به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۸ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که باقری همراه رئیسی در نیویورک، آخرین فرصت ایران به امریکا، چشمانداز مبهم بازار خودرو، پشت پرده سفر نانسی پلوسی به ارمنستان در بحبوحه جنگ با جمهوری آذربایجان و فعالیت گشتهای ارشاد و تیترهایی در رابطه با درگذشت مهسا امینی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با تیتر پشت پرده بیانیه ضد ایرانی اروپاییان نوشت: تروئیکای اروپایی و آمریکا بازی ضد ایرانی و هدفمندی را در سایه تاکتیک «خرید زمان» آغاز کرده اند. خرید زمان از سوی غربی ها، معطوف به دو نقطه کانونی یعنی «انتخابات سراسری در اراضی اشغالی» و «انتخابات میاندورهای کنگره در آبان ماه» صورت میگیرد. در عین حال، مقامات غربی در صدد لاپوشانی این رویکرد فرامتنی و تمرکز کاذب بر روی پاسخ منطقی و حقوقی ایران به طرح پیشنهادی اتحادیه اروپا برآمده اند. در این معادله ما شاهد سه بازیگر هستیم: آژانس بین المللی انرژی اتمی، آمریکا و تروئیکای اروپایی. بازی این سه بازیگر در هم افزایی مطلق با یکدیگر تعریف میشود. در این معادله، آمریکا از آژانس و تروئیکای اروپایی خواسته است تا باهدف خرید زمان و تامین خواستههای رژیم اشغالگر قدس، با صدور بیانیههای هشدار آمیز محیط مذاکرات را به ضرر ایران تغییر دهد. این فرمول رفتاری قبلا مسبوق به سابقه بوده است.
دستکاری فرا متن مذاکرات با هدف امتیازگیری در متن مذاکرات، روشی است که بازیگران غربی بارها آن را در تقابل با کشورمان (خصوصا طی یک سال و نیم اخیر) امتحان کرده اند. طبق مستنداتی که به صورت رسمی و غیر رسمی وجود دارد، طی ماههای اخیرلابی گریها و مذاکرات مستمری از سوی موساد و مقامات رژیم صهیونیستی با مقامات آمریکایی و اروپایی صورت گرفته که در آن مقامات مستقر در کابینه فعلی رژیم صهیونیستی یعنی لاپید، بنی گانتزو همراهانشان خواستار تعویق احیای توافق هستهای شده اند. بیانیه اخیر تروئیکای اروپایی و تاکید مداوم افرادی مانند جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبنی بر عدم امکان انعقاد توافق جدید طی هفتههای آتی، ناظر بر همین مطالبه صهیونیستها مطرح شده است. تروئیکای اروپایی با صدور این بیانیه عملا به رژیم صهیونیستی اعلام کرده اند که تسلیم لابی گریهای تل آویو شده اند؛ بنابراین مخاطبان واقعی این بیانیه لابیهای صهیونیستی هستند.
قطعا دستگاه دیپلماسی کشورمان در رصد و تحلیل رفتارها و مواضع بازیگران غربی باید پیوستگی مطلق واشنگتن، تروئیکای اروپایی و آژانس را از یک سو و تاثیرپذیری مستقیم آنها از رژیم اشغالگر قدس در نظر بگیرند.
فراموش نکنیم آنچه بازی این شبکه ضد ایرانی را بر هم خواهد زد، اصرار ما بر ضوابط و خطوط قرمز راهبردی است.
خطوط قرمزما بازمیگردد به ضوابط کلانی که در سیاست خارجی ما تنظیم شده است: استقلال منطقهای ایران، پیوندهای خدشه ناپذیر ایران و گروههای مقاومت و مبارزه با سلطه آمریکا در منطقه، جملگی باید در ترسیم کنش و واکنش ما نسبت به دشمنان در نظر گرفته شود. به عبارت بهتر، ما هم در برابر پازل دشمن باید پازلی را بچینیم که استخوان بندی و اسکلت اصلی آن را استراتژیها و قطعات آن را تاکتیکهای ما تشکیل میدهد. انعکاس این درک «راهبردی» را میتوان در مذاکرات وین نیز به خوبی مشاهده کرد. جایی که جمهوری اسلامی ایران هرگز در برابر مطالبات حقوقی و منطقی خود مانند «لزوم مختومه شدن پروندههای ادعایی آژانس قبل از اجرایی شدن برجام» و «لزوم ارائه تضمینهای اعتباری به شرکتهای خارجی جهت سرمایه گذاری پروسه محور در ایران» عقب نشینی نکرده و نخواهد کرد.
محدثه کاظمی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان از پلیس امنیت تا پلیس ارشاد نوشت: از کودکی در ذهنمان شعری حک شد که «شبا که ما میخوابیم، آقا پلیس بیدار» به این معنا که پلیس با آن لباس مخصوص و پر ابهتش، امنیت را ایجاد میکند و بهترین پناه است، اما چند سالی است که پلیس با گسترده کردن نام خود، در نگاه مردم دچار تغییر معنا شده است. پلیس محافظ جان، اینبار پناه نیست و باید از او گریخت! پلیسی که سرمایه اجتماعی کشور محسوب میشد و در کنار سرمایه انسانی و مالی یکی از سرمایههای اساسی برای پیشبرد کشور و توسعه لازم و ضروری بود، امروز نقش خود را به ترس گره زده و دچار نوعی خشونت رفتاری و گفتاری شده است، در واقع شخصیتی شده است که در مناسبات خود، کردارش را بر محور عمل و تاثیر زورمندی شکل میدهد و با خشونت گفتاری که هدف اصلی آن کنترل ذهنیت و القای ذهنیت خود است، اعتماد به نفس را زائل میکند و اینچنین یکی از ارکان سرمایهای کشور مخدوش شده است. در مرگ رومیناها و... که زمان زیادی هم از آن حوادث نمیگذرد، هدف را جامعه پدرسالار ایران قرار دادیم و از آن بسیار نوشتیم، اما در مساله امروز مهسا امینی، هدف به سمت پلیسی با نام گشت ارشاد نشانه میرود. پلیسی که ماموریت محول شدهاش با وظایف و مسوولیت تعریف شده جهانی پلیس مرتبط نیست. ارشاد و هدایت! سپردن تشخیص اینکه چه کسی نیازمند توجیه و آموزش است، به سلیقه شخصی نیروی انسانی احتمالا غیرمتخصص آغاز اشتباه نیست، مشکل اصلی شروع فرآیند با بعد سلبی ماجرا و انداختن تمام بار به دوش پلیس است. به نظر اگر میخواهیم هر بار علامت تعجب جلوی آموزش و توجیه ثبت نشود و آموزش به معنای واقعی کلمه باشد باید کار ریشهای و ایجابی انجام داد، نه صرفا تمرکز بر سلب باشد آن هم با قوه قهریه و پلیس که کار و تخصصش چیز دیگری است و تمرکزش باید جمع کردن ناامنی فزاینده کف خیابان باشد نه گشت ارشاد! نتیجه اصرار بر این مسیر غلط به شکستن حرمت پلیس و اتوریته آن ختم خواهد شد که خودش ضدامنیت است.
اگر جدیتر و عمیقتر فکر و اقدام نکنیم به یک دور باطل میرسیم، موج ماجرای مهسا امینی امروز و فردا فروکش میکند، همه این بحثها خاموش میشود تا خطای بعدی که قریبالوقوع است و این وسط فقط سرمایه اجتماعی کشور فرسوده شده است و بیاعتمادی که نسبت به پلیس بیش از پیش ریشه خواهد کرد!
روزنامه «جهانصنعت» طی یادداشتی در شماره امروز با عنوان اقتصاد ایران؛ میکروسکوپ و تلسکوپ نوشت: انسان برای شناخت ریزترین پدیدههای گیتی ابزاری به نام میکروسکوپ ساخته و برای دیدن پدیدههای بزرگ و دور از زمین نیز تلسکوپ را پدیدار کرده است. هر دو ابزار ساختهشده از سوی انسان اگر برای کاری که ساخته شدهاند استفاده شوند بسیار سودمندند و عقل و منطق نیز چنین فرمان میدهند. اما اگر کسانی باشند که برای رد گم کردن و اینکه بر چشمها خاک بپاشند و شهروندان را به دوردستها بکشانند و برایشان رویابافی کنند برای دیدن جامعهای که خود را حاکم بر آن میدانند از تلسکوپ استفاده کرده و میکروسکوپ را کنار میگذارند. هنگامی که آنها به کسبوکار و معیشت شهروندان و نیز گرفتاریهای بنگاهها و بخشهای واقعی اقتصاد و فساد و رانتها با تلسکوپ نگاه میکنند چیزی نمیبینند.
در این صورت آنها به هر فرد یا گروهی که واقعبینانه رفتار کرده و با میکروسکوپ به زوایای پنهان زندگی اقتصاد ایران نگاه کرده و گرفتاریهای پرشمار را میبینند و یادآور میشوند برچسب بدخواه، همراه متخاصمان، نئولیبرالیسم، سیاهنما و گزافهگو میزنند. در صورتی که حقیقتگویان بر کار خود اصرار داشته باشند و بخواهند با یادآوریها راه را از بیراهه نشان دهند شاید روشهای دیگری برای ساکت شدن به کار افتد. واقعیت این است که زندگیبخش واقعی اقتصاد ایران را اگر با میکروسکوپ بررسی کنیم صدها درد و بیماری را در جایجای جسم و روانش میبینیم، اما تلسکوپداران آنها را یا نمیبینند و یا وعده میدهند در یک دوره بلندمدت همه این سختیها به آسانی گرایش مییابند و شاید در ژرفای وجود خود با اندیشههایی که دارند از شهروندان گلایه هم داشته باشند که چرا اینقدر توقع دارند. نگارنده بیش از سه دهه است این نوشتهها را به امید اینکه ایران ارجمند از گرفتاریها بیرون آید به شکلهای گوناگون و با استناد به واقعیتهای تلخ یادآور میشوم، اما شوربختانه روزگار ایرانیان هر سال بدتر از سال پیش شده و میشود. آنهایی که زندگی ایرانیان را با تلسکوپ نگاه میکنند روند گریز از وطن را در میان همه گروههای اجتماعی نمیبینند، آنها که با تلسکوپ به زندگی ایرانزمین نگاه میکنند نابودی اقلیم ایران را نمیبینند، آنها که تلسکوپ بر چشم نهاده و با آن زندگی اقتصاد را نگاه میکنند هرگز نمیبینند از دست دادن منابع ثروت و درآمد کشور مثل بندرها، نفت و گاز و دریا و جاده و نیروگاه و ریل و راه چه خشکسالی بزرگی برای این مرزوبوم فراهم خواهد کرد. همین امروز اگر با میکروسکوپ نگاهی به صنعت غذایی کشور، صنعت لوازم خانگی، صنعت خودرو، صنعت پوشاک، صنعت کشتیسازی، صنعت فلزات اساسی و… بیندازیم و انصاف و جوانمردی داشته باشیم و این صنایع را با میانگین کشورهای نوظهور صنعتی مقایسه کنیم باید از درد بمیریم. ایرانیان هرگز این روزهای سخت را از یاد نخواهند برد.