او که وانمود میکرد دچار عذاب وجدان شده است به کارآگاهان گفت: برادرم، پسر معلولش را به قتل رسانده و جسد او را در گورستان روستای دستگردان مشهد دفن کرده است و اکنون نیز گاهی به گورستان میرود!
با ادعای این زن، تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان با صدور دستورات قاضی وقت شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در این باره آغاز و مشخص شد که زن مذکور یکی از دختران نوجوان برادرش را به عقد پسر خود درآورده است و اکنون برای شروع زندگی مشترک آنان دچار اختلافاتی با یکدیگر شده اند.
در ابتدا این ماجرا به کینه و اختلافات خانوادگی گره خورد و این احتمال وجود داشت که زن یاد شده برای انتقامی سخت این ادعا را مطرح کرده تا برادرش را درگیر مخمصهای هولناک کند، اما کارآگاهان با راهنمایی مقام قضایی بررسیهای خود را به طور نامحسوس در حالی ادامه دادند که تحقیقات بیشتر نشان داد همسر اسماعیل (مظنون به قتل) نیز که به موادمخدر صنعتی اعتیاد داشت از وی طلاق گرفته و به مکان نامعلومی رفته است. با وجود این، آنها پسر خردسالی به نام «محمد» داشته اند که هم اکنون از وی خبری نیست!
این گونه بود که پرونده معماگونه این ماجرا پیچیدهتر شد و در نهایت کارآگاهان با صدور دستوراتی از سوی قاضی ویژه قتل عمد، مرد ۳۵ ساله را دستگیر و به مقر انتظامی هدایت کردند.
ادامه بررسیها بیانگر آن بود که «اسماعیل» اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی دارد و روزگار تلخی را در کنار دو دختر ۹ و ۱۲ ساله اش میگذراند و پسر ۷ ساله او نیز به دلیل بدسرپرستی با دستور قضایی در بهزیستی به سر میبرد.
این مرد معتاد که تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفته بود ابتدا همه اتهامات را انکار کرد و مدعی شد اصلا فرزندی به نام «محمد» نداشته است! به همین دلیل کارآگاهان دایره قتل عمد پلیس آگاهی در جست وجوی همسر مطلقه «اسماعیل» برآمدند تا این که وی را در یکی از روستاهای اطراف منطقه خواجه ربیع مشهد پیدا کردند که به عقد موقت مرد دیگری درآمده و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود.
این زن جوان که گویی هنوز از همسر سابقش وحشت داشت وقتی در پناه پلیس قرار گرفت به قتل پسرش در سال ۹۹ اشاره کرد و در حضور سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) گفت: آن روز وقتی به خانه آمدم پسرم را با چهرهای کبود پیدا کردم و بعد فهمیدم که «اسماعیل» او را خفه کرده است! بعد هم جسد پسرم را در گورستان روستای دستگردان دفن کرد و من هم طلاق گرفتم!
با اظهارات این زن جوان، دیگر تردیدی وجود نداشت که مرد شیشهای پسر خردسالش را به قتل رسانده است؛ بنابراین او با این اسناد جدید دوباره تحت بازجویی قرار گرفت و این بار به قتل پسرش اعتراف کرد.
او درباره این حادثه وحشتناک گفت: ازدواج ما فامیلی بود و بیشتر فرزندانم مشکل مادرزادی داشتند. پسرم نیز معلول بود و سال گذشته (۹۹) درحالی که یک سال بیشتر نداشت او را خفه کردم و جسدش را شبانه به گورستان روستا بردم، اما چون تبری پیدا نکردم که او را دفن کنم درون روزنهای انداختم که بین دو قبر ایجاد شده بود. از آن روز به بعد هم این راز را در سینه خودم پنهان کردم و هیچ کس از آن خبر نداشت.
وی درباره مرگ مشکوک دختر و پسر دوقلویش نیز گفت: من آنها را نکشتم، اما دوقلوهایم به دلیل همین مشکلات ژنتیکی هفت ماهه به دنیا آمدند و در مرکز درمانی خیریهای فوت کردند من هم که پولی برای پرداخت هزینههای بیمارستان نداشتم دیگر به دنبال اجساد آنها نرفتم و بیمارستان با هزینه خودش آنها را دفن کرده است!
در پی اعترافات مرد شیشه ای، گروه ویژه کارآگاهان در کنار قاضی عارفی راد (قاضی وقت شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) عازم گورستان روستا شدند و پس از مدتی جست وجو به بقایای جسد یک کودک دست یافتند که متهم مدعی بود جسد فرزند معلولش را از همان روزنه درون یکی از قبرها رها کرده است. بقایای جسد این کودک برای انجام آزمایشهای تخصصی به پزشکی قانونی انتقال یافت و متهم نیز با دستور قاضی ویژه قتل عمد روانه زندان شد.
در حالی که قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد) ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی را در شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به عهده گرفته بود، اسنادی از مرگ مرموز یک دختر ۱۰ روزه دیگر به دست آمد که بررسیها نشان میداد این دختر که «خدیجه» نام داشت در همان دوران نوزادی جان خود را از دست داده است و کس دیگری از این ماجرای تلخ اطلاعی ندارد.
با انتقال متهم از زندان به شعبه ویژه پروندههای جنایی، وی در پاسخ به سوالات تخصصی مقام قضایی گفت: آن دخترم از همان بدو تولد دچار مشکلات تنفسی بود تا این که ۱۰ روز بعد فوت کرد و من هم جسد او را دفن کردم، چون پولی برای پرداخت هزینههای پزشکی و کفن و دفن او نداشتم!
با پیچیدهتر شدن ماجرای مرگ چهار کودک و نوزاد در حوادثی تلخ، روز گذشته مقدمات بازسازی صحنه جنایت فراهم شد و با دستور قاضی صفری، «اسماعیل» به منزل محل سکونت قبلی خود انتقال یافت تا جزئیات این حوادث تکان دهنده را بازسازی کند.
مرد شیشهای که مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاده بود، پس از تفهیم اتهام و ارشاد و نصایح قاضی ویژه قتل عمد، به معرفی کامل خود پرداخت و گفت: آن روز موادمخدر مصرف کرده بودم و پسرم بی تابی میکرد به همین دلیل او را از روی زمین بلند کردم و در حالی که سیفون سینک ظرفشویی بسته بود، شیر آب را باز کردم سپس سر فرزندم را درون سینک (که آن زمان دوقلو بود) فرو بردم تا این که بالاخره دیدم نفس نمیکشد چرا که او معلول بود و دست و پا نمیزد!
بعد از آن که همسرم به خانه آمد و اوضاع را دید، به او گفتم خودش مرده! ولی او که خودش هم به موادمخدر صنعتی اعتیاد داشت، این موضوع را باور نکرد! در عین حال شبانه پیکر بی جان پسرم را به گورستان بردم و از همان روزنهای که نشان دادم درون یک قبر رها کردم!
متهم این پرونده جنایی همچنین درباره مرگ دختر و پسر دوقلو و دختر نوزاد دیگرش، همان ادعاهای قبلی را بیان کرد و بدین ترتیب راز مرگ سه فرزند دیگر وی درحالی در پرده ابهام قرار دارد که استعلام کارآگاهان از مرکز درمانی نشان میدهد دختر ۱۰ روزه (خدیجه) نیز از همان بدو تولد دچار مشکلات ریوی بوده است.
تحقیقات بیشتر با دستورات قاضی ویژه قتل عمد مشهد برای کشف زوایای پنهان این حوادث پیچیده توسط سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.