به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه جوان، در دنیای حرفهای نمیتوان یک مجری یا گوینده را پیدا کرد که اینگونه به مقررات اخلاقی رسانهای که در آن فعالیت میکرده، دهنکجی کند، حتی اگر امروز دیگر رابطه سازمانی با آنجا نداشته باشد. سلبریتیزدگی حاکم بر صداوسیما باعث شده مجریان سابق این سازمان بعضاً حتی در مقام اپوزیسیون سیاسی هم ظاهر شوند و گاهی با ایراد سخنانی سیاسی ضدیت با رسانهای را که آنها را به شهرت رسانده علنی کنند.
تلویزیون کارخانه شهرت
از کارکردهای رسانه، بهخصوص رسانههای تصویری ایجاد شهرت و شناخت عمومی است. تلویزیون را میتوان کارخانه ایجاد شهرت دانست. محلی که افراد گمنام را به چهرههای مشهور تبدیل میکند، به افراد حسنشهرت میبخشد و در مواردی هم باعث شهرت منفی میشود. جایگاه تلویزیون به عنوان رسانه فراگیر بیش از هفت دهه است که پابرجا مانده است. چه در ایران و چه در جهان تلویزیون با وجود فراز و نشیبهایی که طی کرده، هنوز اصلیترین راه برای دیده شدن است. از اینرو افرادی که جلوی دوربین تلویزیون قرار میگیرند یا برندهای تجاری که آگهیهای خود را با پرداخت هزینههای سنگین از طریق تلویزیون پخش میکنند، همه میدانند که عاقبت حضور در تلویزیون، یعنی شهرت و مشهور شدن در بین مردم میتواند منافع مستقیم و جانبی داشته باشد.
یک شرکت با معرفی محصولاتش در میان مردم، فروش خود را بالا میبرد. یک شخص با حضور در تلویزیون به عنوان مجری یا کارشناس در کنار انجام فعالیت محوله، یک «پرسنال برندیگ» کامل برای خود انجام میدهد.
تحقیقات جهانی نشان داده که نزدیک به ۶۰ درصد از شهرت افراد یا کالاها منوط به حضور آنها در تلویزیون است و پس از آن با فاصله زیاد شبکههای اجتماعی، وبسایتها، روزنامهها، رادیو، مجلات و دیگر وسایل ارتباطی قرار دارند.
شبکههای موفق تلویزیون و شرکتهای گرداننده آنها به خوبی از شرایط حاکم برای ایجاد شهرت و معروفیت برای کارکنان خود آگاه هستند. از اینرو یکی از بندهای تقریباً ثابت در اصول اخلاقی این شبکههای تلویزیونی، جلوگیری از ایجاد تضاد منافع است. در اینجا کارمند تلویزیون متعهد میشود کاری را که منجر به ایجاد لطمه مادی و معنوی به رسانه میشود انجام ندهد. بندهای متعدد بحث تضاد منافع، یک تعهد اخلاقی و حقوقی برای فرد ایجاد میکند.
رفتار غیرحرفهای صداوسیما
سلبریتی تلویزیونی میتواند شامل همه بازیگران، خوانندگان، کارشناسان، مجریان و گویندگان تلویزیون و بهطور کلی همه هنرمندانی باشد که شهرت خود را مدیون حضور جلوی دوربینهای تلویزیون هستند. افرادی که بدون حضور در تلویزیون یا هرگز شناخته نمیشدند یا شهرتشان هیچگاه به حد فعلی نمیرسید. بهطور خواسته یا ناخواسته، مجریان و گویندگان تلویزیون، نه تنها شهرت خود را بلکه آینده شغلی خود را هم مدیون تلویزیون هستند.
تا به حال چندین مجری و گوینده تلویزیون به واسطه شناخته شدن در قالب شبکههای صداوسیما به عنوان روابطعمومی وزارتخانهها و مجموعههای دولتی فعال شدهاند. برخی نیز به واسطه حضور در تلویزیون و کسب شهرت پس از کنار رفتن از صداوسیما، فعالیتهای سیاسی یا اجتماعی را شروع کردهاند. شاید نبود یک تعهد اخلاقی بلندمدت باعث شده برخی از این افراد از شهرتی که به واسطه تلویزیون و صداوسیما کسب کردهاند به عنوان ابزاری برای خدشه وارد کردن به منافع صداوسیما استفاده کنند.
ماجرای حضور نجمه جودکی، مجری سابق تلویزیون در یک مراسم سینمایی و دیالوگی که میان وی و مجری مراسم برقرار میشود، نشانهای از همین عدم تعهد است.
جودکی که به خاطر نوع پوششی که انتخاب کرده مورد توجه قرار گرفته است در واکنش به مجری میگوید: «من که از تلویزیون رفتم و راحت شدم.» وی سپس از اعلام آمادگی برای حضور در سینما خبر میدهد. این کلیپ کوتاه در فضای مجازی بازتاب زیادی داشته است. مجری که تمام شهرت خود را به واسطه حضور در تلویزیون به دست آورده از اینکه دیگر خود را مقید به رعایت حجاب و پوشش اسلامی و هنجار اجتماعی نمیداند، ابراز خوشحالی کرده و به جایی که برای او سکوی پرش بوده دهنکجی میکند.
اینکه چرا صداوسیما نتوانسته مجری خود را از میان افرادی انتخاب کند که به هنجارها مقید بوده و حتی پس از خروج از سازمان به آن احترام بگذارند، ناشی از عدم شناخت مدیران گذشته این سازمان و بویژه مدیران میانی است. حتی اگر این افراد به اصول مدیریت حرفهای رسانهها واقف نبودند، میتوانستند توصیههایی را که مقام معظم رهبری بیش از سه دهه پیش به مدیران صداوسیما داشتند عملی کنند.
بیتوجهی به دغدغههای رهبر معظم انقلاب
ایشان در بازدید از صداوسیما در اردیبهشت ۱۳۷۰ میفرمایند: «متأسفانه در تشکیلات ما،آن نظارت قوی، آن دقت نظر، آن هوشیاری کامل و آن بیرودربایستیگری لازم وجود ندارد، لذا یک هنرمند را میآورند، بعد یک میکروفن به دست او میدهند و این مال او میشود؛ دیگر او تعیینکننده و حاکم است! لذا عناصر ناباب میآیند و جهتی را که عرض شد، عوض میکنند. به این جهت شما باید مراقب باشید و عناصر مورد اعتماد بیاورید و برای این مورد استفاده کنید.» ایشان در سال ۱۳۸۳ در دیداری که با مسئولان صداوسیما داشتند، در تذکر دیگری میفرمایند: «درمجموعه صداوسیما سراغ دارم که یک نفر میکروفنی در دستش هست، خیال میکند که صاحب میکروفن است! یعنی سلیقه خودش را برسلیقه نظام، سیاست خودش را بر سیاست نظام و فهم خودش را بر فهم نظام ترجیح میدهد! این غلط است.»
توصیه به انتخاب افراد درست برای اجرای برنامه تلویزیونی چقدر مورد توجه مدیران صداوسیما بوده است؟ در میان مجریان صداوسیما چند نفر هستند که به دلیل رفتارهای خارج از عرف، تصمیمهای غلط در زندگی شخصی و سیاسی اکنون ممنوعالتصویر شدهاند یا در خارج از صداوسیما از اینکه دیگر لازم نیست پوشش کامل داشته باشند ابراز خرسندی میکنند؟! ریلگذاری صداسیما چه زمانی قرار است در مسیر درست قرار بگیرد که در آن افرادی را که ظرفیت شهرت ندارند به شهرتی که لایق آن نیستند، نرساند؟!