در ۲۷ دی ۹۹ خبر فوت سیده شیده لالمی مسئول گروه اجتماعی روزنامه همشهری، رسانههای کشور را در بهت و ماتم فرو برد و سوگمندانه دیری نپایید که درگذشت آزاده نامداری مجری سابق سیما در ۷ فروردین ۱۴۰۰ ناقوس مرگ را مجددا در رسانههای داخلی و خارجی فارسی زبان به صدا درآورد. گرچه خانواده بزرگ ارتباطات و رسانه، طی سال سیاه ۱۳۹۹ بارها در سوگ از دست دادن عزیزانشان رخت عزا بر تن کردند؛ ولی آنچه خبر درگذشت زنده یادان لالمی و نامداری را متمایز میکرد، گمانه زنی در خصوص چگونگی مرگ و بازتاب این گمانه زنیها در سایت شبکههای اجتماعی بود.
بعد از انتشار خبر فوت این دو چهره رسانه ای اطلاعات نادرست غیرعمدی[1] و شایعه، کروناگون از طریق رسانه های سنتی و نوین به پیکر افکار عمومی نفوذ کرد تا جایی که بسیاری از کاربرشهروندان را در مارپیچ بازنشر گرفتار کرد و با این اوصاف ناگفته پیداست که در هر دو رخداد، سایت شبکه های اجتماعی گوی سبقت نشر و بازنشر را از رسانه های جریان اصلی ربودند. در این ساختار اجتماعی، برخی علت مرگ را قتل و گروهی خودکشی اعلام کردند تا این که با انتشار متنی از سوی خانواده مرحومه لالمی[2] و مصاحبه سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در خصوص جزئیات فوت مرحومه نامداری[3] بحث خودکشی جدیتر از گذشته در سایت شبکه های اجتماعی مورد توجه واقع شد.
فارغ از این که تا چه حد با امبرتو اکو[4] پیرامون ماهیت سایت شبکه های اجتماعی همراه و هم نظر شویم[5]، باید بپذیریم که هم شواهدی گسترده درباره نحوه پوشش اخبار خودکشی و اقدام به آن در افزایش و سرایت این رفتار[6] توسط رسانه وجود دارد[7] و هم تاثیر رسانه در پیشگیری و کاهش موارد خودکشی به لحاظ علمی اثبات شده است[8]. لذا با عنایت به این دوگانه، اهمیت وجود راهنماي نحوه انعکاس اخبار خودکشی در رسانه و پایبندی رسانه به قالب و محتوای چنین دستورالعملی ضرورتی انکارناپذیر است.
در دنیا تجاربی در خصوص تهیه و انتشار دستورالعمل و ارائه توصیه خطاب به اصحاب رسانه جهت نحوه پوشش خبری خودکشی وجود دارد که از آن جمله میتوان به توصیههای مرکز تحقیقات و پیشگیری از خودکشی هنگ کنگ در مورد گزارش خودکشی به متخصصان رسانه در سال ۱۹۸۴، دستورالعملهای رسانهای در مورد گزارش خودکشی تهیه شده توسط انجمن پیشگیری از خودکشی اتریش در سال ۱۹۸۷، انتشار دستورالعمل وزارت بهداشت نیوزلند با عنوان خودکشی و رسانهها در سال ۱۹۹۹، دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۹، دستور العمل بنیاد آمریکایی American Foundation در سال ۲۰۰۱، دستورالعمل رسانهای برای نحوه نمایش مطالب مرتبط با خودکشی توسط موسسه خیریه Samaritans در انگلستان در سال ۲۰۰۲، تهیه کتابچه راهنمای گزارش خودکشی برای روزنامه نگاران توسط مرکز سیاستهای سریلانکا در سال ۲۰۰۳ و انتشار دستورالعمل گزارش خودکشی و بیماری روانی توسط وزارت بهداشت استرالیا در سال ۲۰۰۴ اشاره کرد.[9]
در ایران نیز اداره سلامت روان دفتر سلامت روانی، اجتماعی واعتیاد معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی طی سال ۱۳۸۶ راهنمای انعکاس خبر خودکشی در رسانه ها را منتشر کرد.[10] در این دستور العمل پنج صفحه ای ذیل عناوین فرعیِ اثرات گزارش خودکشی بر بروز خودکشی، منابع معتبر ارائه دهنده آمار خودکشی، چگونگی گزارش خودکشی، چگونه موارد خودکشی را منتشر کنیم و بایدها و نبایدها؛ توصیه هایی به اهالی رسانه ارائه شده است. بنا بر آنچه که در این دستورالعمل آمده، نکته مهم در انتشار اخبار و مطالب پیرامون پدیده خودکشی توجه به اثرات این پدیده بر خانواده و بازماندگان فرد اقدام کننده است لذا به هیچ وجه نباید خبری منتشر کرد که باعث رنجش بیشتر خانواده و زدن برخی برچسبهای اجتماعی شود.
مرور مفاد دستور العمل مذکور پرسش هایی را به ذهن متبادر می کند مانند این که به جز شش متخصص علوم رفتاری که نامشان در مقام تیم تولید این سند آمده آیا از ظرفیت علمی صاحب نظران دیگر حوزه های مرتبط مانند جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی استفاده شده است؟ سهم متخصصان علوم ارتباطات و رسانه در تولید این سند چه میزان بوده است؟ خبرنگاران و روزنامه نگاران چه میزان از این توصیه ها آگاهی دارند و آن را به کار می بندند؟ چرا این دستور العمل پس ازگذشت 14 سال از زمان تولید مانند دستور العمل انجمن پیشگیری از خودکشی اتریش یا راهنمای عمل سازمان بهداشت جهانی همزمان با تغييرات و رخدادهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و ارتباطی بازنگری و اصلاح نشده است؟ نهادهای حاکمیتی و دولتی از حمله وزارت ارشاد در این زمینه چه مسولیتی داشته و دارند؟ معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد که در نحوه پوشش خبری درگذشت آزاده نامداری به شبه رسانه ها تاخته و برای حیثیت از کف رفته رسانه اظهار نگرانی می کند، در دوران تصدی مسولیت برای آشنایی اصحاب رسانه با نحوه انتشار اخبار مربوط به خودکشی و ارتقا سواد خبری و توانمندسازی کاربرشهروندان در مواجهه با اخبار جعلی و اطلاعات نادرست چه گام های عملی برداشته است و اساسا وظیفه مواجهه با چنین شبه رسانه هایی بر عهده کدام نهاد و ارگان است؟
این پرسشها و دیکر پرسشهایی از این دست در حالی مطرح میشود که بنا به گزارشات منتشر شده، آمار قربانیان خودکشی در ۸ ماه ابتدای سال ۱۳۹۹ نسبت به مدت مشابه سال پیش از آن ۴.۲ درصد افزایش داشته است. این افزایش تعداد قربانیان خودکشی در حالی در گزارشهای سازمان پزشکی قانونی کشور ثبت شده که طی سال ۱۳۹۸ تعداد کل قربانیان خودکشی در کشور ۵۱۴۳ نفر بود. روانپزشکان معتقدند برای درک وخامت شدت افسردگیهای درمان نشده در جامعه ایران، آمار خالص از تعداد قربانیان خودکشی حداقل باید ۲۰ یا ۳۰ برابر افزایش یابد تا رقم خام موارد اقدام به خودکشی مشخص شود.[11]
هر چند عوامل موثر بر اقدام به خودكشي محدود به نحوه انتشار و بازنشر اخبار خودكشي در رسانهها نبوده فهرستی مفصل و متغیرهایی پرشمار چون مهاجرت، سن، جنسيت، عوامل مذهبي و اخلاقي، اختلالات رواني، تعارض و چالشهاي خانوادگي، سلامت جسمي، عوامل اقتصادي - فرهنگي و مانند آن در این امر سهیم و دخیلند اما با توجه به مطالعات جهانی که به رسانه در مقام عاملی اثرگذار چه در زمینه پیشگیری و چه ترغیب به خودکشی اشاره دارد، نهادها و دستگاه های ذی ربط باید حمایت های لازم را از سازمان های رسانه ای به عمل آورند تا این سازمان ها ضمن ارتقا سطح دانش و مهارت خبرنگاران، عملکرد آنان را در پوشش خبری این دسته حوادث با مسئولیت اجتماعی مضاعف رصد کنند. از جمله این آموزش ها می توان به تأکید بر تهيه هر چه بيشتر گزارشهای دقيق جهت جلوگيري از مشروعیتیابیِ اطلاعات نادرست اشاره کرد. شاید نظر مهدی حسن روزنامه نگار بریتانیایی و دبیر سیاسی نسخه بریتانیایی هافینگتن پست در این خصوص راهگشا محسوب شود. وی معتقد است اگر شخصی مدعی بارش باران شود و آن دیگری مدعی آفتابی بودن هوا، وظیفه روزنامه نگار این نیست که گفته های این دو نفر را به مخاطبانش منتقل کند بلکه باید نسبت به گشودن پنجره اقدام و نسبت به وضعیت جوی آگاهی یابد.[12]
لازم به ذكر است كه وظایف خبرنگاران و سازمانهای رسانهای در این رابطه بههیچوجه از مسئوليت کاربرشهروندان در راستي آزمايي اطلاعات و اخبار، پيش از به پذیرفتن و به اشتراک گذاردن آنها نمیکاهد، چراكه درنهایت اين «منِ مخاطب» است که آثار و تبعات اين مسئله را در زندگي خود لمس میکند؛ لذا باید با استفاده از ظرفیت بخش خصوصی و انجمن های مردم نهاد نسبت به ارتقا، توسعه و بهبود سواد خبری کاربرشهروندان اقدام همزمان انجام گرفته از تجارب کشورهایی چون فنلاند در این زمینه بهره مند شد.[13]
------------------------------------
[1] Misinformation
[2] https://bit.ly/31vB3CN
[3] https://bit.ly/2PafEg3
[4] Umberto Eco
[5] https://twitter.com/naderth33/status/1346381387008516097
[6] Copycat
[7] Werther Effect
[8] Papageno Effect
[9] https://journal.rums.ac.ir/article-1-5384-fa.pdf
[10] https://bit.ly/3frxqGi
[11] www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Detail/162330
[12] https://twitter.com/BBCArdalan/status/1289674591737176064
[13] www.magiran.com/paper/1998506