محمدرضا یوسفی در «کانال ۴۰ سالگی» نوشت:
رفتم توی مغازه کامپیوتری گفتم: ببخشید این تبلت من یهویی خاموش شد.
مغازهدار گفت: بله حتما یه نگاهی بهش میندازم. ممکنه ال سی دی اش سوخته باشه. اگه سوخته بود عوضش کنم؟
گفتم:بله لطفاً، خیلی احتیاج دارم.
گفت: فردا بعد از ظهر بیایید تحویل بگیرین.
روز بعدش رفتم و تبلت را سالم بهم تحویل داد.
هزینهش را پرسیدم گفت: هیچی، چیز مهمی نبود فقط کابل فلشش شل شده بود، سفت کردم همین.
تشکر کردم و اومدم بیرون... نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد. میتونست هر هزینهای را به من اعلام کنه! خودم را آماده کرده بودم.
کنار پاساژ یک شیرینی فروشی بود. یک بسته شکلات گرفتم و دوباره رفتم پیشش. گذاشتم رو پیشخوان و بهش گفتم: دنیا به آدمهایی مثل شما نیاز داره... لطفاً هیچ وقت عوض نشو!
از بالای عینکش یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد.
لبخندی زد و گفت:عین جمله پدرم را تکرار کردید، حیف که ماه پیش بخاطر کرونا از دنیا رفت.
تسلیت گفتم و ازش خداحافظی کردم.
در راه برگشت به این فکر میکردم که تغییر در آدمها به تدریج اتفاق میافته؛ تنها چیزی که میتونه ما را در مسیر درستکاری و امانتداری حفظ کنه یک جمله ساده از عزیزترین آدم زندگیمونه.
آدمِ خوب! هیچ وقت عوض نشو.
ازهزاران، یکنفر اهل دل اند
مابقی تندیسی از آب و گِل اند