در حالی شاخصکل از اوج خود 44 درصد ریزش داشته و اغلب نمادهای بزرگ نیمی از ارزش خود را از دست دادهاند که شاخص هموزن تنها ۲۴ درصد اصلاح داشته است. این موضوع را در P/ E گروهها نیز میتوان مشاهده کرد؛ جاییکه در مقابل نسبت قیمت به درآمد 1/ 7 واحدی بزرگان بازار، در میان کوچکترها این نسبت حدود 4/ 9مرتبه است. گرانتر بودن این سهام در کنار نقدشوندگی به مراتب پایینتر سبب تشکیل صفهای فروش سنگینی شده که حتی با حد نوسان 10 درصدی هم تغییری نکرد و بازار دچار وضعی شده که تر و خشک باهم میسوزند چراکه ترسی مضاعف بر بورسبازان تحمیل شده و حتی سهامداران نمادهای بزرگ نیز با درک احتمال بالای شکلگیری رفتارهای تودهوار در بازار، از قفلشدن سرمایههایشان نگران بوده و حتی سهام بنیادی را نیز محل امنی برای سرمایهگذاری نمیدانند. بهنظر میرسد تنها راهکار رفع این مشکل افزایش دامنه نوسان و البته اجرای صحیح قانون رفع گره معاملاتی است.
بازار سهام معاملات روز سهشنبه را با افزایش عرضهها و سرخپوشی نماگرهای بورسی آغاز کرد اما با گذشت دقایقی تغییر مسیر داد و با جنبش بزرگان شاخصکل بورس برای زمانی اندک سبزپوش شد. این روند نیز ادامه پیدا نکرد و مجددا شاهد تشدید فشار فروش در تالار شیشهای بودیم. در نهایت شاخصکل بورس تهران معاملات روز سهشنبه را با افت 1/ 0 درصدی به پایان رساند و در سطح یکمیلیون و 173 هزار واحد قرار گرفت.
متغیر فراموششده بورسبازان
فاکتور نقدشوندگی در بازار سهام در سراشیبی 9 ماه اخیر به معضل شماره یک سهامداران تبدیل شده و این روزها نیز قفل معاملات بیش از 200 سهم کوچک (تنها در بورس) و سپریکردن جلسات معاملاتی این سهام با حجم معاملات ناچیز، جوی سنگین و فراگیر را بر کلیت بازار حاکم کرده است؛ بهطوری که سهام کوچک مدتهاست که با قفل معاملاتی مواجه شده و میزان اصلاح قیمتها در این شرکتها در طول یک ماه به زحمت 5 درصد مجاز روزانه را پر میکند. در این شرایط اغلب شرکتهای مذکور با تحصن سهامداران در صفوف فروش به کمای معاملاتی رفتهاند. این انجماد اما دامن گروههای بزرگتر که اتفاقا با اصلاح به مراتب بیشتری در چند ماه اخیر مواجه شدهاند را نیز میگیرد؛ بهطوری که جو روانی ایجاد شده ناشی از قرمز بودن اکثریت سهام (به لحاظ مقداری) فضای پرتردید در بازار ایجاد میکند و سبب میشود تا سرمایهگذاران نگران از چشمانداز آتی بازار، ورود خود را به تعویق بیندازند. نتیجه این شرایط فضایی است که این روزها در بازار سهام مشاهده میشود. گروههایی که از پتانسیلهای بنیادی مناسبی برخوردارند اما در شرایط فعلی مجالی برای خودنمایی پیدا نمیکنند. بررسیهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهد در حالحاضر 235 شرکت بورسی وجود دارد که تنها سهمی 10 درصدی از ارزش کل بازار سهام را در اختیار دارند و روزانه کمتر از 2 درصد از کل ارزش معاملات را به خود اختصاص میدهند. این در حالی است که 50 درصد از کل ارزش بازار در اختیار 17 شرکت بوده و همین شرکتها بیش از نیمی از دادوستدهای روزانه را شکل میدهند.
یک دست صدا ندارد
روز یکشنبه بود که خبر رسید معادل ریالی 50 میلیون دلار از منابع ارزی صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار سرمایه واریز شد. در این میان افرادی که در یک سال اخیر هر روز از چرایی پولپاشی در بازار سهام انتقاد داشتند، منتظر واکنش مثبت بازار به این خبر بودند اما اتفاقی که افتاد افت نماگر اصلی تالار شیشهای در دو روز متوالی و عقبگرد 3/ 1درصدی آن بود. موضوعی که البته پیشتر از سوی کارشناسان پیشبینی شده بود.
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه نیز در اینخصوص با اشاره به اصلاح بیش از 50 درصدی قیمت برخی سهام گفت: در اوایل هفته جاری صحبتهای حمایتی از مجاری مختلف و موثر شنیده شد، اما در بازار تغییر محسوسی دیده نشد. حتی در روزهای اخیر معاملات با حدود 150 صف فروش آغاز و تا پایان جلسه معاملاتی این صفوف بهتدریج افزایش یافت و در حالحاضر شاهد انتظار بیش از 4هزار میلیارد تومان نقدینگی در صفهای فروش هستیم. وی درخصوص دلایل فراگیر شدن صفوف فروش در بازار طی روزهای گذشته با وجود اخبار موثری همچون تزریق منابع مالی عنوان کرد: رفتار بازار نشان میدهد که شاید تنها با یک فاکتور همچون وعده تزریق منابع مالی یا بازگرداندن دامنه نوسان متقارن نتوان روند بازار را تغییر داد؛ چراکه باید عوامل مکملی نیز به مدد بازار بیایند که بحث تسهیل گره معاملاتی و سرعتدادن به ایجاد تعادل در سهام کوچک نیز تنها یکی از آنها است.
سهام بزرگ؛ قربانی کوچکترها؟
آقابزرگی با تاکید بر لزوم چارهاندیشی برای سهام کوچک به عنوان راهکار برونرفت از شرایط نامتوازن کنونی بازار گفت: طبیعتا منابع صندوق تثبیت و صندوقهای دیگر به دلیل اصلاح کافی و ارزندگی به سمت سهام بزرگ میروند اما به دلیل عدم نقدشوندگی سهام، بورسگرام رشد بزرگان نیز استارت نمیخورد.
از صف خرید به صف فروش
وحید حسنپور از دیگر کارشناسان بازار سهام نیز عدم اصلاح همگن سهام کوچک و بزرگ را دلیل ایجاد صفوف سنگین فروش کوچکها دانست و گفت: در حالحاضر با وجود اصلاح قابلقبول سهام شرکتهای بزرگ، سهام کوچک و متوسط همچنان نیازمند اصلاح قیمتی هستند؛ چراکه عموما اصلاحی به نسبت کمتر از شاخص و سهام بزرگ را ثبت کردهاند. وی وجود سهامداران جدیدالورود و سیاست کاهش دامنه منفی را اصلیترین دلیل وضعیت فعلی سهام کوچک ارزیابی کرد و گفت: صفوف فروش سنگین و عدم نقدشوندگی این سهام محصول رفتار هیجانی سهامداران در دوره رونق بازار است که با تکیه بر نقدینگی و کوچک بودن این سهام سبب ثبت قیمتهایی در محدودههایی بالاتر از ارزشهای ذاتی شده است.
تعجیل برای عبور از صفنشینی
کارشناس بازار سرمایه اجرای «قانون گره معاملاتی» را راهکاری موثر اما موقت دانست و خاطرنشان کرد: گره معاملاتی میتواند بسیار کمککننده باشد، اما راهکار اساسیتر پایاندادن به صفنشینی در بورس است. مسالهای که چه در روند صعودی و چه نزولی تبعاتی را برای بازار به همراه دارد و سلامت آن را بهخطر میاندازد.
وی با اشاره به ایجاد شرایط «دستکاری» در بازار به عنوان مهمترین نتیجه «پدیده صف» در بازار سرمایه تاکید کرد: صفوف خرید و فروش در بازار بهویژه در سهام کوچک اغلب نتیجه سفتهبازی و دستکاری قیمتی است. این پدیده در تمام کشورهایی که بورس فعال دارند وجود ندارد و ما نیز باید به سمتی برویم که اجازه غلبه صفنشینی بر نقدشوندگی را در بازار سرمایه ندهیم.
حسنپور افزایش ابزارهای معاملاتی را لازمه ایجاد تعادل در بازار سرمایه دانست و تصریح کرد: بازار ما نیازمند ابزارهای روز معاملاتی همچون فروش استقراضی، انواع آپشنها و ... است ضمن اینکه باید مساله آموزش معاملهگران چه در استفاده از ابزارهای کنونی و چه در ابزارهای جدید مورد توجه جدی قرار گیرد تا فضای بازار به تدریج به سمت معاملات حرفهای برود. این ابزارها ضمن ایجاد نقدشوندگی، شرایط را برای بازکردن دامنه نوسان و سپس حذف آن نیز فراهم خواهند کرد.
منبع: دنیای اقتصاد