تا حالا ۳ بار ازدواج کردم و طلاق دادم

خیلی زود ماجرای عاشقی من در بین اطرافیانم پیچید و من تصمیم گرفتم با طاهره ازدواج کنم چرا که او دختری بسیار زیبا بود و من نمی‌توانستم زیبایی خیره کننده او را از خاطر ببرم، اما پدرم بعد از تحقیق مقدماتی درباره وضعیت اجتماعی و خانوادگی آنها به شدت با این ازدواج مخالفت کرد.
کد خبر: ۱۱۴۸۲۹۴
|
۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۷ 01 November 2022
|
57298 بازدید
|

به گزارش تابناک، جوان ۲۴ ساله‌ای مدعی بود سومین ازدواجش نیز در طول چهار سال گذشته در آستانه فروپاشی قرار دارد درباره تصمیم‌های اشتباه و سرگذشت خود با مددکار اجتماعی یکی از کلانترهای مشهد سخن گفت.

 وی اظهار کرد: با آن که سه خواهر داشتم اما پدر و مادرم مرا که تک پسر بودم بیشتر دوست داشتند و همه خواسته‌هایم را برآورده می‌کردند حتی اطرافیانم نیز احترام خاصی به من می‌گذاشتند و سعی می‌کردند کاری انجام ندهند که من ناراحت شوم به همین دلیل وقتی به سن نوجوانی رسیدم به پسری خودرای و خودسر تبدیل شدم به طوری که در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم، اما هیچ کسی برای این کار مرا سرزنش نکرد چرا که من فقط خودم تصمیم می‌گرفتم و به حرف‌های دیگران کاری نداشتم.

در همین شرایط بود که با توصیه پدرم در یک تعمیرگاه خودرو مشغول کار شدم تا حرفه‌ای بیاموزم، اما سه روز بعد با این بهانه که استادکارم به من توهین کرده است تعمیرگاه را رها کردم و به عنوان جارچی در یکی از پایانه‌های مسافربری مشغول کار شدم. چند ماه بعد نیز دفترچه آماده به خدمت گرفتم و عازم غرب کشور شدم تا این که خدمت سربازی‌ام به پایان رسید و دوباره به مشهد بازگشتم. در همین روزها بود که با دیدن «طاهره» عاشق شدم. او دختر ۱۵ ساله‌ای بود که درمحله ما زندگی می‌کرد و خواهرانم وقتی فهمیدند که من عاشق شده‌ام از خوشحالی در پوست خودشان نمی‌گنجیدند.

خیلی زود ماجرای عاشقی من در بین اطرافیانم پیچید و من تصمیم گرفتم با طاهره ازدواج کنم چرا که او دختری بسیار زیبا بود و من نمی‌توانستم زیبایی خیره کننده او را از خاطر ببرم، اما پدرم بعد از تحقیق مقدماتی درباره وضعیت اجتماعی و خانوادگی آنها به شدت با این ازدواج مخالفت کرد چرا که معتقد بود طاهره خانواده آشفته‌ای دارد و دختری سر به راه نیست، اما من که به خودسری عادت کرده بودم نصیحت‌های پدرم را نادیده گرفتم و آنها را مجبور کردم به خواستگاری بروند.

بیشتر بخوانید

خلاصه چند روز بعد من و طاهره درحالی پای سفره عقد نشستیم که حدود یک ماه بعد از این ماجرا متوجه رفت و آمدهای مشکوک نامزدم به مغازه سبزی فروشی محله شدم. این موضوع سوء ظن مرا برانگیخت و به همین دلیل به طور پنهانی همسرم را تعقیب کردم تا این که متوجه شدم طاهره با پسر مرد سبزی فروش قبل از ازدواج با من ارتباط داشته و به این ارتباط خیابانی بعد از ازدواج با من نیز ادامه می‌دهد و تازه فهمیدم که چرا پدرم مخالف این ازدواج بود و نمی‌خواست من با طاهره ازدواج کنم.

از آن روز به بعد درگیری‌ها و اختلافات ما در حالی آغاز شد که طاهره با بی‌حیایی مقابلم ایستاد و ادعا کرد هیچ‌گاه مرا دوست نداشته و تنها به توصیه خانواده‌اش پای سفره عقد نشسته است. دیگر می‌دانستم این ازدواج فرجامی نخواهد داشت. در همان دوران نامزدی از طاهره طلاق گرفتم و با «اقدس» ازدواج کردم چرا که او دختری بی‌بهره از زیبایی‌های ظاهری بود و من با خودم می‌اندیشیدم هیچ پسری دوست ندارد با چنین دختری ارتباط خیابانی برقرار کند. او از بستگان یکی از همکارانم بود و به همین دلیل خیلی زود با هم ازدواج کردیم. این بار نیز اعضای خانواده‌ام با این ازدواج مخالف بودند، اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و در واقع می‌خواستم با دختری ازدواج کنم که هیچ کسی فریب ظاهر او را نخورد.

با این حال بعد از گذشت دوماه از زندگی مشترک اختلافات من و اقدس نیز آغاز شد چرا که او تصاویر طاهره را در آلبوم خانوادگی ما دید و زیبایی او را تحسین کرد. من هم ناخودآگاه به او گفتم به دلیل همین زیبایی او را طلاق دادم و با تو ازدواج کردم. این جمله آتشی برافروخت که آن روی اخلاق پرخاشگرانه و تندخویی‌های اقدس نمایان شد. از آن روز به بعد او هر رفتار و گفتاری را به زشتی و زیبایی ارتباط می‌داد و روزگارم را سیاه کرده بود تا حدی که دیگر روابط سردی بین ما حاکم شد و کار به شکایت و طلاق کشید.

در نهایت از اقدس هم جدا شدم و با رعنا زن مطلقه‌ای ازدواج کردم که بعد فهمیدم او هم به دلیل سوء ظن خیانت از همسر سابقش طلاق گرفته است، اما این سوء ظن و شکاکی در وجودش رخنه کرده بود و به من هم تهمت خیانت می‌زد. او مدعی بود دو همسر سابقم به دلیل خیانت از من طلاق گرفته‌اند و باید مراقب من باشد تا به او هم خیانت نکنم.

حالا دیگر بدون حضور او حتی برای خرید مایحتاج زندگی نمی‌توانستم به خواربار فروشی محله بروم، همه تماس‌هایم را تک تک بررسی می‌کرد و با خط‌های مختلف به محل کارم زنگ می‌زد تا مطمئن شود که من در محل کارم حضور دارم. رعنا زندگی را برای من به جهنمی وحشتناک تبدیل کرد تا این که بالاخره کارد به استخوانم رسید و او را به خانه مادرش بردم و تاکید کردم تا روزی که بیماری سوءظن را درمان نکرده است حق بازگشت به زندگی مرا ندارد. اکنون هم رعنا تقاضای طلاق داده و سومین ازدواجم در آستانه فروپاشی قرار دارد.


منبع: خراسان

اشتراک گذاری
تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۹
انتشار یافته: ۳۵
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
بابا مارکوپولوی ازدواج!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
منظور از انتشار این خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
خیلی خير خوبی بود،
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
کلید اسرار. البته ناقصه. قسمت دومش قراره منتشر بشه و پیام اخلاقی اصلی تو قسمت دومه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
بخدا فقط حرف مفت تحویل مردم میدن
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
چشماتون رو باز کنین
حمیدرضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
دستمریزاد پهلوون خداقوت،انشالله که خوشبخت باشی...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
سه بار طلاق داده....مهریه را چکار میکرده؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
چهارمی درست درمیاد برو تو کارش
ناشناس
|
Greece
|
۱۷:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
این همه پول مهریه از کجا میاورده؟ این داستان واقعی نیست. اگر واقعی بود باید برای مهریه در زندان میپوسید.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
پس آمار طلاق برا همینه که بالاست
یک مهندس ساده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
سلام. خدا قوت پهلوان. عالی عمل کردی در این سه طلاق. امیدواریم سال آینده تا ازدواج دهم هم داستانت ادامه داشته باشد!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
متاسفانه تحقیقات و ریز بینی و شناخت باید قبل ازدواج صورت بگیرد که نمیگیرد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
صدهزابار مشاور ها گفتن بخاطر فرار از یک رابط شکست خودر به یک رابط دیگه نرید شما مثل اینکه خیلی عجول سرکش تشریف دارید اصلا درست تربیت نشدید
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
پاسخ های رئیس جمهور پزشکیان در اولین نشست خبری را چطور ارزیابی می کنید؟