خبر ارتحال دانشمند فرزانه حضرت استاد محمد رضا حکیمی قدس الله نفسه الزکیه به واقع دردناک و تاسف برانگیز بود. او از نسل دانشمندان فرزانه ای بود که تا آخر بر عهد خویش با خدا و خلق خدا ایستاد؛ از سویی دیدبان هوشیار و آموزگاری امین برای شریعت بود و از سوی دیگر، دادبان بیدار و فریادگری استوار برای عدالت. توحید و عدالت را خلاصه همه آموزه های وحیانی می دانست، و به همین سبب همواره درد دین و مردم را داشت. او جهادی عظیم در تبیین صریح معارف الهی از خود نشان داد که از میان آنها موسوعه عظیم القدر «الحیات» برای ابد بر تارک کارنامه وی خواهد درخشید.
علامه حکیمی از سلسله «بيدارگران اقاليم قبله» بود و به چیزی جز «جامعه سازی قرآنی» بر مبنای «عقلانیّت جعفری» نمی اندیشید، دغدغه «150 سال تلاش خونين» شیعیان و رهبران فکری آنها را داشت، از «دانش مسلمین» می گفت و از «سپیده باوران» ی بود که در تب انتظار طلوع «خورشید مغرب» می سوخت و دل به «تفسیر آفتاب» بسته بود. جان مایه «کلام جاودانه» او چیزی جز «پیام جاودانه» کتاب و سنت نبود و «مرام جاودانه» او راهنمای عملی برای سلوک « از زندگی تا ابدیت» به شمار می رود.
اندیشه روشن، بیان نافذ و قلم شگفت انگیز او در این آثار و دیگر آثار وی کم نظیر است و چاره اندیشی های او برای دردهای روزگارش بسی آموزنده. با دلی مالامال از اندوه این فقدان زیانبار را به همه تشنگان دانش و بینش و منش انسانی تسلیت عرض می کنم و جوانان عزیز، به ویژه دانشجویان و طلاب را به انس و بهره مندی مدام از «کتب قیّمه» ای سفارش می کنم که از آن حکیم روشن ضمیر به یادگار مانده است. طُوبی لَهُ و حُسنُ مَآبٍ.