اگر آموزههای انقلاب اسلامی و تبلور آن در سیمای اخلاقی، عملی در سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نبود، بیداری اسلامی-شعیی به این حد از بلوغ نمیرسید و امروز عراق و آمریکا برای خروج هرچه سریعتر نیروهای نظامی آمریکایی از عراق به توافق نمیرسیدند و آمریکا هنوز در حال سهمخواهی از این ملت شجاع و مقاوم بود.
تامین منافع ملی کشور، از اهداف و وظایف مهم سیاست خارجی است؛ در بررسی نحوه تعامل و تأثیرگذاری وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی در قبال مقاومت اسلامی با منافع و امنیت ملی کشورمان، بهرهبرداری از فرصتها در زمان مناسب و همچنین شناخت صحیح مفهوم کاربردی منافع ملی و امنیت ملی، و چگونگی تامین آن در جهان کنونی نقش اساسی دارد.
از این رو شاهد این هستیم رقابتهای جمهوری اسلامی ایران و آمریکا مبدل به تقابل دو سیاست خارجی در عراق گردیده است، عرصههای این رقابت، منطقه مرز غربی جمهوری اسلامی تا رسیدن به آبهای مدیترانه، همسایگی کشور اسرائیل و در منطقه جنوبی، توازن قوا در منطقه خلیج فارس را پوشش میدهد.
سیاست خارجی آمریکا در این بخش از خاورمیانه به نظر میرسد دارای دو هدف اساسی است: تضمین امنیت اسرائیل و کنترل جریان نفت و ادامه صدور ان به بازارهای بینالمللی از منطقه خلیج فارس.
در طول تاریخ معاصر، هیچوقت آرایش سیاسی در جهان و منطقه اینگونه نبوده است. اکنون جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار مهمی در تعیین دستورکارهای منطقهای دارد. ایران به هر میزان که نقش تعیینکنندگی بیشتری در منطقه ایفا کند، نفوذ و قدرت آمریکا در منطقه افول کرده است.
علیرغم همه فشارهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای، در اوج نقشآفرینی قرار دارد. قدرت منطقهای مختص کشوری است که اقتدار و قدرت لازم برای نفوذ و تأثیرگذاری بر یک منطقه داشته باشد یا این که قدرت و منافع آن در سراسر منطقه غالب شود.
بر اساس این تعریف، جمهوری اسلامی ایران یک قدرت منطقهای است. دوست و دشمن نیز به این جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی ایران اذعان دارند. دستیابی به این قدرت نیز نتیجه مطلوب دکترین دفاعیامنیتی ایران است که توانست امنیت جمهوری اسلامی ایران را تأمین و به تبع آن بهسمت ایجاد یک شرایط منطقهای مطلوب حرکت کند.
تمام تلاش دشمنان و رقیبان بینالمللی و منطقهای ایران بهویژه آمریکا این است این جایگاه که بر اساس این تفکر استراتژیک بهوجود آمده، از جمهوری اسلامی ایران گرفته شود.
از طرفی در طول دهههای مختلف و از زمانی که آمریکاییها وارد منطقه شدند، همه تلاش آنها معطوف به این مسئله بود که به بیان علم روابط بینالملل، هژمون منطقه باشند و سلطه و تسلط بلامنازع خود را حفظ کنند. در اینکه سلطه بلامنازع آمریکا در منطقه کاهش پیدا کرده، هیچکس تردیدی ندارد.
یکی از مهمترین شاخصهایی که در تعریف قدرت بازیگران بینالمللی بهکار برده میشود، میزان تعیینکنندگی دستورکارهای منطقهای است. آمریکا در گذشته خود را تنها قدرت تعیینکننده دستورکارهای منطقهای میدانست و در عمل هم سالها اینگونه بود که آمریکا تعیین میکرد چه اتفاقی باید در منطقه بیفتد و چه اتفاقی نباید رخ دهد.
همانطور که مشاهده میکنیم، اکنون بسیاری از مسائل مهم منطقهای بدون حضور و حتی مشورت با آمریکا اتفاق میافتد. تحولات سوریه و عراق نمونههایی هستند که آمریکا یا نمیتواند یا دیگر انحصاراً به آنها شکل نمیدهد؛ چرا که اساساً این امکان برای آمریکا وجود ندارد تا دستورکار منطقهای تعیین کند.
ناکامیهای متعدد آمریکا در رویاروییهای نظامی در منطقه و به بنبست رسیدن طرح خاورمیانه بزرگ و جدید، نهتنها به تثبیت و افزایش هژمونی آمریکا کمک نکرد، بلکه به تعبیر دموکراتها، سیاستهای بوش و نومحافظهکاران باعث افول هژمونی آمریکا و خدشهدارشدن اعتبار این کشور در نظام بینالملل شد.
اکنون، اما بیش از گذشته این واقعیت عیان شده است که آمریکا در شرایطی نیست که بتواند به تنهایی بحرانهای منطقهای را مدیریت کند. حتی در مدیریتهای چندجانبه برخی پروندههای منطقهای هم نمیتواند حضور داشته باشد و با اینکه منطقه را به سمت یک آشوب مدیریتشده برده، اما توانایی مدیریت آن را نداشته است.
در آخر باید اذعان کرد؛ با توجه به موارد عنوان شده و زمینههای وابستگیهای ایدئولوژیک در بین سیاست مداران عراق و فروپاشی غرور ملی در پی اشغال نظامی عراق توسط آمریکا بهترین شرایط برای اجرایی شدن اهداف خود در منطقه را به دست آورند، اما با توجه شکلگیری زنجیره جبهه مقاومت با حمایت معنوی و راهبری مستشاری جمهوری اسلامی ایران و رشد تفکر استکبار ستیزی و استقلال ملی و خود باوری ناشی از تشکیل و موفقیتهای نیرویهای مردمی تحت عنوان «حشدالشعبی» که تربیت شده تفکر جبهه مقاوت و دفع مؤثر تهدیدات داعش توسط ایشان، امروز عراق زمین شکست هژمونی آمریکا در منطقه و به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی در عراق و منطقه است.
باید به یاد داشته باشیم اگر آموزههای انقلاب اسلامی و تبلور آن در سیمای اخلاقی، عملی آن در سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نبود، این بیداری اسلامی-شعیی به این حد از بلوغ نمیرسید و امروز عراق و آمریکا برای خروج هرچه سریعتر نیروهای نظامی آمریکایی از عراق به توافق نمیرسیدند و آمریکا هنوز در حال سهمخواهی از این ملت شجاع و مقاوم بود.