مهاجران افغانستانی که سال هاست به بخشی از جامعه ایرانی در بسیاری از شهرهای کشورمان تبدیل شده اند، حالا در آستانه فصلی جدیدی از حیات خود قرار دارند؛ فصلی که پس از مهاجرت معکوس ایشان به وطنشان در حال رقم خوردن است و آثار آن متوجه ایران هم خواهد بود.
به گزارش «تابناک»؛ پس از آنکه بروز بحران اقتصادی و تبعات آن از جمله سقوط ارزش پول ملی کشورمان اوج گرفت، عرصه آنچنان بر برخی تنگ شد که شاهد شکل گیری موج مهاجرت معکوس بسیاری از اتباع افغانستان هم بودیم. افرادی که خبر نداشتند خیلی زود در بازگشت به کشورشان اسیر نبرد خونین دیگری خواهند شد و مجبور خواهند بود، از خانه و کاشانه شان دست شسته و هجرت را در دستور کار قرار دهند.
صحبت درباره آتش جنگی است که طالبان روشن کرده تا بار دیگر قدرت را در افغانستان در دست بگیرد؛ آتشی که ساده انگاری است اگر تصور کنیم آثار و تبعاتش گریبان گیر همسایگان این کشور، از جمله ایران نخواهد شد، همان گونه که ماحصل جنگهای خونین قبلی در این کشور شکل گیری موج بزرگی از مهاجران شده که بنا بر آمارهای متفاوت، بین ۱.۵ تا ۳ میلیون نفر از ایشان ساکن ایران هستند.
البته درباره آمار مهاجران افغانستانی در ایران بحث بسیار است؛ هرچند شواهد حکایت از کاهش این مهاجران در سالهای اخیر دارد. روندی که ظاهرا رو به پایان است، چون اوضاع بحرانی افغانستان موجب شکل گیری موج جدیدی از مهاجرتها شده است. موجی متفاوت که احتمالا روز به روز بر ابعاد آن افزوده خواهد شد و دست بر قضا بیش از هر کشوری متوجه ایران خواهد بود.
این را دکتر مجتبی نوروزی میگوید که سالها در کسوت دیپلمات ارشد در افغانستان خدمت کرده و از نزدیک با مسائل این کشور آشناست. او میگوید: «به دلیل توسعه ناامنیها در افغانستان و کاهش امید مردم این کشور به آینده، شاهد مهاجرت خانوادههایی هستیم که به ایران میآیند. نوعی از مهاجرت معکوس که افراد بازگشته به افغانستان با خانواده هایشان به انجام میرسانند. اینها مهاجرانی هستند که اساسا نیتی به بازگشت به افغانستان ندارند، بر خلاف کارگرانی که میآمدند تا کار کرده و بعد از مدتی به کشورشان بازگردند.»
این یکی از تبعات جنگی است که روز به روز شعلههایش در افغانستان فزونی میگیرد؛ جنگی که به تاکید وی، یک تفاوت اساسی با جنگهای داخلی قبلی در این کشور دارد و در نتیجه، آثارش برای کشورمان شدیدتر خواهد بود: «برخلاف منازعات دهههای قبلی که عمدتاً در مناطق جنوبی و شرقی افغانستان بوده، اکنون مردمی در کانون منازعات قرار دارند و مجاب به مهاجرت میشوند که ساکن مناطق مرکزی، شمالی و غربی افغانستان هستند. مردمی که گرایش بیشتری به مهاجرت به ایران دارند تا پاکستان که مقصد مهاجرتی ساکنان جنوب و شرق افغانستان است.»
اما چگونه میشود که برخی مقامات کشورمان از تغییر طالبان خبر میدهند و این تغییر را دستاویز ارتباط با طالبان قرار میدهند، ولی جنگ افروزی طالبان موجب گسیل مهاجرانی جدید به ایران خواهد شد؟ فارغ التحصیل دکترای مطالعات منطقه از دانشگاه تهران در این باره میگوید: «باید ببینیم آیا مردمی که در آنجا زندگی میکنند و رفتار و منش طالبان و فرماندهان محلی طالبان را میبینند هم تغییر طالبان را میپذیرند؟ آیا تجربه زیسته شان و تجربه حال آنها موجب میشود که طالبان را گروهی تغییر یافته ببینند؟»
وی میافزاید: «مردم افغانستان به این جمع بندی نرسیدهاند و بسیج مردمی که در بعضی مناطق محل منازعه شکل میگیرد و حتی گاه هیچ ابتکاری در آن به چشم نمیخورد، نشان میدهد که تغییر طالبان را باور ندارند و لذا ترس در وجوشان هست. مردم از این گروه میترسند و طالبان هم با اعمالی به این ترس دامن میزند. مثلا با آتش زدن هست و نیست مردم بعد از تصرف روستاهایشان تا جایی که گاه حتی علوفه دامها و لباسهای مردم را میسوزانند تا به روستاهایشان باز نگردند.»
معاون سابق رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کابل در ادامه میگوید: «اینکه مردم عادی کوچه بازار از طالب میترسند، نشانه چیست و از کجا نشات میگیرد؟ طالبان بارها و بارها در سالهای گذشته در مسیر هرات به قندهار و قندهار به کابل که شاهراه حیاتی افغانستان است، مردم را پیاده و به نژاد و زبان و مذهب تقسیم کرده و مورد آزار و اذیت قرار داده و حتی در مواردی، سر بریده و کشتار به راه انداختهاند. این واقعیت جامعه افغانستان است، ولو دوستان ما منکر این واقعیت شوند.»
وی با اشاره به اقدامات دیگری از جمله باج گیری از مردم در برخی مناطق یا حتی انجام ترورهای هدفمند در برخی محلات برای فراری دادن مردم یا وادار کردنشان به سکوت، نقش آمریکاییها در قدرت گرفتن طالبان را پررنگ ارزیابی کرده و میگوید: «از زمانی که آمریکاییها با طالبان وارد مذاکره شدند، به نوعی به آنها رسمیت و مشروعیت دادند و کاری کردند که طالبان دچار نوعی توهم قدرت شده و تصور کنند "برنده هستند" و توانسته اند ابر قدرت بزرگ جهان را به پا درآورده و به مذاکره مجاب کنند.»
توهمی که حالا با اعلام تصمیم آمریکاییها به خروج نیروهایشان از افغانستان، تشدید شده و به تاکید نوروزی «حتماً منجر به شکل گیری موج جدیدی از مهاجرت میشود، تا جایی که آمریکاییها رسماً اعلام میکنند، کشورهای همسایه افغانستان باید آماده پذیرش موج جدید مهاجران باشند. مرزهای طولانی غیرقابل کنترل هم مهاجرت را تشدید خواهد کرد؛ موج جدیدی از مهاجرت که قطعا برایمان تبعاتی جدی به دنبال دارد.»
چه تبعاتی؟ این کارشناس ارشد منطقه در پاسخ به این سوال میگوید: «در حال حاضر با افرادی طرفیم که بعضاً ۳ تا ۴ نسل است در ایران مهاجر هستند و به لحاظ جامعه پذیری کاملاً در جامعه ایران حل شدهاند، اما نوع مهاجرتهای جدید که به طور ویژه از مناطق دور دست افغانستان و از مناطق روستایی اتفاق خواهد افتاد، متفاوت است، چون برخی از این مهاجران برای رسیدن به جامعه شهری فاصلههای جدی دارند. بر این اساس این موج دید موجب خواهد شد که حتی در بین کلونیهای جامعه مهاجران افغانستانی در ایران هم اختلافات ایجاد و این اختلافات منجر به شکلگیری نوعی ناامنی شود.»
وی میافزاید: «این در حالی است که قوانین مهاجرتی در کشورمان قوانینی با حدود صد سال سن و نیازمند بازنگری هستند و افزون بر آن، با دولتی در افغانستان مواجه هستیم که به رغم داشتن وزارت «امور مهاجرین و عودت کننده گان» و استقرار نماینده ویژه این وزارت خانه در سفارتخانه افغانستان در تهران، حتی در صدور تذکره (شناسنامه افغانستانی) برای برخی مهاجران هم همکاری لازم را نشان نمیدهد.»
دورنمایی تاریک که به تاکید این دیپلمات ارشد ایرانی، راه خلاصی از آن تجدید نظر در سیاستهای کشورمان در خصوص طالبان است، به این صورت که راه مذاکره را نبندیم، اما به یاد داشته باشیم که این گروه به تعهدش در خصوص پیوستن به گفتگوهای بین الافغانی پایبند نمانده و لذا قابل اعتماد نیست. یادآوری نکتهای کلیدی که مجابمان میکند به سیاست کلی مان در قبال افغانستان بازگردیم که حمایت از مردم این کشور و انتخاب ایشان یعنی دولت مستقر است؛ حمایتی که میتواند منجر به فراهم آمدن شرایط زیست در این کشور برای اتباعش شود و از موج مهاجرت هایشان بکاهد.
برای مطالعه مشروح این گفت و گوی تفصیلی به اینجا بروید