به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، این خواننده و موسیقیدان ایرانی که در حاشیه مراسم جشن تولد هنرمندان پیشکسوت متولد آبان ماه حاضر شده بود و با خبرنگار ایسنا گفتگو میکرد، درباره حس خوب دیدار دوباره با هنرمندان پس از دو سال شرایط کرونا، اظهار کرد: «در این دو سال گذشته، بزرگترین نعمتی که از دست دادیم این دور هم بودن، گردهماییها و سفرهایی بود که با هم میرفتیم. چون ما الان خیلی به این چیزها احتیاج داریم و در سن و سالی هستیم که همگی به این بودن با هم و عشق مشترک احتیاج داریم و متأسفانه در این دو سال گذشته همه اینها را از دست داده بودیم.»
ملکی ضمن اشاره به این نکته که در این دو سال خانهنشین بوده است، ادامه داد: «متأسفانه بیشتر خانه بودم. من که همیشه فعال بودم، در دوران کرونا هیچ کاری نمیتوانستم انجام بدهم و خیلی دوران سختی بود. شاگردانی داشتم، اما بیشتر تدریس آنلاین بود و کار خوابیده بود. تنها چیزی که توانست من را نگه دارد، ورزش صبح به صبح بود. این خیلی غمانگیز بود که گاهی میدیدم تمام روز حتی یک کلمه حرف نزدم و تنهای تنهای بودم.»
ملکی همچنین اضافه کرد: «ممکن است در تنهاییام کارهایی ساخته باشم، اما وقتی نمیتوانم به دلیل شرایط کرونا آنها را جایی ارائه کنم یا در استودیو ضبط کنم، خب این تنهایی فایدهای ندارد.»
موزیسین پیشکسوت کشورمان سپس سخنانی را در انتقاد از وضعیت و جایگاه زنان در حوزه موسیقی کشور بیان کرد. این خواننده همچنین با اشاره به این نکته که با وجود سختیهای فعالیت در این حوزه، تا به حال به فکر عقبنشینی نیفتاده است، گفت: «من خیلی محکمتر از این حرفها هستم و اجازه نمیدهم چیزی من را از این راه منصرف کند؛ برای اینکه من از کودکی به این کار آمدم و ادامه دادم.»
ملکی با تصریح این نکته که در نسل جدید افراد کمی هستند که تاب سختیهای این حوزه را داشته باشند، اظهار کرد: «متأسفانه اتفاقی که افتاده این است که شبکههای مجازی سبب شده تا جوانها که صبوری ندارند، بروند و هر چیز غلطی را بخوانند. چهار تا کامنت میگیرند و دچار توهم میشوند و این خیلی بد است. متأسفانه آن راهی که باید طی کنند تا به نقطه درست برسند را از دست میدهند. به نظرم اگر همینطور پیش برود، آینده موسیقی، آینده خوبی نیست.»
ملکی، موزیسین پیشکسوت کشور در آخر به عشق قویاش به موسیقی اشاره کرد و گفت: «فقط دلم و عشقم بوده که من را در این راه (موسیقی) نگه داشته است. این عشق به قدری قوی است که من را نگه دارد و بگذارد که ادامه بدهم. شاید این عشق در برخی جوانها و در وجود هر فردی نباشد، چون سختیاش زیاد است و بیتوجهی آدم را خرد میکند. مگر اینکه آدم آن عشق را در وجودش به حدی قوی کند که به بیتوجهیها اهمیتی ندهد و من این کار را کردم.»