زمان زیادی تا ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری نمانده و هر دو جناح سیاسی غالب کشور اکنون وارد بررسی مصادیق کاندیداتوری در انتخابات شده اند. در حقیقت اکنون انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم وارد فاز جدیتری شده است. اصلاحطلبان و اصولگرایان دست به مهره شده و به مصادیق انتخاباتی ورود کردهاند.
همزمان با ورود جریانات سیاسی به مصادیق انتخاباتی، ارزیابی شرایط و فضای انتخابات و همچنین وضعیت نامزدهای احتمالی در حال رصد و پایش است و شبکههای اجتماعی و ارزیابی اولیه مردم در چنین فضاهایی مورد توجه جریانات سیاسی قرار گرفته است.
چرا اصولگرایان پیروز انتخابات ریاست جمهوری خواهند شد؟
شواهد نشان میدهد که اصلاحطلبان در انتخابات پیش روی به دلایلی همچون "تکرار تاریخی گردش قدرت"، "عملکرد ضعیف دولت تدبیر و امید"، "شرایط اقتصادی نامناسب"، "عدم همراهی بدنه اصلاحطلبی با این جریان سیاسی" و "نارضایتی مردم از عملکرد اصلاحطلبان در دولت یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و شورای شهر پنجم" به توفیقی دست نخواهند یافت و رییس جمهور آینده از بین چهرههای اصولگرا باشد!
نکته مهمی که جریان اصولگرایی باید به آن توجه داشته باشد، این است که فرصت برای سرمستی ناشی از پیروزی در انتخابات و ادامه بگو مگوهای سیاسی به صلاح این جریان نیست، چون مردم توقع دارند دولت سیزدهم خیلی سریع، اگر شرایط را به کلی تغییر نمیدهد، گامهای اساسی در جهت بهبود وضعیت در حدواندازه های قابل قبول بردارد.
چطور باید کشور را اداره کرد؟
"چطور باید کشور اداره شود" گزاره مهمی است که جریان اصولگرایی بدون توجه به آن در همان روزهای نخست به وضعیتی دچار خواهد شد که مجلس یازدهم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکند.
در این راه، بسیج همه نیروها برای نجات کشور، برطرف کردن مشکلات اقتصادی و معیشتی، بهبود وضعیت امنیتی و ادامه منطقی روند سیاست خارجی امری ضروری است. بر همین اساس، اصولگرایان چه تصمیمسازان در این جریان، چه نامزدها و چه شخصیتهایی که قصد دارند در عرصه انتخابات کنشگری کنند، باید از چنین توانی برخوردار باشند.
رئیسجمهور باید یک نفر غیر از قالیباف و رئیسی باشد
نظر به اینکه هم اکنون دو قوه مقننه (مجلس شورای اسلامی) و قوه قضاییه در اختیار دو چهره اصولگرا یعنی آقایان آیتالله رئیسی و محمدباقر قالیباف قرار دارد، ضلع سوم یعنی قوه مجریه باید شخصی غیر ازاین دو نفر باشد.
جریان اصولگرایی باید فردی را وارد رقابتهای انتخاباتی کند که توانمندی برای بسیج همه نیروهای کشور و استفاده از تمامی ظرفیتها را داشته باشد و بتواند با قرار گرفتن در ضلع سوم، مشکلات و معضلات کشور را بعد از انتخابات مرتفع کند؛ باید به این نکته واقف بود، صرف پیروزی اصولگرایان در انتخابات آینده بدون بهبود شرایط و حل مشکلاتی که ذکر شد، پیروزی جریان انقلاب نخواهد بود، چرا که پیروزی جریان انقلاب و کشور تنها در کارآمدی دولت آینده و حل مشکلاتی که ناشی از میراث آوار شده دولت های گذشته بر دوش مردم سنگینی می کند محقق خواهد شد، نه صرفا برنده شدن در انتخابات توسط اصولگرایان.
اصولگرایان درست تصمیم بگیرند، مردم هم همراهی میکنند
اگر چارچوبها، تصمیمگیریها و تصمیمسازیها بر اساس مواردی که گفته شد، چیده شود، جریان انقلاب نباید به هیچ عنوان نگرانی از انتخابات ریاست جمهوری و دولت داشته باشد، چون اگر با این رویکرد وحدت صورت بگیرد، طبیعتا مردم نیز همراهی خواهند کرد تا مشکلات حل شود.
نگرانی اصلی آنجایی است که چهرهای از بین اصولگرایان در انتخابات ۲۸ خرداد انتخاب شود که نتواند اداره کشور را آنگونه که بایسته و شایسته است انجام دهد و در حل مشکلاتی که در زمینههای اقتصادی، بینالمللی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وجود دارد ناتوان باشد و توفیقی به دست نیاورد و در نتیجه منجر به بهبود شرایط مردم نشود و این نه تنها به معنی پیروزی نخواهد بود بلکه به از دست رفتن اعتماد به انقلاب و جبهه انقلاب منجر خواهد شد؛ لذا نتیجه می گیریم آنچه اولی بر پیروزی در انتخابات هست، کارآمدی دولت منتخب است که به تصمیم سازی ها و تصمیم گیری صحیح قبل از انتخابات برمی گردد و اجماع اصولگرایان بر کاندیدایی واجد شرایط برای تشکیل دولتی کارامد و با برنامه تنها گزینه برای رسیدن به پیروزی واقعی برای نیروهای انقلاب خواهد بود.