«برنج ایرانی گران شد»، «بعد از گرانی گوشت و لبنیات حالا نوبت برنج شد»، «چرا درباره گرانی برنج ایرانی نمینویسید»، «اگر برنج نخوریم چه بخوریم؟ گوشت که نمیتوانستیم بخوریم حالا برنج هم انقدر گران شده که دیگر نمیتوانیم بخریم»، «میدانستید برنج ایرانی شده کیلویی ۵۰ هزار تومان؟ چرا صدایتان در نمیآید»… اینها و دهها توئیت دیگر نمونههای کوچکی از واکنش مردم به گرانی برنج از اواسط تابستان امسال هستند. گرانیای که کمکم آغاز شد اما در آغاز پاییز شتابی عجیب گرفت و مثل هر اعتراض دیگری در این سالها، نخستین زمزمهها و واکنشها ابتدا در شبکههای اجتماعی پیچید و سپس به رسانههای رسمی راه پیدا کرد.
از اوایل مرداد ماه سال جاری زمزمه گرانی برنج به گوش میرسید اما کمتر کسی انتظار داشت در ماه اول پاییز قیمت هر کیلو برنج ایرانی که اصلی ترین ماده غذایی مردم ایران است به کیلویی ۵۰ هزار تومان و بالاتر از آن رسیده باشد. سال گذشته در چنین تاریخی برنج کیلویی ۲۸ هزار تومان بود.
امروز که شما این مطلب را میخوانید دلالها و واسطهها، قیمت برنج ایرانی را حتی تا کیلویی ۶۰ هزارتومان هم بالا بردهاند و معلوم نیست در این بازار آشفته مردم باید چه کنند و این صعود قیمت برنج تا کجا افزایش خواهد یافت.
رسانههای رسمی در گفتگو با نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی، افزایش قیمت دلار و به تبع آن افزایش قیمت برنجهای خارجی را علت اصلی گرانی برنج ایرانی عنوان میکنند. آنها با استناد به اینکه بالارفتن ارز موجب شده هر کیلو برنج خارجی تا ۳۰ هزار تومان در بازار خرید و فروش شود، این موضوع را یکی از دلایل تاثیرگذار در افزایش قیمت برنج داخلی عنوان میکنند اما مردم معتقدند واسطهها و دلالان، برنج را از تولیدکننده اصلی، ارزان میخرند و در بازار مصرف گران میفروشند و علت اصلی گرانی دستهای پنهان آنهاست.
اگر کلمه «برنج» را در اپلیکیشن «دیوار» جستجو کنید موارد متعدد زیادی به شما نمایش داده میشود که شالیکار ایرانی قصد دارد محصول خودش را ارزانتر و بدون واسطه بفروشد.
«مهدی.ح» شالیکاری ۲۳ ساله و اهل لنگرود میگوید: «من دو سه سال است که برای فروش برنج زمین خانوادگیمان از دیوار استفاده میکنم. با این کار هم محصولم را به قیمت تمام شده میفروشم و مطمئن هستم هموطنم گران نمیخرد هم اینکه جزیی از فرهنگ و چرخه دلالی نیستم چون واقعا از این کار خیلی بدم میآید.»
او برنج گیلان را همین الان کیلویی ۴۲ هزار تومان عرضه کرده است اما از استقبال مردم خیلی راضی نیست: «مردم ما هنوز عادت نکردهاند محصول را از کشاورز و تولیدکننده بخرند. فکر میکنم چند سال طول میکشد تا این موضوع بین مردم جا بیافتد. البته شالیکار و کشاورز هم آموزش ندیده از تکنولوژی یا فروش آنلاین استفاده کند. همین جا من به یکی از همسایههایم گفتم چرا برنج را میدهی به دلال؟ بگذار در «دیوار» و خودت بفروش. اما نمیدانست دیوار چیست و اصلا گوشی اندروید نداشت. نوهاش را صدا کردم و به او یاد دادم و او محصول پدربزرگش را در دیوار آگهی کرد.»
امیرحسین ۲۷ ساله اهل آستانه اشرفیه یکی دیگر از شالیکارانی است که برنجش را در دیوار آگهی کرده است:«من لیسانس دارم و چند سال دنبال کار در تهران و سایر شهرها گشتم اما نتوانستم مشغول شوم. برگشتم لاهیجان و سر زمین پدری مشغول شالیکاری شدم. اما امسال به پدرم گفتم اجازه نمیدهم برنج را به واسطه بدهی و او کیلویی ۵۰ هزار تومان بفروشد. خودمان در دیوار آگهی میکنیم و میفروشیم. حتی برنج مادربزرگ و داییام را هم در دیوار گذاشتهام. تا کی باید نتیجه رنج و مشقت ما به دست واسطه برسد و او سودش را ببرد؟ اما با وجود اینکه قیمت کمتری آگهی کردهام هنوز نتوانستهام همه محصولم را بفروشم چون مردم زیاد عادت ندارند برنج را اینطوری بخرند. با اینکه ما میگوییم به شرط میفروشیم و اول یک مقدار کمی بخر و امتحان کن اما هنوز مردم از روشهای قدیمی بیشتر استفاده میکنند. با این حال من این روش فروش را ترجیح میدهم و راضی هستم.»
فضای مجازی و پلتفرمهای آنلاین راهی هستند برای ارتباط سریعتر و صحیحتر تولیدکننده و مصرفکننده و قطع دست واسطهها. به نظر میرسد در زمینه مسکن، خودرو، پوشاک یا لوازم خرد خانگی این ارتباط تا حد زیادی برقرار شده اما در حوزه کالاهای اساسی چون برنج راه زیادی مانده است تا اعتماد بین مردم و کشاورز و شالیکار برقرار شود. این پل ارتباطی میتواند برای هر دو طرف سودمند باشد هم تولیدکننده دلگرم میشود و سود واقعی را میچشد هم مصرفکننده به قیمت واقعی میخرد و بهای نامعقولی نمیپردازد.