به گزارش تابناک، مهدی خرسند کارشناس اوراسیا در یادداشتی که در اختیار شفقنا قرار داد، به تحولات اوکراین اشاره و بیان کرد: تحولات اوکراین را باید در دو سطح منطقهای و بین المللی مورد بررسی قرار دهیم. تحولات منطقهای به عدم اجرای تعهدات اوکراین به توافق مینسک که در سال ۲۰۱۵ بین روسیه و اوکراین منعقد شد، برمی گردد که آن هم در قالب قطعنامه ۲۲۰۲ شورای امنیت درآمد که اوکراین آنجا متعهد شده بود با تغییر قانون اساسی خودش نیازها و مطالبات این مناطق که خواهان خودمختاری هستند را برآورده کند اما در طول این چند سال گذشته عملا دست به هیچ اقدامی نزد و سرکوبها و فشارهای مردم روس تبار منطقه دنباس است که دو جمهوری خودخوانده که دارای خودمختاری بودند را اذیت می کرد.
در پی تشدید فشارهای حکومت مرکزی اوکراین بر منطقه دنباس که ریشه روس دارند و به دلیل درخواستهای مکرر مردم این منطقه از روسیه و حمایت از آنها، مسکو برای فشار آوردن به اوکراین به جهت انجام تعهدات خود در قالب توافق یا قرارداد مینسک ۲ ورود می کند که این یک بهانهای برای روسیه می شود که بخواهد به این منطقه ورود کند و با دستاویز قرار دادن توافق مینسک ۲ و به حمایت از مردم در آید که استقلال این جمهوریها را به رسمیت می شناسد و در بُعد بین المللی هم باید به این مسئله اشاره کنیم که ما امروز در صحنه گذار نظم بین المللی قرار داریم و دنیا تحت تاثیر اقدامات دو کشور چین و روسیه عملا آن هژمونی تک قطبی امریکا را به چالش کشیدهاند.
یکی از اقداماتی که شاید روسها در حال اقدام آن هستند که در سال ۲۰۱۴ نیز رخ داد، الحاق کریمه به جغرافیای خودش بود که با علم به اینکه امریکا در حال افول است عملا اقدامی در قبال لشکرکشی خودش به اوکراین صورت نخواهد داد که همین اتفاق نیز افتاد و نیروهای امریکایی امروز خاک اوکراین را ترک کردند که این یک سند دیگری بر این موضوع است که آن دنیای تک قطبی امریکا به عنوان ابر هژمان در دنیا ورود می کرد و هرکجا که ورود می کرد اراده و خواست خودش را تحمیل می کرد. فلذا دیگر آن دوران به پایان رسیده و روسیه عملا با این اقدامات آن نظام تک قطبی دنیا که به رهبری امریکا بود را به چالش کشید و رسما آن دوران گذار نظم بین المللی امروز در نقطه صفر آغاز خودش قرار دارد.
باید قائله اوکراین را هم در سطح بین المللی در این راستا بدانیم که آن دوران گذار نظم بین المللی یعنی نظم دموکراسی به رهبری امریکا و یک قدرت تک ابر قدرتی به یک دنیای جدید و یک نظم جدید با چند قدرت بزرگ وارد شده که امریکا هم در کنار این قدرتهای بزرگ یعنی چین و روسیه و هند و اتحادیه اروپا قرار می گیرد و دیگر امریکا نظم ساز نیست.
شاید این تصور وجود داشته باشد که ناتو یا امریکا به حمایت از اوکراین بلند شوند، که این اتفاق رخ نخواهد داد. یعنی یک جنگ تمام عیار خیلی بزرگی در این منطقه رخ نخواهد داد و روسیه با یک سری مناقشات جنگی با خود اوکراین رو به رو شود که آن را هم سرکوب خواهد کرد و اتفاق خاصی در ماهیت آن قضیه که پذیرش استقلال است نخواهد افتاد و به احتمال خیلی زیاد با الحاق این دو جمهوری خودخوانده به روسیه خللی وارد نمی شود. هدفی که امریکا دارد این است، روسیه را با یک موضوع جدیدی رو به رو کند که روسیه را در منطقه پیرامونی خودش محدود کند و از اقدامات ضد هژمونیک روسیه علیه امریکا در صحنه روابط بین الملل جلوگیری کند. امریکاییها برنامه داشتند که این جنگ و تنش بین روسیه و اوکراین را فرسایشی کنند که در این قضیه امریکا شکست خورد.
پوتین قبل از اینکه بخواهد این اتفاق پیش آید خیلی از کشورها به میانجی گری با روسیه و اوکراین ورود کردند اما اقدام آقای پوتین در راستای آن سنت همیشگی دوران گذار نظم بین المللی است. زمانی که یک ابر قدرتی در مقابل یک نظم جدید در حال خیزش و افول است اقداماتی از سوی آن نظم در حال خیزش صورت خواهد گرفت که بتواند جایگاه خودش را به عنوان نظم جدید و قدرت جدید در دنیا تثبیت کند، به همین دلیل ما شاهد بودیم روسیه بدون اینکه میانجی گری هیچ کسی را بپذیرد این اقدام را انجام می دهد. در این شرایط روسها می گویند ما استقلال را پذیرفتیم، آنها می گویند ما ۷ سال به اوکراین فرصت دادیم که به یک توافقی که در سال ۲۰۱۵ رقم زده بودیم عمل کند که نه تنها عمل نکرده بلکه به مردم این منطقه فشار آورده است و مردم روس تبار این منطقه از روسیه کمک می خواهند و روسیه نیز خود را موظف دانست این مردم کمک کند.