از طرفی اعضای شورای نگهبان معتقدند شورای نگهبان بدون توجه به مؤلفه مشارکت و براساس مر قانون صلاحیتها را بررسی میکنند و در حقیقت خروجی اقدامات شورای نگهبان بر مبنای عمل به قانون است و مؤلفههایی مانند تأثیر تأیید یا رد صلاحیت بر افزایش یا کاهش مشارکت مبنای عمل شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها نیست.
اما به هر حال نمیتوان به راحتی از نقش شورای نگهبان در تحقق مشارکت حداکثری گذشت چرا که این شورا میتواند با همین نگاه قانونمدارانه زمینه انتخابات رقابتی و معنادار را به عنوان یکی از مؤلفههای مشارکت حداکثری فراهم کند اما بعد از انتشار اسامی نهایی نامزدهای انتخابات، برخی از تحلیلگران سیاسی احتمال مشارکت حداکثری را پایین میدانند؛ به ویژه اینکه نارضایتی مردم از وضعیت موجود و عملکرد دولت بسیار افزایش یافته که این خود یکی از عوامل مؤثر کاهش مشارکت است. البته پیش از این هم سابقه داشته که میزان نارضایتی از عملکرد یک دولت در پایان عمر هشت ساله افزایش یافته (دورههای ششم و دهم) اما به واسطه معنادار شدن رقابت انتخاباتی، مشارکت سیاسی مردم فراتر از انتظارات رقم خورده است.
حال برای اثبات این ادعا که چه ارتباطی میان انتخابات رقابتی و افزایش مشارکت وجود دارد ساده ترین کار بررسی نوع رقابتها و میزان مشارکت مردم در دوازده دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری است:
دوره انتخابات | تعداد نامزدها | طیفبندی سیاسی نامزدها | درصد مشارکت |
اول (۱۳۵۸/۱۱/۵) | ۱۲۴ | همه طیفهای سیاسی (انقلابی، ملی گرا، لیبرال، مارکسیست و ...) | ۶۹/۸۶ |
دوم (۱۳۶۰/۵/۲) | ۴ | جریان انقلابی | ۶۴/۲۴ |
سوم (۱۳۶۰/۷/۱۰) | ۴ | جریان انقلابی | ۷۴/۲۶ |
چهارم (۱۳۶۴/۵/۲۵) | ۳ | جریان انقلابی | ۵۴/۷۸ |
پنجم (۱۳۶۸/۵/۶) | ۲ | راست محافظهکار | ۵۴/۵۹ |
ششم (۱۳۷۲/۳/۲۱) | ۴ | راست محافظهکار | ۵۰/۶۶ |
هفتم (۱۳۷۶/۳/۲) | ۴ | اصولگرا ـ اصلاحطلب | ۷۹/۹۲ |
هشتم (۱۳۸۰/۳/۱۸) | ۱۰ | اصولگرا ـ اصلاحطلب | ۶۷/۷۷ |
نهم (۱۳۸۴/۳/۲۷) | ۸ | اصولگرا ـ اصلاحطلب | ۶۲/۶۶ |
دهم (۱۳۸۸/۳/۲۲) | ۴ | اصولگرا ـ اصلاحطلب | ۸۵ |
یازدهم (۱۳۹۲/۳/۲۴) | ۸ | اصولگرا ـ اصلاحطلب | ۷۲/۷ |
دوازدهم (۱۳۹۶/۲/۲۹) | ۶ | اصولگرا ـ اصلاحطلب | ۷۳٫۰۷ |
با بررسی جدول رقابت و مشارکت در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری میتوان گفت در دوران دفاع مقدس، به خاطر شرایط خاص کشور و شکل نگرفتن جریانهای سیاسی مرسوم امروز، علت اصلی حضور بالای مردم اعلام حمایت و پشتیبانی از نظام سیاسی بوده است و همین طور که میبینیم انتخابات آن دوره به معنی واقعی رقابتی و با حضور طیفهای مختلف سیاسی نبوده است زیرا با کنار رفتن جریانهای ملی، مارکسیستی و لیبرال از صحنه سیاسی، تنها یک جریان انقلابی که هنوز به معنای واقعی به دو طیف چپ و راست تبدیل نشده بود یا تفکیک روشنی میان آنها شکل نگرفته بود، در صحنه سیاسی کشور فعال بود.
اما نسبت مشارکت سیاسی و رقابت انتخاباتی را میتوان از انتخابات پس از پایان دفاع مقدس بهتر درک کرد. بررسی انتخابات این دوران؛ از دوره پنجم تا دوازدهم، نشان میدهد هر زمان که رقابت سیاسی با حضور افراد پرقدرت و مطرح جریانهای سیاسی شکل گرفته مشارکت سیاسی هم به طرز معناداری بالا بوده و به طور میانگین بالای ۷۰ درصد بوده است اما در دو انتخابات پنجم و ششم که رقابت پرشوری را شاهد نبودیم و یک جریان میداندار اصلی بود، میزان مشارکت به کمتر از ۵۵ درصد رسید.
در واقع هرچه پیش میرویم مردم علاقهمندند که در انتخابات با رقابتی پررنگتر شرکت کنند و انتخابات بدون رقابت معنادار میل به مشارکت را به شدت کاهش میدهد و این اتفاق نشانه افزایش آگاهی سیاسی مردم و گذر از نگاه تکلیفی صرف به نگاه حق و تکلیفی به انتخابات (با درصد بالاتر نگاه حقمحورانه) است.
بررسی این جدول نقش مهم شورای نگهبان را در فراهم کردن زمینه مشارکت بالای مردم به خوبی نشان میدهد؛ هرجا که سختگیریها زیاد بوده و فضای انتخابات کم شور و حضور شده، مشارکت پایین آمده و هرجا که عرصه برای حضور چهرههای مطرح جریانهای مختلف سیاسی در چارچوب قانون فراهم شده، مشارکت مردم نیز افزایش یافته است.
از طرفی انتخابات پیش رو دومین انتخابات در گام دوم انقلاب و دولت سیزدهم اولین دولت در گام دوم انقلاب است. متأسفانه اولین انتخابات این گام که انتخابات مجلس یازدهم بود با مشارکت ۴۳ درصدی برگزار شد و اگر انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری نیز با مشارکت پایینی برگزار شود، هم آغاز ناامیدکنندهای برای گام دوم انقلاب است و هم تحقق اهداف این گام را بدون پشتوانه مردمی ناممکن میکند. همچنین پس از گذشت چهل سالگی انقلاب اسلامی باید بیش از پیش متوجه نقش حضور پرشور و مشارکت مردمی در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی کشور باشیم و خطرات و انحرافات احتمالی در آرمانهای انقلاب را جدی بگیریم.