به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۱۲ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که افتتاح پروژه آبرسانی غدیر پس از ۱۴ سال انتظار، پاسخ ایران، هیاهوی امریکا، فرصت طلایی برای گاز ایران و روایت رئیسجمهور پیشین از قصدش برای دیدار با ترامپ و حوادث بنزینی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سیدمصطفی خوشچشم طی یادداشتی با تیتر حالا وقت مذاکره اروپاییها با امریکاست در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: جمهوری اسلامی ایران در طول ۱۰ ماه گذشته، هرگاه که مذاکرات به توقف کشانده شد، با ابتکار عملهای گوناگون سعی کرد تا آن را به پیش ببرد؛ در حالی که رویکرد طرف غربی همواره متفاوت بود.
ایران بعد از «جنگ اراده»ای که تا اواسط تابستان از سوی امریکاییها و با مشارکت صهیونیستها انجام شد، عقب ننشست و روی خطوط قرمز خود ثابتقدم ماند. در این هنگام و برای نخستین بار بود که طرف اروپایی دست به ابتکار عمل نسبی زد تا با دادن برخی امتیازات، ایران را از در خواست امتیازات اصلی بر حذر دارد.
ایران در پاسخ به این ابتکار عمل و متن پیشنویس طرف اروپایی، درخواست مکتوبسازی دو قول شفاهی طرف غربی را داد. بسته شدن پروندههای سیاسی آژانس علیه جمهوری اسلامی ایران قبل از انجام تعهدات و توافق توسط آژانس نیز از دیگر موارد بود. این نشان میدهد که اگر ایران توافقی را بپذیرد، قطعاً برای برداشته شدن فشارهای مشتمل بر تحریم و آنچه که از طریق آژانس بر سر ایران میرود، است. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که هم توافق شود و هم مذاکرهکنندگان، اهرم فشار را در دستان طرف غربی بویژه فرانسه و امریکا باقی بگذارند. امتیاز باید در برابر امتیاز باشد و قرار نیست که یکسویه شکل بگیرد خصوصاً که اگر این امریکا باشد که نقض عهد کرده و در مقابل هم اروپا هیچگاه به جبران مافاتی که ناشی از نقض عهد امریکا بوده برنخاسته است.
در متن پاسخی که در هفتههای گذشته از سوی غربیها به ایران ارائه شد، عبارات و کلمات کلی و مبهمی گنجانده شده بود که راه را برای فرار امریکا از تعهدات خود در آینده باز میگذاشت؛ این تاکتیکی است که همواره امریکاییها در قراردادهای گوناگون با کشورهای دوست و دشمن خود به کار میبرند.
اینکه جمهوری اسلامی بعد از پاسخ امریکا مجدداً نسبت به برخی موارد باقیمانده آن از جمله بسته شدن قطعی پروندههای ایران در آژانس اصرار دارد و طرف غربی چنین درخواستی را آن هم علیرغم قولها و وعدههای مختلفی که داده شده اجابت نمیکند، بیشتر باعث سوءظن به غربیها میشود. چرا که اگر در طرف غربی حسن نیتی وجود داشت قطعاً مواردی را که قول شفاهی انجام آن را داده بود به شکل مکتوب درمی آورد و در متن میگنجاند و موارد مبهم را دقیقسازی میکرد. این مقاومت طرف غربی قطعاً برای عدم امتیازدهی، شیوه مرسومی است که سابقه طولانی دارد؛ این موارد از چانهزنیهای معمول مذاکراتی غربیها است. با توجه به سرد شدن هوا و فرا رسیدن فصل سرما و افزایش قیمت انرژی، زمان به نفع جمهوری اسلامی ایران میگذرد. طرف غربی بویژه اروپا زیر فشار روزافزون خواهد بود و افزایش قیمتهای انرژی متعاقبات اقتصادی، سیاسی و امنیتی بویژه برای اروپا خواهد داشت.
مکرون که در چندین نوبت اصرار بر صادرات نفت ایران به بازارهای اروپایی را داشته بیش از قبل تحت فشار است. قطعاً وضعیت وخیم انرژی در ماههای آینده در هر انتخاباتی تأثیرگذار خواهد بود که از قضا متعاقبات کف خیابانی هم خواهد داشت. هفته گذشته رئیس پلیس سوئیس اعلام کرد که در زمستان افزایش قیمت انرژی در این کشور شورشهای خیابانی به بار خواهد آورد. وضعیت بیکاری، تورم و نرخ گرانی اقلام و کالاهای اساسی و مواد غذایی و سوخت و فرآوردههای نفتی در انگلستان، هلند، آلمان و فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی در حال تصاعد است.
پس، حالا وقت مذاکره اروپاییها با امریکاست. چراکه آنچه ایران به عنوان امتیاز مطرح کرده بسیار معقول بوده و هیچ بازیگر بینالمللی نمیپذیرد، توافقی را به امضا برساند که قرار است اهرم فشار آن طرف مقابل در دستانش باقی بماند.
عبدالرضا فرجیراد تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: روند مذاکراتی که انجام میشد به نحوی بود که در جلسه آخر اختلافات کم و کوچک میشد و شاید هم بتوان گفت که بزرگترین مانع همین پادمان بود که رئیسجمهور و وزیر امورخارجه طی روزهای گذشته در سخنرانی اعلام کردند که تا مساله پادمان حل نشود و این اتهامی که آژانس به ایران زده حل نشده و پرونده بسته نشود هیچ توافقی بهدست نخواهد آمد؛ لذا به نظر میرسید که مساله پادمان حل شدنی است و هنوز هم میتوان امیدوار بود که طرفین غربی مساله پادمان را در آخر خواهند بست. اما ممکن است ایران در مسائل فرعی که وجود داشته نکاتی را مطرح کرده که آنها انتظار نداشتند چنین چیزی مطرح شود. از طرفی نیز تقریبا کمتر از دوماه به انتخابات کنگره آمریکا زمان باقی است و لذا اروپاییها و خود دموکراتها روی این انتخابات حساسند و نگرانند که کنگره و سنا در اختیار جمهوریخواهان بیفتد و از درون آن ۲ سال بعد رئیسجمهوری درآید که مثل ترامپ باشد و برای اروپاییها و دموکراتها خیلی دردسرساز بود؛ لذا دموکراتها به هر نحوی میخواهند که این انتخابات را نبازند. چون این توافق قبل از انتخابات برای دموکراتها امتیازی در انتخابات بود و چند نمرهای بر امتیازات و محبوبیت دموکراتها افزوده میشد. چون آمارهایی که گرفته شده حدود ۶۷ درصد مردم آمریکا موافق توافق هستند؛ لذا اینها احساس میکنند با این پاسخی که ایران داده شاید نشود مذاکرات را تا انتخابات ادامه داد. چرا که حداقل باید دو تا ۳ هفته قبل؛ این امتیاز را بگیرند که بتوانند بر پایه آن تبلیغات کنند، در رسانهها مطرح کنند و سود آن را در انتخابات ببرند؛ لذا چنین احساسی به اروپا و آمریکا دست داده که با این پاسخی که ایران داده چانهزنی طولانی مدت خواهد بود و شاید هم اگر در یک هفته به یک نتیجه مشخصی نرسند مذاکرات به بعد از انتخابات موکول شود که دست کم چیزی حدود دو تا سه ماه به طول خواهد انجامید. نگرانی که آنها از پاسخ ایران دارند این است که نوعی لجبازی شود و این ۳ کشور اروپایی که در شورای حکام قطعنامهای را تصویب کردند به سراغ قطعنامه دوم بروند که مثلا ایران را تحت فشار قرار دهند که بعید است این اتفاق رخ بدهد. البته اینکه پیش از این گفته میشد با توجه به مواضع طرفین توافق در آینده نزدیک در دسترس خواهد بود با توجه به اتفاقات یکی، دو روز گذشته؛ نه اینکه در دسترس نباشد، اما احتمال آن از چند روز قبل کمتر شده است. آقای جوزپ بورل در چند روز گذشته پاسخ آمریکا و ایران را منطقی دانست و علتش این بود که در این مذاکرات اختلافات رو به کم شدن میرفت و عمده مساله آن نیز پادمان بود. مسالهای که مقامات کشورمان بسیار بر روی آن تاکید میکردند؛ لذا حالا که این پاسخ داده شده و آنها نیز وارد گود انتخاباتی میشوند و این انتخابات برایشان حیاتی است؛ تصور میشود که اگر نشود اینها پاسخی سریع بدهند و کار به توافق نرسد این احتمال وجود دارد که توافق به بعد از انتخابات آمریکا موکول شود.
آلبرت بغزیان طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان سیستم بانکی خاوریپرور نوشت: تصویب جزییات طرح بانکداری جمهوری اسلامی، یکی از مهمترین خبرهای اقتصادی روزهای اخیر کشور است. طرحی که هرچند جزییات دقیق آن هنوز در اختیار فعالان اقتصادی و تحلیلگران قرار نگرفته، اما گزارههای مهم آن در تیررس بررسیها قرار گرفته است. مهمترین گزارهای که اکثر انتقادها در خصوص این قانون را کش داده، مرتبط با تاثیری است که این قانون روی استقلال بانک مرکزی خواهد داشت. منتقدان این ایده با اشاره به اینکه بدون استقلال بانک مرکزی دولت و حاکمیت سایه سنگین خود را بر شوون مختلف پولی و مالی کشور گستردهتر خواهند کرد و فرصت پویایی را از این حوزه میگیرند، نسبت به این قانون انتقادات جدی مطرح میکنند. معتقدم با گذشت بیش از ۴ دهه از تشکیل جمهوری اسلامی، دیگر فرصتی برای آزمون و خطا وجود ندارد و اینکه تازه پس از ۴ دهه اقدام به اتخاذ تصمیماتی شود که در بطن آنها یکی از مهمترین ضرورتهای ساختارهای پولی و مالی (یعنی استقلال بانک مرکزی) نادیده انگاشته شده است، مایه تاسف است. گاهی اوقات آدم تصور میکند برخی افراد و جریانات دانسته اقدام به مشکلتراشی برای اقتصاد ایران میکنند. وقتی قانونی مصوب شود که از دل آن استقلال بانک مرکزی از میان برود، آیا دیگر صاحب سرمایهای در این کشور رغبت میکند سرمایههای خود را در این سیستم بانکی ذخیره کند؟
۲) معتقدم در حال حاضر نیز بانک مرکزی ایران نهتنها در مواجهه با دولت استقلال ندارد، بلکه حتی در مواجهه با ساختار بانکی کشور نیز استقلال مناسبی ندارد. اگر سیستم بانکی را یکی از گزارههای اثرگذار بر اقتصاد و معیشت جامعه فرض کنیم تصویب این قانون به معنای آشفتهتر شدن بیش از پیش وضعیت اقتصادی است. اما چرا استقلال بانکی مرکزی مهم است؟ استقلال بانکی از این منظر اهمیت دارد که از طریق آن میتوان نقدینگی را به سمت پروژههای مولد، رشد اقتصادی، حل مشکل تورم و... سوق داد. هر زمان رییس بانک مرکزی میبیند که نظام تصمیمسازیهای اقتصادی دولت به گونهای است که این ۳ آیتم (تولید، اشتغال، ثبات)، در وضعیت نامناسبی قرار ندارد از طریق اتخاذ سیاستهای مناسب، مذاکره با دولت و تنظیم نظام اقتصادی تلاش میکند...
این ناهنجاریها را اصلاح کند. بدون استقلال، بانک مرکزی قادر نیست به عنوان یک ناظر در برابر نظام تصمیمسازیهای اشتباه دولت و ساختارهای حاکمیتی ایستادگی کند. این روندی است که دقیقا در فدرال رزرو امریکا، بانکهای مرکزی اروپا و... دنبال میشود. اما در ایران دولت تلاش میکند قدرت خود را افزایش داده و مستحکمتر سازند.
۳) یکی دیگر از گزارههایی که در بطن قانون بانکداری به آن اشاره میشود، استفاده از شورای فقهی در بانک مرکزی و سیستم بانکی کشور است. باید دید بانکداری اسلامی به چه معناست؟ بانکداری اسلامی یعنی عدالت در توزیع منابع و ایجاد بازارهایی با قیمتهای مناسب. این تعریف سادهای است که همه اقشار و گروهها متوجه آن میشوند عدالت در توزیع منابع، عدالت در توزیع ثروت، عدالت در بهرهمندی دهکهای محروم و...، اما حقیقتا سیستم بانکی ایران مبتنی بر عدالت است یا سیستم بانکی کشورهای اروپایی، امریکا و سایر کشورهای توسعهیافته؟ با این تعریف بانکداری کشورهای غربی، امارات، مالزی و... که اتفاقا ادعایی هم در خصوص بانکداری اسلامی ندارند، اسلامیتر از ایران هستند. سیستمهای بانکی که در راستای تولید، اشتغال و ثبات قیمت فعالیت میکنند. اما این روند در بانکداری ایران چندان مورد توجه قرار نمیگیرند و بانکها بیشتر بنگاهدار هستند یا ساختارهایی در خدمت تولید و اشتغال و ثبات.
۴) ظاهر امر این است که سیستم بانکی غربی ربوی است و سیستم بانکی ما اسلامی. اما سود بانکی ما ۱۸ درصد است و در بسیاری از کشورها، سود منفی دارند یا اینکه سودهای اندکی دارند. نهایتا نیز در سیستم بانکی آنها کمترین فسادها، اختلاسها و رانتها شکل میگیرد و ساختارهای ما مستمر در حال اختلاس و فساد و... است. این روند نمایانگر آن است، مدیران ما اخلاق اسلامی ندارند. یکی از این نوع نمونههای مدیران خاوری بود که بسیاری پشت سرش نماز میخواندند، اما نهایتا صدها میلیون دلار اختلاس کرد و به کانادا فرار کرد. بنابراین قبل از سیاستگذاری و تدوین قوانین ما باید گفتمان و زیربناها را اصلاح کنیم. ما باید از تخصص به تعهد برسیم نه بالعکس. فردی که از تخصص بهرهمند باشد و بر اصول خود پافشاری کند، تعهد نیز خواهد داشت، ولی نتیجه فردی که ادعای متعهد بودن میکند، اما تخصص ندارد، خاوری و خاوریها است.