیاره شود.

میر غیاث نکتۀ دیگری از اخبار غیبیه نیز بیان کرد و آن این که طیاره های آمریکایی به طبس خواهند آمد و دچار سانحه خواهند شد. وی این مطلب را قبل از «انقلاب»، در زمانی که آغاز سخنرانی های حضرت آقای خمینی (ره) بود و مردم و «مدرسۀ فیضیه» مورد قتل عام قرار گرفته بودند، برای من بیان کرده بود!

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

میر غیاث همچنین دربارۀ «کتابخانۀ نورستان» توضیح داد و گفت:

در آن جا کتابخانه ای هست که طول آن سیصد متر و عرض آن صد متر است و کتاب های بسیاری در آن جا نگهداری می شود. یک قفسه از آن ها با جواهرات بسیار گران بها تزیین شده است. کتاب ها و قرآن هایی نیز به خط ائمه (علیهم السلام) نوشته شده است در آن جا نگهداری می شود. کتاب های متنوعی در آن کتابخانه موجود است.

میر غیاث می گفت:

مولای ما در این منطقۀ کوچک، «میر سلیمان» است و همه به امر او کار می کنند. عمر اهالی این منطقه معمولاً کمتر از صد سال نیست اما هفت نفر که کارگزاران اصلی میر سلیمان هستند عمرشان بسیار زیاد تر است. مولا هر پنجاه سال یک مرتبه به این هفت نفر جرعه ای از آب حیات می دهد و آن ها تا پنجاه سال دیگر به خدمت مشغول هستند.

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

میر غیاث می گفت:

 این هفت نفر عمرشان بسیار طولانی است. وی گفت:سن خودِ من تا اکنون دویست و پنجاه سال است!

در صورتی که قیافۀ او بیش از چهل و پنج سال نشان نمی داد. آدم لاغری هم بود. آن زمان دویست و پنجاه ساله بود و اکنون حدوداً دویست و شصت و چند سال دارد. میر غیاث در آن ملاقات صحبت های مفصلی کرد و من همۀ آن ها را نوشته ام. او بعدها یک بار دیگر هم به ملاقات من آمد.

به هر حال من از او سؤال کردم: آیا مولای شما، امام زمان (عج) را می بیند؟

 میرغیاث گفت:

نه، ادعا نمی کند، ما همین قدر می دانیم که از طرف امام زمان (عج) به او امر می شود اما نمی دانیم که آیا امام زمان (عج) را می بیند یا  نمی بیند؟

غرض از نقل این مطالب این بود که بدانید اولیاء خدا بر روی زمین هستند!» [۱]

 

بحث

کتابِ ارجمندِ «مجالس حضرت مهدی (عج)»، تألیف حضرت حجت الاسلام و المسلمین «محمد رضا باقی اصفهانی» (حفظه الله تعالی) به جمع آوری سخنرانی‌های سه عالم شیعه مرتبط با موضوع امام زمان (عج) پرداخته و در این کتاب، تنها یکی از سخنرانی‌های علامۀ میر جهانی (ره) را در «مجلس دوازدهم» ثبت کرده است. کتاب به سال ۱۳۷۸ شمسی برای نخستین بار در «قم» به زیور چاپ آراسته شده است.

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 گردآورندۀ کتاب سخنرانی علماء با محور مهدویت، در مقدمه در خصوص جمع آوری و همین طور تک سخنرانی علامۀ میر جهانی (ره) نوشته است؛

 

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

«در برخی از این سخنرانی ها، علوم نانوشته ای بیان شده است که مکتوب ساختن آن ها باعث ثبتشان می گردد و از تلف شدن آن در طول زمان جلوگیری می کند. چه بسیار نوارهای سخنرانیِ بزرگان که پس از چند سال به بوتۀ فراموشی سپرده شده و در معرض از بین رفتن قرار گرفته است... نوارهای «علامۀ میر جهانی» (رحمة الله علیه) بر اثر بی توجهی مردم، پس از حدود ده سال، نیست و نابود گشته است! لذا نوشتن این سخنرانی ها به منزلۀ زنده ماندن این دقایق و ظرایف علمی است. مجلس دوازدهم یک سخنرانی از حضرت آیت الله علامه «حاج سید حسن میرجهانی» (قدس سره) است که بیش از ده سال از ایراد آن می گذرد.» [۲]

با توجه به این که نویسندۀ اصفهانیِ کتاب یاد شده در سال۱۳۷۸ شمسی کتاب خویش را نوشته و از آن فراغت جسته-بنا بر تاریخ مقدمه- و آن را در همان سال چاپ نموده و طبق گفتۀ او سخنرانی علامه برای بیش از ده سال پیش از آن تاریخ بوده است؛ لذا سخنرانی علامۀ میر جهانی (ره) برای حدود سال ۱۳۶۸ شمسی تاریخ‌گذاری می‌شود. علامه در همین سخنرانی که در این کتاب ثبت شده، فرموده است که ملاقات ایشان با میر غیاث، برای حدود ده، پانزده سال قبل بوده است بر این اساس، پانزده سال قبل از سال ۱۳۶۸ حدوداً برابر با سال ۱۳۵۳ شمسی می‌شود. احتمالاً این ملاقات عجیبِ علامۀ میر جهانی (ره) با داده‌های ارائه شده در آن سخنرانی از سوی شخص ایشان -با این معلومات و تخمین-در آن در دو، سه سال نخستِ دهۀ پنجاه شمسی صورت گرفته است که البته در سطور بعد این فرض رد می‌شود.

حضرت علامۀ میر جهانی (ره)، چنان که در آغاز و در معرفی ایشان تبیین نمودیم انسانی وارسته و با تقوا بوده است و نیازی نداشته و در سلوک و مرام ایشان نبوده است که برای جذاب تر شدن منبرهای عمومی یا مجالس خصوصی خود، داستانی بی اساس را از روی هوای نفس یا حُب و بغض شدید برای مردم از پیش خویش ببافد و بخواهد از آن نتایجی مطلوب و دلخواه عقائد خود بگیرد. به همین خاطر، سخن او از درجۀ اهمیتِ بالایی برای خردمندان برخوردار است. پس حالا که این راز شگفت برملا شده و غوغا شده، شایسته است که ابعاد و زوایای مختلف موضوع نورستان و ساکنان ناشناختۀ بیابان لوت، سنجیده و تحلیل شود زیرا این راز از حالت محرمانگیِ نخستین  خود خارج شده است. وقتی نورستانی ها موضع خود را فاش می کنند و آن را جایی در بیابان لوت یاد می کنند و حتی اجازه می دهند که علامه، کتاب مستقلی در این زمینه بنویسد و ایشان را از نوشتن آن، بر حذر نمی دارند و همین طور شخص آیت الله میر جهانی (ص)، بر فراز منابر و مجالس مختلف برای عوام و خواص این موضوع محیر العقول را مطرح می کند نشاندهندۀ این است که این مسأله، حداقل از اولین لایۀ محرمانگی و در پرده بودن خارج شده است.

 علامۀ میر جهانی (ره)در مطلع سخنرانی خویش چنین بیان فرموده است:«الان هم امام زمان (عج) در عالَم دارای پایگاه هایی هستند و مُعمرینی که دارای عمرهای طولانی هستند از طرف حضرت (عج) کارهایی انجام می دهند.» و همچنین سخن «میر غیاث» در پاسخ به سؤال علامه که آیا بزرگ آن ها-میر سلیمان- امام زمان (عج) را می بیند یا خیر؟ و او گفته است:«ما همین قدر می دانیم که از طرف امام زمان (عج) به او امر می شود اما نمی دانیم که آیا امام زمان (عج) را می بیند یا  نمی بیند؟» و همین طور این گزاره از میر غیاث که گفته است: «اگر طیاره ای هم به آن طرف بیاید به فرمان مولایمان که از طرف حضرت بقیة الله (عج) به او امر می شود، ستون هایی از شن بلند می کنیم تا بالا برود و هوا را تاریک کند و مانع آمدن طیاره شود!»، بنا بر این نمونه ها، مطلب حاضر، جزء مطالب مهدوی و مرتبط با امام مهدی (عج) طبقه بندی می شود و از این جنبه نیز حائز اهمیت و ارزشمند جهت رصد و پیگیری است.

غزلی که میرغیاث و هم ولایتی های او در بیابان لوت از علامۀ میر جهانی (ره) می خواندند و به تعبیر او با آن حال می کردند در کتاب «نَوائِب الدُّهور فی علامات الظهور»، از جمله آثار مهدویِ علامه با موضوعیت «نشانه های ظهور حضرت مهدی (عج) و دفاع از حریم آن حضرت (عج)» به زبان فارسی درج شده است الا آن که در نسخۀ چاپی که بر اساس دست نویس علامه صورت گرفته در مصرع اول به جای لفظ «یار»، لفظ «شاه» نوشته شده است. [۳] احتمالاً لفظِ شاه، در ترکیب سروده شده، صحیح تر است.

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

آیا «باقی اصفهانی»-نویسندۀ کتاب مجالس حضرت مهدی (عج)- در پیاده نمودن نوار، ملاحظاتی در نظر گرفته یا ایشان در این فقره سهوی داشته اند و لفظ «شاه» را «یار» نوشته اند یا آن که شخصِ علامه بر فراز منبر شعر خویش را- اصطلاحاً – با «سَهو اللِسان» (اشتباه و خطای غیر عمدی در کلام)، بیان فرموده بودند و کلمۀ «شاه» را برای مخاطبان «یار» خوانده اند؟

غزلی که سبب شد تا نورستانی ها راز خود را برملا سازند و آوردیم که علامه آن غزل را به همراه دیگر غزلیات مهدوی و عارفانۀ خود در کتاب «نَوائب الدُهور» ثبت و ضبط کرده است. این غزل نیز از جمله اشعار عارفانۀ علامۀ میر جهانی (ره) در خصوص امام زمان (عج) و گوشه ای از عاشقی و دلدادگی آن بزرگوار نسبت به آن حضرت (عج) است که دارای هشت بیت می باشد و ما در این جا بقیۀ ابیات را از بیت چهارم تا بیت هشتم می آوریم؛

سوزم و ریزم اشک غم شمع صفت به پای دل

در طلبش چه خارهایی که به دل خَلیده ام

چاکِ دل از فراق او می زنم و نمی زند

بخیه به پاره های دل کز غم او دریده ام

این دل سنگم آب شد زآتش اشتیاق شَه

بس که به ناله روز و شب کورۀ دل دمیده ام

شرح نمی توان دهم حالت سوز و ساز جز

ریزش اشک دیده و خون دل چکیده ام

حیران تا کی از غمش اشک به دامن آورد

چون دل داغدار خود هیچ دلی ندیده ام

«واقعۀ طَبَس»، اتفاق عجیب و حیرت زا در مباحث سیاسی و نظامی که در واقع، گرفتار و منهدم شدن هواپیما و هلی کوپترهای ارتش متخاصم آمریکا در تاریخ پنجم اردیبهشت ماهِ سالِ ۱۳۵۹شمسی در بیابان لوت به سبب طوفان شن بوده که در تاریخ انقلاب اسلامی و حافظۀ جهانیان ثبت شده است. آمریکایی ها به منظور نجات گروگان های خود این عملیات را طراحی کرده بودند و ابعاد مختلف آن مثل وضعیت آب و هوا را کاملاً سنجیده بودند و بِرَغم این که باور داشتند آب و هوا برای این عملیات بسیار مناسب و مساعد است ولی در موضعی-فردودگاه نظامی متروکه ای در نزدیکی «رُباط پشت بادام»- در حوالی جادۀ یزد به طرف طبس در طوفان شن گرفتار شدند و عملیات فوق سرّی و طراحی شدۀ آنان بر اساس جوانب مختلف، بدون هر گونه مداخلۀ نظامیِ ایران به خواست خداوند به شکست انجامید و این چنین ابهت نظامی آمریکا در نزد جهانیان فرو ریخت.

امام خمینی (ره)  در مورد این حقارت و شکستِ نظامی مفتضحانۀ آمریکا به دلیل «طوفان شن»، سخن جالبی دارند و این شکست را با «غَیب» و «امداد الهی» مرتبط دانسته و فرموده اند:

«نباید بیدار بشوند آن هایی که توجه به معنویات ندارند و به این «غیب» ایمان نیاورده‌اند؟ نباید بیدار بشوند؟ کی این هلیکوپترهای «آقای کارتر» را که می‌خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن ها ساقط کردند، شن ها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم «عاد» را باد از بین برد. این باد مأمور خداست، این شن ها همه مأمورند. تجربه بکنند باز!» [۴]

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 واقعۀ با اهمیتِ طبس و شکست تاریخی و فضاحت بار آمریکا با عنایت به سخنان علامه، شش، هفت سال قبل از وقوعِ این اتفاق،-یعنی حدود سال های ۵۰ تا ۵۳ شمسی البته با فرض تخمینی که علامه در سخنرانی خود فرموده و تأکید نموده است: ده، پانزده سال قبل- از سوی میرغیاث در همان ملاقات مفصل که یاد نمودیم برای علامه پیشگویی شده بود. این مسأله نشان می دهد که ساکنان و اهالی آبادی هایِ مرموزِ موضعِ نورستان، واقع در بیابان لوت به طریقی مُعجِز آسا از آینده خبر دارند. علاوه بر این بیانگر این واقعیت است که آنان بوده اند که این هلی کوپتر ها یا هواپیماها را گرفتار طوفان و شن های روان و سیال بیابان لوت نموده اند و در این زمینه مأموریت داشته اند!


آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 جای شگفتی است که علامۀ میر جهانی (ره) در خصوص زمان «پیشگویی میر غیاث» از حضور متجاوزانۀ آمریکایی ها در طبس و گرفتار شدن آن ها با طوفان شن در بیابان چنین فرموده اند:

«وی (میر غیاث) این مطلب را قبل از انقلاب، در زمانی که آغاز سخنرانی های حضرت آقای خمینی (ره) بود و مردم و «مدرسۀ فیضیه» مورد قتل عام قرار گرفته بودند، برای من بیان کرده بود!»

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

در خصوص تاریخ سخنرانی‌های مشهور امام خمینی (ره) و واقعۀ فیضیه باید گفت که در سال ۱۳۴۲ شمسی، امام خمینی (ره) در مدرسۀ علمیۀ فیضیۀ قم، بر ضد حکومت پهلوی ایراد سخنرانی نمودند و آن حکومت را «ضد اسلام» خواندند. سپس از سوی «ساواک» امام (ره) دستگیر شدند و مردم به دستگیر شدن ایشان اعتراض کردند و خواستار آزادی ایشان و تأسیس «حکومت اسلامی» شدند و بدین سبب نیروهای شاه، مردم معترض قم را در ۱۵ خرداد همان سال به خاک و خون کشیدند. آیا واقعاً اولین ملاقات علامه با میر غیاث در اوایل دهۀ چهل شمسی و آغاز سخنرانی‌های امام (ره) علیه رژیم پهلوی بنا به تصریح خودشان در سخنرانی بوده است؟ لکن این تناقض دارد با گفتار ایشان در سخنرانی که حدود سال ۶۸ شمسی بیان شده و گفته اند: «ده، پانزده سال قبل»، که با این حساب زمان تقریبی ملاقات علامه با میر غیاث حدود اوایل دهۀ پنجاه شمسی می‌شود که ما نیز بر اساس آن قول چنین تاریخی را در ابتدا بیان نمودیم و تخمین زدیم و بیان نمودیم البته در سطور بعد این فرض رد می‌شود.

با توجه به مهاجرت علامه به شهر «تهران» در سال ۱۳۳۸ شمسی و بیان و تصریح این موضوع که پیشگوییِ میر غیاث، مُقارن با سخنرانی‌های امام خمینی (ره) در فیضیه بوده است لذا زمان دیدار با میرغیاث نیز باید همان اوایل دهۀ چهل و آغازین سال‌های حضور ایشان در تهران بوده باشد و آنچه بر فراز منبر در سال‌های حدود ۶۸ شمسی در اصفهان گفته‌اند مبنی بر ده، پانزده سال پیش، زمان ملاقات ایشان با میر غیاث بوده است احتمالاً سَهو اللِسان (خطا در گفتار) ایشان در رابطه بوده است یا آن که مؤلف کتاب «مجالس حضرت مهدی (عج)» که از نوارِ سخنرانی علامه، این مطلب را پیاده و در اثر خویش مکتوب نموده است در تعیین دقیق تاریخ سخنرانی علامه بر اساس گفتارش در مقدمۀ کتاب اشتباه کرده است ولی هر چه هست سخنرانی علامۀ میر جهانی (ره) برای بعد از واقعۀ طبس، یعنی بعد از سال ۱۳۵۹ شمسی و در دهۀ شصت بوده است.

اگر در اوایل دهۀ چهل این ملاقات استثنایی رخ داده است مجدداً سَهو اللسانی دیگر از علامه در این موضوع به نظر می رسد چون در اوایل دهۀ شصت ایشان در همان سخنرانی عمومی فرموده اند: «آن زمان [میر غیاث] دویست و پنجاه ساله بود و اکنون حدوداً دویست و شصت و چند سال دارد.»؛ پس بر طبق محاسبه در آن تاریخی که سخنرانی کرده اند باید میر غیاث بیش از دویست و شصت و چند سال می داشته است. البته هر چه هست سخنرانی بوده است و ممکن است شخصِ سخنران، هر کس که باشد خطاهایی در گفتار یا محاسبات در حین ایراد سخنرانی انجام دهد و بعضاً در سخنرانی ها بر خلافِ مَشیِ نوشتن، دقت افراد صد درصدی و متمرکز نیست. باید گفت آنچه برای همۀ ما در این حیص و بیص قابل اهمیت می باشد و باید اینجا فروگذار نمود و تسامح کرد و تنها کلیت موضوع و فرمایش های علامۀ میر جهانی (ره) در خصوص وجود «آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لوت»، جهت بررسی و اندیشیدن و دریافتن ابعاد و دلایل مختلف در این امر شگفت از سوی خداوند برای ما مد نظر باشد.

در زمینۀ تأکید ما بر ترکیبِ «بیان لوت» به جای «کویر لوت»، باید گفت از نظر علم جغرافیا و اقلیم شناسی، پهنۀ لوت، کویر نیست بلکه بیابان است و از نظر علم زمین شناسی کویر با بیابان تفاوت دارد اگر چه هر دو جزء مناطق خشک در جهان می باشد. بیابان جای خشک و بدون آب و غالباً حالت صاف و دشت مانند با فقر شدید پوشش گیاهی را می گویند و در آن کمتر از ۵۰ میلیمتر در سال میزان بارش است و حتی در سال هایی فاقد بارش می باشد اما در کویر، آب و پوشش گیاهی یافت می شود و شاخصۀ متمایز کنندۀ آن با بیابان، نمکزار بودن آن است و به عبارتی میزان نمک در این مناطق بیشتر از بیابان است. البته بخش های کوچکی از بیابان لوت، حالت کویری است اما به دلیل وسعت و گستردگی بیابان و غلبۀ آن از حیث مساحتی به آن کویر اطلاق نمی شود. در کلام علامه و ایضاً میر غیاث، از لفظ «کویر» برای «لوت» استفاده شده است که «غلطِ مصطلح» می باشد. کویر می تواند در مجاورت یا داخل بیابان باشد اما اگر سخن میرغیاث مطابق با علم جغرافیا باشد ممکن است آنان در بخش کوچکی که حالت کویری در بیابان لوت دارد در حال زندگی هستند که این البته یک فرض است. شاید پرسشگری این سؤال را مطرح کند که نورستانی ها که مدعی هستند از نظر فن آوری و تکنولوژی از ابرقدرت ها بالاتر هستند چرا فرق بیابان و کویر را از نظر علمی نمی دانند. شاید یکی از پاسخ هایی که می توان بیان نمود و پیشتر هم گفتیم این است که غلط مصطلح است و قرار نیست فرد یا افرادی که از جنبۀ علمی بالاتر از دیگران باشند از غلط مصطلح استفاده نکنند چنان که همۀ ما در هر سطحی که باشیم ممکن است چنین بیانی داشته باشیم. دشت بیابانی لوت، به سه بخش «لوت شمالی»، «لوت مرکزی» و «لوت جنوبی» تقسیم می شود. بیشترین وسعت بیابان لوت یعنی حدود ۷۰ درصد آن در استان کرمان واقع شده است. نقشۀ حدودی بیابان لوت به «رنگ قرمز» در زیر نمایش داده می شود؛

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

و همچنین بیابان لوت را در تصویر هوایی در زیر ملاحظه می کنید؛

 

 

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

شایان ذکر است «نورستان»، نام ولایتی شناخته شده، سرسبز و زیبا در شمال شرقی کشور «افغانستانِ امروزی» می باشد که با این نورستان که دارای آبادی های عجیب و نامرئی و در بیابان خشک و بی آب و علفِ لوت قرار دارد- بنا بر گزارش علامۀ میر جهانی (ره) - هیچ نوع وابستگی و ارتباطی ندارد.

میر غیاث در توضیح وسعت کویر لوت -به تعبیر او و به عبارت صحیح‌تر بیابان یا دشت لوت- گفته است: «کویر لوت، هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ است. در مرکز این کویر، هفت فرسخ در هفت فرسخ، «حیدر آباد»، «نَعیم آباد»، «نعمت آباد»، «قاسمیه»، «خلیلیه» و «عظیم آباد» است»؛ هر فرسخ بنا بر قول او که به احتمال قوی، مقصود «فرسخ شرعی» است برابر با حدود پنج یا پنج و نیم کیلومتر است. اگر بیابان لوت را بر اساس مسافت دهیِ میرغیاث، شکلی همچون مربع فرض کنیم؛ هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ مطابق با رأیِ ۵ کیلومتر برای هر فرسخ شرعی، ۴۰۰ کیلومتر در ۴۰۰ کیلومتر اضلاعِ این بیابان می‌شود یا اگر هر فرسخ شرعی را پنج و نیم کیلومتر بدانیم، این اضلاع، برابر با ۴۴۰ کیلومتر می‌شود. با استفاده از فرض نخست (۵ کیلومتر)، مساحت بیابان لوت ۴۰۰ کیلومتر ضربدر ۴۰۰ کیلومتر و برابر با ۱۶۰۰۰۰ کیلومتر مربع و با در نظرگیریِ فرض دوم (۵/۵ کیلومتر)، مساحت دشت لوت برابر با ۱۹۳۶۰۰ کیلومتر مربع می‌شود. با فرض نخست، محیطِ بیابانِ لوت بنابر نظر میر غیاث، برابر با ۱۶۰۰ کیلومتر و با احتساب فرض دوم، ۱۷۶۰ کیلومتر می‌باشد. بنا بر نظر برخی از دانشمندان، طول حدودی بیابان لوت در حالت مستطیلی شکل-اگر بتوان آن را مستطیلی فرض کرد- ۴۸۰ کیلومتر و عرض آن ۳۲۰ کیلومتر است. [۵] در نتیجه مساحت آن برابر با ۱۵۳۶۰۰ کیلومتر مربع می‌شود. که این با نظر میر غیاث که گفته است لوت هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ است نزدیک می‌باشد. زیرا با فرضِ فرسخ پنج کیلومتری، مساحت هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ برابر با ۱۶۰۰۰۰ کیلومتر مربع می‌شود که به ۱۵۳۶۰۰ نزدیک است. البته دور نیست در این زمینه اختلاف باشد یا اختلاف ایجاد شود. چنان که در پروندۀ بیابان لوت در تارنمای «یونِسکو» در خصوص اندازۀ گستردگی لوت نوشته شده است؛ «این منطقه به وسعت ۲۲۷۸۰۱۵ هکتار که با منطقه‌ای حائل به وسعت ۱۷۹۴۱۳۴ هکتار احاطه شده است.» [۶] با این اطلاع رسانیِ یونسکو، مساحت بیابان لوت تقریباً برابر با ۲۲۷۸۰ کیلومتر مربع و منطقۀ حائل آن تقریباً برابر با ۱۷۹۴۱ کیلومتر مربع و مجموعاً و حدوداً برابر با ۴۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع می‌شود و با مساحت یاد شدۀ پیش از آن متفاوت است و نشانگر این است که اختلاف در تعیین مساحت لوت در بین پژوهشگران وجود دارد. علاوه بر این ها، عدد ۱۷۵۰۰۰ کیلومتر مربع نیز در مساحتِ بیابان لوت گفته و مطرح شده است. «نورستان»، بنا بر آنچه میر غیاث گفته، از شش آبادی (شهر) در مرکز کویر (بیابان لوت) تشکیل شده است که هفت فرسخ در هفت فرسخ مجموع ابعاد آن ۶ آبادی می‌باشد. هفت فرسخ بنا بر فرضِ هر فرسخ شرعی، ۵ کیلومتر، مساحت منطقه برابر با ۳۵ کیلومتر مربع می شود. پس مجموع شش آبادیِ نامرئی نورستان در اعماق بیابان لوت، مساحتی حدود ۳۵ کیلومتر در ۳۵ کیلومتر و برابر با ۱۲۲۵ کیلومتر مربع است. یعنی محیط آن بر اساس مربع بودن، ۳۵ کیلومتر در عدد ۴ و برابر با ۱۴۰ کیلومتر می‌شود و با فرضِ هر فرسخ شرعی با احتساب ۵/۵ کیلومتر، مساحت این آبادی ها، حدود ۱۵۲ کیلومتر مربع و محیطی حدوداً ۱۵۵ کیلومتر است.

در حاشیۀ بیابان لوت، روستاها و شهر هایی از هزاران سال پیش تا کنون شکل گرفته است اما نورستانی ها داخل در آن بیابان هستند و ظاهراً حاشیه نشین نیستند. آن ها جایی بکر و دست نایافتنی در اعماق بیابان لوت زندگی می کنند. به راستی دقیقاً در کجای آن بیابان وسیع و ناشناخته هستند؟ در لوت شمالی، لوت مرکزی یا در لوت جنوبی؟ آیا در اعماق بیابان لوت، درگاه و دروازه ای به دنیای دیگری به اسم نورستان گشوده می شود که مردمان آن، هم زمان و هم روزگار با ما، در حال حیات و نشو نما و ادامۀ زندگی طبیعی یا ماورایی خود هستند؟ چگونه موضع آنان نامرئی و از دید مردمان و ماهواره ناپیدا است؟ نامرئی است یا دست نایافتنی یا هر دو؟ بسیار عجیب است در بیابان لوت، جایی که خشک و  بسیار گرم است و هیچ کس، حتی تخیل پرداز ترینِ مردم  نیز به این مسأله نمی اندیشد که حتی در قلب آن بیابان موجود زنده ای وجود داشته باشد؛ تا چه رسد به آن که آنجا با کمال تعجب، تمدنی شگفت انگیز و نامرئی شکل گرفته باشد و انسان هایی خاص و خدا محور در آن محیطِ ناشناخته زندگی نمایند و حتی از ما در بُعد تکنولوژی و دانش فنی، پیشرفته تر و به روز تر باشند.

مردمان نورستان، طبق اظهارات میرغیاث به شکلی سلاح و وسیلۀ دفاعی متفاوتی دارند و آن بلند نمودن شن های روان و سیالِ بیابان لوت به شکل ستون های عظیم-به طریقی نامعلوم که ما نمی دانیم- است. چنان که میر غیاث گفته بود: «اگر طیاره ای هم به آن طرف بیاید به فرمان مولایمان که از طرف حضرت بقیة الله (عج) به او امر می شود، ستون هایی از شن بلند می کنیم تا بالا برود و هوا را تاریک کند و مانع آمدن طیاره شود!» و این امکان، در نابودی عملیات پنجۀ عقاب یا همان واقعۀ طوفان شن طبس ارتباط مستقیم داشته است و چنان که در ادامه سال ها پیش از واقعۀ طبس میرغیاث پیشگویی کرده بود: «طیاره های آمریکایی به طبس خواهند آمد و دچار سانحه خواهند شد!»؛ با همۀ این ها، آیا طبس و بیابان اطراف آن (محل عملیات آمریکایی ها)، جزء بیابان لوت محسوب می شود؟ جایی که آمریکایی ها آمده بودند چنان که گفتیم در فرودگاهی متروکه در کنار مسیر و به عبارتی، جادۀ یزد به طبس و اندکی بعد از رُباط پشت بادام بوده است. این موضع اکنون در استان خراسان جنوبی و در 60 کیلومتری جنوب غربی شهر طبس و حدود ۲۴۰ کیلومتری یزد بوده است. این جا بر اساس نظر جغرافیدانان و اقلیم شناسان جزء بیابان لوت نیست. این از دو حال خارج نیست. یا اقدام نورستانی ها در بلند کردن شن و نابودی و زمین گیر شدن هلی کوپتر  و هواپیما و همین طور  عملیات سِرّی آمریکایی ها، خارج از بیابان لوت، به عنوان مأموریتی برای آنان از سوی امام زمان (عج) بوده است یا اگر آن مکان را جزء بیابان لوت بدانیم باید تعریف بیابان لوت و وسعت آن را تغییر بدهیم و «حوضۀ آبریز لوت» یا همان «چالۀ طبس» نیز به آن محدوده اضافه شود. بنا بر این وسعت بیابان لوت شامل بخشی از «استان یزد» نیز خواهد شد. آیا این فرض و نظر از حیث علمی درست و معتبر است؟

 کلاً بیابان لوت از جمله مناطق ناشناخته و کم شناختۀ ایران است. مصاحبه ای که با مرحوم «محمد علی اینانْلو»، مُتوفای سال ۱۳۹۴ شمسی، در زمینه تحقیق و حضور ایشان -با تیمی حرفه ای و  با تجهیزات کامل و مناسب در بیابان لوت- خالی از لطف نیست که به بخش هایی از آن در این فرصت اشاره می کنیم.

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

 این مصاحبه در فروردین ۱۳۹۴ شمسی یعنی چند ماه قبل از فوت مرحوم اینانلو انجام شده است که مربوط به سفر پنج سال قبل ایشان حوالی نوروز با عنوان «سفرنامۀ لوت؛ سال تحویل در بزرگترین ناشناختۀ ایران» منتشر شده است. در بخش هایی از این مصاحبه مرحوم اینانلو گفته است؛

«یکی از دلایلی که من را کِشاند به لوت، همین پیش فرض عمومی [غلط] بود [که] لوت، عاری از حیات [گیاهی و جانوری] است. تا حدود ۱۰۰ سال پیش، فقط محلی‌ها از وجود لوت خبر داشتند…موضوع سر این است که هیچ کس به قلب لوت نفوذ نکرده است. لوت بزرگترین ناشناختۀ ایران است. شناخت ما از حدود ۸۰ هزار کیلومتر مربع از لوت، خیلی کم است و از ۴۰ هزار کیلومتر مربع، هیچ شناختی نداریم. شناخت ما از حدود ۸۰ هزار کیلومتر مربع از لوت، خیلی کم است و از ۴۰ هزار کیلومتر مربع، هیچ شناختی نداریم…در اعتقادات من این نیست که خداوند جایی را عاری از حیات آفریده باشد. به نظر من هر جایی حیات وجود دارد. حالا ممکن است در شرایطی این حیات بروز کند و در شرایطی بروز نکند…هدف اصلی من این بود که نشان دهم در لوت حیات وجود دارد… از جادۀ «نِهبَندان» پیچیدیم به طرف کویر، ساعت ۲-۳ بعدازظهر، دو ساعت رانندگی کردیم… هوای کویر، فوق العاده عالی، بهاری، حتی یک نسیم هم نمی‌آمد. بچه‌ها چادرها را برپا کردند… میز درجه یکی چیده بودند و روی صندلی خودم نشسته بودم. ناگهان دیدم کوه‌هایی که تا ۵ دقیقۀ قبل می‌دیدم را دیگر نمی‌بینم. حدود ۴ بعدازظهر دیدم یک دیوار جلوی من را گرفته. اول نفهمیدم چیست. بعد دیدم دیواری از طوفان جلوی من را گرفته است. دیوار طوفان شن. داد زدم «بچه‌ها جمع کنین که طوفان داره میاد!» اصلاً به جمع کردن نرسید؛ دیدم چادر، میز کار، ظروف و… رو هوا بود. درجۀ حرارت به شدت آمد پایین و یک دفعه رفت زیر صفر. پریدیم توی ماشین ها. تا ۷ صبح ما در ماشین بودیم. ساعت ۷ صبح انگار یک کلید زده باشند، توفان یک دفعه فروکش کرد… بیابان مرکزی که غرب می‌رود به طرف شرق، از آنجا از زیر خراسان جنوبی، کویر لوت شروع می‌شود، لوت شمالی شروع می‌شود، تا جاده‌ای که کویر را قطع می‌کند، از طرف نائین می‌رود به سمت «چوپانان»، «گلشن» و «فردوس»، در واقع طبس. این می‌شود لوت شمالی. در حدود ۳۰ کیلومتر از جاده‌ای که از «شَهداد» می‌خورد به «نایبَند»، پایین تر. این قسمت مرکزی می‌شود… وزش بادها در لوت اکثراً شمال غربی به جنوب شرقی است، به همین دلیل کَلوت‌ها (عوارض پشته مانند در اثر فرسایش آب و باد) یا کوه‌هایی که تشکیل شده، شمالی جنوبی است. در یک نقطۀ خاصی از لوت، نمی‌دانم چرا بادها تغییر جهت می‌دهند و بادها از همه طرفند…نتوانستیم [ریگ یَلان را قطع کنیم] تصمیم گرفتیم از شرق ریگ‌یَلان برویم. دو سه تا دره را امتحان کردیم، اما باز نتوانستیم. یک جایی طوفان گرفت، طوری که «گوگِل اِرث» کار نمی‌کرد که بتوانیم راهمان را پیدا کنیم. دو سه ساعتی در طوفان چرخیدیم، آخر سر لب یک پرتگاهی توقف کردیم. » [۷]

از سخنان مرحوم اینانلو به عنوان معدود کسانی که به شکل حرفه ای و علمی به لوت رفته اند نکات ارزشمندی استفاده و استنباط می شود که در شناخت هر چه بیشتر این منطقۀ مرموز و این بیابان ناشناخته کمک شایانی می نماید.

در رابطه با «چشمۀ آب حیات» یا همان «آب حیات» باید گفت که این موضوع بیشتر در آثار عرفانی اهل اسلام  و ظهور دارد. چشمه ای شگفت انگیز و بی مانند که نوشیدن آب از آن یا شست و شوی بدن با آبِ آن، به انسان عمری بسیار طولانی می بخشد و مثال معروف از کسانی که توفیق نوشیدن از  آن چشمه داشته اند، «حضرت خضر نبی (ع)» است. البته این مسائل پوشیده و راز آلود است و کسی بر آن اشراف کاملی ندارد و تا همین حد بیان آن کفایت می کند. آیا در بیابان لوت آب حیات وجود دارد یا آن که شعبه ای از آب حیات در آن جاست؟ یا آب حیات جای دیگری است ولی بزرگِ نورستان یعنی «میر سلیمان»، از طریقی خارج از بیابان لوت به آن دسترسی دارد؟ البته این فرض، با گفتار میر غیاث مبنی بر این که «چشمۀ آب حیات هم در آن جا (نورستان) واقع شده است»؛ سازگاری ندارد. میر غیاث سخن عجیبی پیرو موضوع آب حیات گفته و آن، این است: «...اما هفت نفر که کارگزاران اصلی «میر سلیمان» هستند عمرشان بسیار زیاد تر است. مولا هر پنجاه سال یک مرتبه به این هفت نفر جرعه ای از آب حیات می دهد و آن ها تا پنجاه سال دیگر به خدمت مشغول هستند!»

آیا آب حیات را به جهت افزایش طول عمر، نوبت به نوبت، مثلاً ۵۰ سال به ۵۰ سال می نوشند؟! آیا خضر (ع) هم که عمری طولانی دارد نوبت به نوبت آن را می نوشد و بدین طریق به عمر خود می افزاید یا آن که قضیۀ کارگزاران اصلیِ میر سلیمان در نورستان فرق می کند و خضر (ع) با یک بار نوشیدن، عمری چنین طولانی یافته است؟ آیا آب حیات انواع دارد یا در جاهای مختلف زمین با شدت و ضعف در کیفیت اثر بخشی ظهور دارد؟

در رابطه با مکان های اسرار آمیز و ناشناخته در زمین باید گفت در کرۀ خاک، مکان هایی وجود دارد که با همۀ رشد علمی بشر هنوز راز آن ها برملا نشده است. دور نیست این بخش از بیابان لوت در ایران نیز از این دسته مکان های اسرار آمیز و ناشناخته برای بشر و جامعۀ علمی باشد.

 باید اهالی نورستان را از زمرۀ «رِجال غیب»- در اصطلاح عرفانی- بر شمرد. «رِجال غیب» تعبیری از ناحیۀ عرفاء برای مردان الهی در نظر گرفته می شود که از انظار عموم ناپیدا و در پنهان زیستی و سِتر به سر می برند یا بر خلاف روح بزرگ و دانش فراوان و معنویت بسیاری که دارند در میان مردمان زندگی می کنند ولی از نظر مردم به عنوان انسان های متعالی و فوق العاده از حیث اتصال با خدا شناخته نمی شوند که ظاهراً مردم نورستان نیز مانند میر غیاث و میر سلیمان و بقیه از همان دستۀ رجال غیب می باشند. به هر جهت اما و اگر و ابهام در این موضوعات به دلیل پوشیدگی و  نهفتگی، بسیار فراوان است تا زمانی که حضرت مهدی (عج) ظهور فرمایند و حقائق آشکار شوند.

علامه مهدی پور تبریزی

از جمله کسانی که به طرح موضوعِ وجود آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لوت از طریق علامۀ میر جهانی (ره) آگاهی و اطلاع دارد و حتی علامۀ میر جهانی (ره) را مکرراً درک نموده و به حضورشان رسیده و حتی منحصراً از ایشان مشافهتاً سؤالاتی در این رابطه پرسیده است و از سوی دیگر، انسانی دقیق و صاحبنظر در حوزۀ دین می باشد، استاد ما، دانشمند کم نظیر، حضرت علامه «حاج شیخ علی اکبر مهدی پور تبریزی» (کثر الله امثاله) است.

 

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

ایشان در کتاب مُستطابِ «تشرف در سَرداب مقدس» که به جهت یادمان آیت الله میر جهانی (ره) در سال ۱۳۸۸ شمسی نگاشته اند، در بخشی از آن به «نورستان» و ملاقات یکی از اهالی آن خطۀ مرموز با علامۀ میرجهانی (ره) نیز ضمن دیگر مطالب کتاب، اشاره فرموده و آورده اند؛

 

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

«زندگانی پُرفراز و نشیب آیت الله میرجهانی آکنده از رخدادهای فراوانی است که هرکدام می تواند نقطۀ عطفی در زندگی او به شـمار آیـد، ولی به نظر نگارنـده «مهمترین نقطۀ عطف» درطول زنـدگی، داسـتان دیدار او با یکی از اهالی «نورسـتان» می باشد،که داسـتانش بسـیار طولانی است وخود ایشان آن را در کتاب مستقلی به رشتۀ تحریر درآورده، جز این که اجازۀ چاپ آن را در حیات خود به کسی نداد. فرازی از آن را ایشان در یکی از منابر خود به صورت سربسـته مطرح کرده ...به امید روزی که متن کامل آن در اختیار علاقمندان قرار بگیرد.» [۸]

استاد معظم ما حضرت علامۀ مهدی پور (حفظه الله تعالی)، بعد از بیان خلاصۀ دیدار آیت الله میر جهانی (ره) با یکی از ساکنان نورستان که ما در ابتدای این گفتار آن را مفصلاً بیان نمودیم چنین نوشته اند؛

«داستانِ نورستان بسیار طولانی است و نکات بسیار جالب و جاذب در آن هست که به تألیف مستقل نیاز دارد. نگارنده چندین بار این داسـتان را از مرحوم آیت الله میرجهانی (ره) شنیده، جز این که در این جا تنها به فرازی از آن بسنده کردیم که ایشان آن را در برخی از مجالس خود بر فراز منبر بازگو کرده است.

در پایان دیـدار، آیت الله میرجهانی (ره) مأموریت پیـدا می کند که به شـهر «اصـفهان» مهاجرت کند و ایشان بلافاصـله رخت سـفر بربسته به اصفهان منتقل می شود و تا پایان عمر شریفش در اصفهان زندگی می کند.» [۹]

بنده نیز از علامۀ مهدی پور (زَیّد عِزّه) اطلاعات بیشتری در این زمینه خواستار شدم و از ایشان پرسیدم که آیا از باب کنجکاوی از شخص علامۀ میر جهانی (ره)، اطلاعات دیگری به غیر از آنچه در منبر فرموده اند دریافت نموده اید؟

ایشان فرمودند:

«ده ها بار از ایشان این داستان را شنیدم، یک بار در «مشهد» در منزل داماد ایشان و چندین بار دیگر عمدتاً در اصفهان»

از ایشان پرسیدم نکته ای خارج از آنچه در بالای منبر که اکنون مکتوب شده است به شما گفتند؟

استاد ما علامۀ مهدی پور (مد ظله العالی) در پاسخ فرمودند:

«حدود سال ۱۴۰۰ قمری (حدود سال‌های ۵۸ و ۵۹ شمسی)، علامه به من گفتند که شخصی از موضعی به نام «نورستان» در «تهران» به نزد من آمده بود و از طرف حضرت ولی عصر (عج) دستور آورده بود که من از تهران به اصفهان بروم. او می گفت که غزلی از شما را می خوانیم و به تعبیر عامیانه با آن حال می کنیم. در حین صحبت با من، آن شخص چیزی شبیه به «ساعت» به اندازۀ «قوطی کبریت» از جیبش در آورد و مشغول به حرف زدن با آن شد. من حساس شدم، گردن کشیدم که ببینم آن شیء چیست، بعد ملاحظه کردم که سیدی را روی آن می بینم. سید تا من را دید گفت: آقای میر جهانی سلام علیکم! من هم گفتم: علیکم السلام! آن وقت من به میر غیاث گفتم که مگر مرا می بیند؟! میرغیاث گفت: همان طور که شما ایشان را می بینید، ایشان هم شما را می بیند و من تعجب کردم. او همچنین گفت: کسی از جای ما خبر ندارد و کسانی که از آن جا عبور می کنند ما را نمی بینند!»

علامۀ مهدی پور (اَدام الله ظِلّه) همچنین در دنبالۀ بحث فرمودند که علامه از انتشار کتاب نورستان در زمانِ حیات خویش، خودداری می نمودند و به من گفتند: تا من هستم مایل نیستم که این کتاب چاپ شود! ولی کتاب الان مفقود است اما آقای میر جهانی (ره)، به یکی از نوه هایِ دختری خود در «مشهد» به نام «حاج عبدالجواد شریعتی کوهبَنانی» که مُعمم و در کِسوت روحانیت هستند اجازۀ استنساخ اصل کتاب نورستان را داده بودند که ظاهراً آن نسخه نیز مفقود شده است و اگر تمایل داشتید به مشهد بروید و از ایشان سؤالاتی در این باره بپرسید شاید به نتیجه رسیدید!

از آنچه علامۀ میر جهانی (ره) به استاد ما فرموده است چنین استفاده می شود که ساکنان نورستان از تکنولوژی بسیار پیشرفته ای در سرزمین خود یعنی در دلِ بیابان لوت برخوردارند چنان که در زمانی که موبایل اختراع نشده بود یا حتی در مُخیلۀ افراد نیز چنین وسیله ای نبوده است یعنی اوایل دهۀ چهل یا پنجاه شمسی، آن ها چیزی شبیه به «موبایلِ هوشمند تصویری» و به شکلی امکان«چت تصویری» داشته اند و در ارتباط با یکدیگر از آن بهره می بردند. اینجاست که سخن میر غیاث مبنی بر این که «محل ما جای بسیار خوبی است و همه نوع وسایل بهتر از آنچه آمریکایی ها و شوروی ها دارند در اختیار داریم. ما در آن جا می توانیم از اخبار همۀ دنیا با خبر شویم!» بیشتر برای ما نمودار می شود.

آیا یک تمدن یا تمدن هایی ناپیدا در همین کرۀ زمین، در زمان معاصر ما، در جاهای مختلف از جمله بیابان گرم و خشک لوت و به دور از دید ما و به موازات ما و در عرض ما وجود دارند و  رشد تکنولوژیکی آن ها بیشتر از ما می باشد؟

چنان که پیشتر آوردیم علامۀ مهدی پور در کتاب «تشرف در سرداب مقدس»، با استفاده از آنچه مستقیماً از علامۀ میر جهانی (ره) دریافت کرده بودند به این نکته متذکر شده اند که: «در پایان دیـدار [با میر غیاث]، آیت الله میرجهانی (ره) مأموریت پیـدا می کند که به شـهر «اصـفهان» مهاجرت کند و ایشان بلافاصـله رخت سـفر بربسته به اصفهان منتقل می شود و تا پایان عمر شریفش در اصفهان زندگی می کند»؛ همان طور که در ابتدا آوردیم علامۀ میر جهانی (ره)، حدود سال ۱۳۵۶ شمسی از تهران به اصفهان مهاجرت می کنند که از گفتار علامۀ مهدی پور استفاده می شود که این امر به دستور حضرت مهدی (عج) بوده است و همین طور تأکید بر لفظ «بلافاصله»، سرعت در کار انتقال را نشان می دهد. با این حساب، اوایل دهۀ پنجاه در خصوص ملاقات با میرغیاث با این فرضِ تأکید بر لفظ «بلافاصله» صحیح تر به نظر می رسد. مگر آن که دیدار ها، محدود به یک بار نبوده و چند ملاقات بوده و آغاز آن ها در دهۀ چهل و ایام سخنرانی های امام خمینی (ره) علیه رژیم پهلوی و دیگر دیدارها ها تا دهۀ پنجاه شمسی تداوم داشته و در آخرین آن ها، توصیۀ به مهاجرت علامه به شهر اصفهان شده است و الله العالِم.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالجواد شریعتی کوهبَنانی

بنده، چند سال پیش در اواخر دهۀ هشتاد شمسی جهت تحقیقات بیشتر و به دست آوردن نکات و سرنخ های دیگر از «نورستان» و کتاب علامه به «مشهد» مشرف شدم و بعد از زیارت امام هشتم (ع)، خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین «حاج شیخ عبدالجواد شریعتی کوهبَنانی» (حفظه الله تعالی)، نوۀ مکرم علامۀ میر جهانی (ره) شرفیاب شدم و از ایشان راجع به کتاب نورستانِ علامه و همچنین نسخه ای که ایشان استنساخ نموده بودند سؤالاتی پرسیدم.

 

آبادی های نامرئی و عجیب در بیابان لو ت

 

 

 حاج آقای شریعتی با روی خوش و صدای گرم و تأثیر گذاری که داشتند نکات مختلفی را در این زمینه بیان نمودند و از جست و جوگری و تحقیق من استقبال کردند ولی با کمال تأسف فرمودند که نسخۀ استنساخ شده از روی کتابِ نورستانِ علامه را به شخصی سپاهی داده اند و دیگر او نیاورده است و دسترسی به آن شخص نیز ندارند.

 پیگیر شدم که آیا ممکن است که در نزد فرزندان علامه، اصل کتاب نورستان موجود باشد، ایشان امیدی به حصول نتیجه نداشتند لکن با این حال، بنده را با یکی از پسرانِ باقی مانده از علامه ارتباط دادند و او نیز به بنده گفت که چنین کتابی در اختیارش نیست و از گم شدن نسخۀ اصل و همچنین آنچه از آن استنساخ شده بود ابراز ناراحتی نمود.

 اخیراً متوجه شدم که آن فرزند علامه چند ماهی است که به رحمت خدا رفته است و دوباره برانگیخته شدم و از جناب حجت الاسلام شریعتی بعد از سال ها مجدداً پیگیری کتاب نورستان و نسخۀ دست نویس خودشان را انجام دادم و ایشان فرمودند که آن شخص سپاهی هنوز نیاورده است و از اصل کتاب دست نویس علامه نیز خبری نیست!

پرسیدم آیا آن فرد سپاهی را با اسم می شناسید که از طریق سپاه اقدام کنم و آیا او از  نیروهایِ «اطلاعات سپاه» بود؟

ایشان گفتند که هیچ اطلاعی در این رابطه ندارم و بنده خدمت ایشان عرض کردم پس چرا به چنین شخصی که کاملاً نمی شناختید اعتماد نمودید و کتاب را  به او دادید؟

 ایشان فرمودند:

«شب های پنج شنبه، «مولوی قندهاری» از علماء و عرفای معاصر منزل ابوی ما تشریف می آوردند. در آن جا، «اَعمال سَرداب مقدس امام زمان (عج)» را انجام می دادیم. اعمال سرداب با حضور و مدیریت مرحوم مولوی انجام می شد. جمع زیادی «مفاتیح» در دست می آمدند و اعمال سرداب را انجام می دادند. مرحوم آقای «بُهلول» هم در مجلس می آمدند. آن عزیز سپاهی، به گمان ما از اصحاب آقای مولوی می آمد و لذا ما به ایشان اعتماد کردیم و کتاب را به رسم امانت تقدیم ایشان نمودیم.»

عرض کردم که کتاب نورستان علامه چند صفحه بود؟ حاج آقای شریعتی در پاسخ فرمودند:

بنده با خط ریز و با خودکار نوشتم ۱۰۰ صفحه شد. علامه با «قلم فرانسه» و مُرکب و در قطع «آ چهار» می‌نوشتند؛ قهراً بیشتر از ۱۰۰ صفحه بوده است.

آقای شریعتی در ادامه افزودند:

به علامه عرض کردم که تقاضا بدهید که این کتاب در ایام حیات شما نشر داده شود، ایشان فرمودند که کلاً در زمان حیاتم نمی خواهم این کار انجام شود و این کتاب را نوشتم که از «تاریخ» حذف نشود. «حاج آقای مهدی پور» هم چند بار نسخۀ دست نویس ما را جهت انتشار و بررسی مطالبه نمودند، سه چهار مرتبه استخاره کردم، بَد آمد! تا آن که آن شخصِ سپاهی از من به امانت گرفت و دیگر نیاورد و داغ آن را بر دل ما گذاشت!

مجدد تلاش دیگری کردم تا شاید بتوان به نسخۀ دست نویس علامه دست یابیم و با هدایت علامۀ مهدی پور (دامَت برکاته) با شخصی که عهده دار برخی امور علامۀ میر جهانی (ره) در زمان حیات ایشان در شهر اصفهان بود ارتباط برقرار کردم و ایشان علاوه بر این که از بیان نامشان در این گفتار معذوریت داشتند در پاسخ به سؤال بنده که کتاب نورستان علامه چه شد و آیا از آن اطلاعی در دست دارند یا خیر، به بنده گفتند:

«تعدادی کتاب خطی از ایشان داشتیم که فروختیم در میان آن ها نسخۀ نفیسی برای زمان «شاه اسماعیل صفوی» بود و آقایی بود که نسخه های خطی را خوب می شناخت، تک نسخه بود، آن را به همراه تعداد دیگری از کتاب ها خریداری نمود. احتمال می دهم که نسخۀ دست نویس علامۀ میر جهانی (ره) در بارۀ «نورستان» نیز در بین آن کتاب ها بوده و رفته است!»

از آن شخص پرسیدم که نام آقا را نمی دانید؟ گفت: خاطرم نیست و بعدها فوت کرد و الان معلوم نیست کتاب نورستان کجاست! او ادامه داد و گفت:یک شب تا سحر، علامۀ میر جهانی (ره) کتاب نورستان را برای من خواند!

به او گفتم: چه مطالبی در آن بود؟

آن شخص از پاسخ دادن در این زمینه انصراف داد و گفت: افراد زیادی بعد از وفات علامه به من مراجعه کردند و دنبال اصل کتاب بودند و خیال می کردند که هنوز کتاب نورستان دست من است و هم نشانیِ دقیق آن جا (نورستان) را از من جویا می شدند، حتی گروهی از مهندسین بودند که به من مراجعه کردند و گفتند ما در کویر تا نزدیک آن ها رفته ایم ولی این گونه نیست، آن ها را نمی توانند آن ها را پیدا کنند، آن ها به همه چیز مسلط هستند!

دکتر سید مرتضی میرسراجی

(دکترای تخصصی الهیات و معارف اسلامی، علوم قرآن و حدیث و مدرس گروه معارف دانشگاه)

پی نوشت

[۱]مجالس حضرت مهدی (عج)، مجلس دوازدهم، ص ۲۹۷

[۲]پیشین، صص۹-۱۰

[۳]نوائب الدهور فی علامات الظهور، ج۳، ص ۴۱۲

[۴]صحیفۀ امام خمینی (ره)، ج۱۲، ص۳۸۰

[۵]Oliver E. Allen; et al. (1980). Richard L. Scheffel; Susan J. Wernert (eds.). Natural Wonders of the World. The Reader's Digest Association, Inc. p. 117. ISBN 978-0-89577-087-5.

[۶]ر. ک: پروندۀ Lut Desert در تارنمای رسمی یونسکو

[۷]سفرنامۀ لوت؛ سال تحویل در بزرگترین ناشناختۀ ایران، خبر آنلاین، ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، کد خبر: ۴۰۸۴۳۷

[۸]تشرف در سرداب مقدس، ص ۱۰۲

[۹]پیشین، ص ۱۰۵

 

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۳۷
انتشار یافته: ۱۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
اینا رو علنی نکنین گرا به دشمن ندین
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۸ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
اینگونه نیست که کسی بتواند پیداش کند زمانی پبدا میشود که اراده برتر بر پیدایی اون باشد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۴۳ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
اون ها نامرعی هستن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
قصه هایی قشنگی بود !
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۳ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
سلام تابی جون
خیلی لذت بردم . واقعا" مطالب ارزشمندی بود.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۸ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
مثل مثلث برموداس
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
در دل کوه های این جهان موجوداتی از نور و گاها شر پورتالهایی به جهانهای دیگری دارند. من شنیدم علمی وجود داره که عمر انسان براحتی هزار ساله میشه. متاسفانه ذهن انسان و بشر امروز درگیر روزمره شده و حیات بالا و عوالم برتر را فراموش کرده.
رحیم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
به عجایب ایران اضافه شد
مینا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۲ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
تابناک خیلی موضوع بکری بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۴ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
سلام بر قایم آل محمد مهدی صاحب الزمان ادرکنی. پدر خوبم یگانه امید تنهایی ام روشن کننده نور برتر در دنیا سلام بر مهدی موعود پدر مهربانم
عصر دیجیتال
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۵ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
نشون میده که هنوز بشر نتونسته خیلی جاهای روی زمین رو کشف کنه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۵۱ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
تحقیقات در قطب شمال و جنوب ممنوعه چرا ؟ چون اونجا ها هم پورتالهایی به جهانهای دیگر وجود دارد خیلی جاها هم کشف شده ولی علنی نشده که به دو دسته تقسیم میشه یا نیروهای خیر برای حفاظت از خود یا اشرار جهان برای استثمار مردم عادی. تمام هستی محل تقابل خیر و شر است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
تابی جون ملت رو از گرونی ها غافل نکن خخخخخ
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# قیمت دلار # فیلترینگ # ترامپ # ایران و آمریکا # قیمت طلا # تعطیلی مدارس # کالابرگ # مهدی تاج # سید حسن نصرالله
الی گشت
نظرسنجی
کدام دولت عملکرد بهتری داشته است؟