همیشه گفته اند تخریب، بسیار آسان تر از ساختن است.
برای انتقاد از دیگران و تخریب و سیاه نمایی، نیازی به سند و مدرک و حتی سواد و منطق نیست. اصلا راحتترین کار برای یک نفر که به دنبال منفعت شخصی است، زیر سوال بردن یک سیستم و تشکیلات و حتی باشگاهی است که خود شخص از آن ارتزاق میکند و بر خلاف اصول حرفهای و اخلاقی، همه ارکان آن را به باد انتقاد و استهزاء میگیرد! برایش هم فرقی نمیکند که خودش کارمند آنجا باشد و حقوق ماهیانه دریافت کند و نمک نشناسی را رواج دهد.
داستان اینروزهای استقلال هم چنین مسائلی را در خود میبیند و تعدادی از منتقدین غرض ورز آن ( با احترام به منتقدین واقعی و حرفهای) نه از سر دلسوزی و نگرانی بلکه به جهت از دست دادن منافع شخصی خود سعی دارند از مسیر انحرافی به قدرت و هدف برسند و با تخریب دیگران بخصوص مدیریت باشگاه، ابزاری برای رساندن دوستان شکست خورده شان به راس مدیریت باشند! اتفاقی که طی یک دهه اخیر باعث برهم خوردن موازنه قوا در فوتبال کشور و خودزنی استقلال از داخل خانواده خودش شده است.
رفتاری مخربی که البته سالهاست برخی قدیمی های آبی پوش، به آن اقدام میکنند و متاسفانه به بخشی از اهداف خود نیز در گل آلود کردن آب زلال استقلال دست یافته اند اما خانه خود را به آرامی فرسوده کرده و حالا بنیانگذار عقب ماندگی باشگاه از رقیب شده اند. با این حال هنوز هم همان روشها را پیش گرفته اند و علی رغم بوجود آوردن خسارات زیاد و ایجاد حواشی بسیار، هر روز آب به آسیاب رقیب میریزند و به جای حمایت و ارائه راهکار ، مصاحبههای ضد و نقیض میکنند و مسبب اصلی درز اخبار و اطلاعات داخلی باشگاه به بیرون هستند!
متاسفانه در ایران کار گروهی و جمعی در هیچ سطحی آموزش داده نمی شود، آدم تشکیلاتی باید متعهد به کارش باشد و بر اساس وظایف محوله و از روی علاقه مندی و تعصب، چارچوبها را رعایت نماید و مقید به اصول حرفهای باشد. اینکه اسم خود را پیشکسوت بگذاریم و سالها خود را بر باشگاه تحمیل کنیم و اجازه ورود به سایر پیشکسوتان را ندهیم، منفعت طلبی و حسادت است. مگر می شود یک جمع ثابت نام پیشکسوت را در انحصار خود قرار دهند و باقی قدیمی ها و همبازیان را به حساب نیاورند؟
اینکه به جای همکاری و تعامل و حمایت از ارکان باشگاه، هر روز با مخالفان همکالم و همساز شویم و بلندگوی آنان باشیم خیانت است؛ و اینکه به جای عیب جویی و ایراد گیری از مدیرعامل باشگاه و مخالفت با سازندگی و اصالح و ساختارسازی در آکادمی باشگاه، بر علیه آنان جبهه گیری کنیم و بهانههای گوناگون برای کوبیدن آنها داشته باشیم مخالفت با اصول و قواعد حرفهای و سازمانی است.
استقلال مملو از پیشکسوت نامدار و توانمند و دلسوز است و هر کدام باید در تمام ارکان باشگاه فعال باشند و تجارب
ارزشمند خود را به نسل جدید منتقل کنند. پیشکسوتانی همانند حسن روشن، منصور رشیدی، مهدی حاج محمد، بهتاش فریبا، جواد زرینچه، مهدی پاشازاده، محسن گروسی و دهها و صدها پیشکسوت ارزشمند این باشگاه پرافتخار سرمایههای واقعی و گرانبهایی محسوب میشوند که متاسفانه به جهت کارشکنی و حسادت یکی دو نفر چسبیده به باشگاه و موانعی که بر سر راه بزرگان ایجاد میکنند از حضور و کمک به تیم و باشگاه خودشان باز مانده اند و به جهت حجب و حیا و عالقهای که به باشگاه شان دارند، صبر و بردباری نشان داده و سکوت اختیار میکنند تا دستاویزی برای بهانه جویان قرار ندهند. اما متاسفانه در مقابل آنان شخص و یا اشخاصی هم هستند که در این میان استقالل را سفرهای پهن شده برای خوردن و سوءاستفاده از امتیازات و امکانات آن برای خود میدانند و به دنبال سهم خواهی بوده و بنابر این اجازه نزدیک شدن به سایر پیشکسوتان را نمیدهند!
علی جباری افتخار استقالل و فوتبال ملی ایران است و باید در راس امور پیشکسوتان استقلال به عنوان مرشد و راهنما حضور داشته باشد، اما اینکه او در قبال جسارتها و انتقادهای خصمانه و نادرست همکارش بر علیه مدیریت و آکادمی باشگاه سکوت اختیار میکند پذیرفتنی نیست. رئیس کمیته پیشکسوتان استقلال باید در انتخاب همکارانش در این کمیته تجدید نظر کند و با وسواس بیشتر و انتخابات آزاد، حضور همه پیشکسوتان در کنار استقلال را مهیا کند و با استفاده از تجربیات و نظرات کارشناسی آنان مسیر پیشرفت و موفقیت را برای باشگاه باز کند.
رسم است که حرمت مسجد را باید متولی مسجد نگه دارد. علی جباری متولی اصلی این باشگاه و جایگاه ارزشمند پیشکسوت است. او باید خود حافظ منافع باشگاه باشد و در صورت بروز اختالف و سوءتفاهم اولین نفری باشد که اقدام به حل و فصل آن میکند و نسبت به رفتارهای مشکوک و دشمن شاد کن برخی از همکارانش برخورد نماید.