به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۴ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که انفجار تروریستی در استامبول ترکیه با ۶ کشته و ۵۳ زخمی، بدرقه تیم ملی توسط رئیس جمهور، رفتار غیرمنتظره دلار و سنگینترین خروج پول از بورس در دو هفته در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سیدمحمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با تیتر کارنامه سیاه مدعیان نوشت: برخی خبرها حاکی از احتمال کاهش ارتباط دیپلماتیک برخی کشورهای اروپایی با ایران در سطوح مختلف یا حتی قطع کلی آن است. چیز عجیبی نیست و البته جدید هم نیست. اما ماجرا چیست و واکنش ما باید چه باشد؟
یک: یکی از ایرادات اساسی هیئت حاکمه چند کشور متخاصم با ایران آن است که بیشازحد برای رسیدن به مقصود عجله دارند و اغلب مواضعشان در ارتباط با ایران با چاشنی دستپاچگی همراه است. طبیعی هم هست. چند دهه است که رویای سرنگونی حکومت مردمسالار ایران را در سر میپرورانند و هرچه بیشتر میجویند، کمتر مییابند؛ بهسان گرسنهای که مدتهاست خوراک ندیده و بهمحض رسیدن به غذا همچون قحطیزدهها رفتار میکند. در همین فرانسه، از دوران فرانسوا میتران، تمام رئیسجمهورها در پی شکستن قدرت مردمسالار و برآمده از انقلاب اسلامی بودند، همه هم ناامید شدند، برخی راهی دیار باقی شدهاند و آرزو به گور بردند و حالا پس از ژیراک و سارکوزی و اولاند، ماکرون همین خط را دنبال میکند. هرقدر هم که اپوزیسیون خارجی ایران تلاش میکند اهداف خود را خواست مردم جلوه دهد و چهرهای غیر وابسته و حتی منتقد قدرتهای جهانی از خود بنمایاند، عاقبت در دام زروزیور و دیدار با اینوآن میافتد و در فاصله چند هفته از شروع برخی ناآرامیها، رئیسجمهور فرانسه با زنی بدنام دیدار میکند.
دو: براندازان عادت کردهاند که هرازگاهی، برای حفظ ظاهر هم که شده، دعوای زرگری به راه بیندازند و مثلا تلویزیون بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال باهم جدل رسانهای میکنند و عدهای کماطلاع هم باور میکنند. نمیدانند که همان دولتی که پول بیبیسی را میدهد، حکام سعودی را بر سرکار نگاه میدارد که بتوانند در لندن تلویزیون به راه بیندازند، چه اینکه زمانی ترامپ-متحد راهبردی دولت انگلیس- از عربستان عهد بن سلمان بهعنوان گاو شیردهای نامبرده بود که اگر یک هفته حمایت نشود سقوط میکند.
سه: در چند دهه اخیر، چند باری در ایران اسلامی ناآرامی داشتهایم. روش کار دولتهای اروپایی معمولا این است که در زمان اوج ناآرامی، سفارتخانههای خود را در تهران نگه میدارند و فعالیتهای رسانهای کشورهای خود علیه ایران را راهبری میکنند، اما بهمحض آنکه فضا بهسوی آرامش رفت، سفرا و وابستگان خود را به علت آنچه ناامنی میدانند، فرامیخوانند و تلاش میکنند روی آتش در حال خاموشی، بنزین بریزند. این بار هم جز این نیست و از این ترفند، طرفی نمیبندند.
چهار: قابلباور نیست که رسانههای اپوزیسیون و برخی وابستگان داخلی آنها، از وقایع اخیر ایران با عنوان نسلکشی یاد میکنند که طبیعتا ناشی از ترکیب سواد بسیار کم و وقاحت بی وصف آنهاست. در ماجرای اخیر ایران، مجموع شهدا و درگذشتگان حافظان امنیت، مردم حامی کشور و حتی معترضین خیابانی، از چند ده نفر تجاوز نمیکند. نسلکشی، کشتار ده درصد از جمعیت الجزایر به دست سربازان فرانسوی بود، نسلکشی، مسلح کردن و کشتار ۸۰۰ هزار نفر از مردم رواندا از سوی دولت فرانسه بود، نسلکشی، اقدامات انگلیس در آرژانتین است، نسلکشی، قتلعام ده میلیون ایرانی در اثر قحطی در دوران تسلط انگلیسیها بر کشور بود، نسلکشی، قصابی و سلاخی اسرائیلیها در صبرا و شتیلا، دیر یاسین و قاناست. همین دولت فرانسه، دو دهه قبل به ایران خونآلوده صادر کرد. بدویت مدرن، فروش لبنیات آلوده ناشی از انفجار چرنوبیل به شرقیهاست. توحش، خالی کردن بار کشتیهای آلوده به مواد رادیواکتیو در نزدیکی سواحل کشورهای آفریقایی است. سلاح کشتارجمعی، همین تلویزیون سعودی ایران اینترنشنال است که حتی پیش از وقایع اخیر و ضریب دادن به تجزیهطلبان، مرتب از فعالان و حامیان ایران فدراتیو سخن میگفت و حداقل عقلی هم نداشت که آخر این اصطلاح، حتی در مورد کشورهای ذاتا فدراتیو هم کاربرد ندارد!
پنج: اصل این وقایع که گذشت و شاید دنبالهای از آن تا چند هفته کشیده شود. ما بارها از مسئولان خواستهایم که صدای اعتراض بهحق مردم را بشنوند و آن را پیگیری خواهیم کرد. اما بدخواهی خارجیها، ارتباطی با اعتراض مردم ایران ندارد و تنها از آن بهعنوان پوشش ونقاب استفاده میکند، نقابی که البته به علت آنچه ذکر آن دربند اول رفت، زود هم از چهره میافتد.
شش. سفارت هر کشور اروپایی که از ایران رفت، باید تا مدتها پشت دروازه ایران بماند و فعلا راهی برای بازگشت نداشته باشد. کاهش فوری واردات اقلام غیرضروری از کشورهایی که در چند هفته اخیر شیطنت کردهاند نیز ضروری است. اقدامات جدی بینالمللی، رسانهای و سیاسی هم باید در دستور کار باشد.
دنیا حیدری طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان فرصت تحقق رؤیاها نوشت: کار مرد پرتغالی در تهران تمام شد و حالا مأموریت او از همین امروز در قطر آغاز میشود، مأموریتی سخت و دشوار، اما نه غیرممکن.
زمان زیادی نداشت برای آمادهسازی تیمش و فرصت او برای برگزاری اردوهای تدارکاتی و حتی بازیهای دوستانه اندک بود، اما انگیزهای وصف نشدنی داشت برای کسب موفقیت در قطر و با همین هدف هم تکتک روزها را برنامهریزی کرد. از تمرین در دو روز نخست هر هفته با نفرات داخلی تا اعزام مأموران ویژه خود برای حضور در کنار برخی ملیپوشان تا روحیهای که تلاش میکرد در تمام طول این دوران در شاگردانش حفظ کند.
فرودگاه امام خمینی عصر روز گذشته شاهد عزیمت کاروان امید ایران بود، امید به کسب موفقیت و درخشش در قطر. تیمی که سختیهای زیادی برای حضور در قطر به جان خرید، اما هرگز نه از پا نشست و نه از تلاش دست کشید. تیمی که امید را معنا و غیرممکنها را ممکن کرد حالا خود را مهیای نبردی دیگر میکند، اینبار در جام جهانی. تورنمنتی که برای حضور در آن کوه مشکلات را درنوردید و از جان مایه گذاشت، به همین دلیل هم کیروش با گفتن این جمله تمام کاری که ما انجام میدهیم، این است که به رؤیا فرصت دهیم، تهران را به مقصد قطر ترک کرد.
خداحافظی منحصر به فردی که یکبار دیگر ثابت کرد مرد پرتغالی تا چه اندازه به اهمیت مسائل روحی و روانی واقف است و خوب میداند زنده نگه داشتن امید در دل مردم همان اندازه حائز اهمیت است که حفظ آن برای شاگردانش. بیشک او در تمام این مدت علاوه بر مسائل فنی و نحوه چگونگی آمادهسازی شاگردانش، برای حفظ انگیزه و روحیه آنها نیز قدم برداشته و از این مهم غافل نبوده است، خصوصاً با اندک زمانی که کیروش در اختیار داشته، مسائل روحی و روانی بیش از هر چیز دیگری میتوانست تیم او را مهیای حضوری پرقدرت در جام جهانی قطر کند، بهویژه وقتی قرار باشد با تیمهایی، چون انگلیس و امریکا روبهرو شود.
حالا او همانطور که میگوید کارگردان نمایشی است که قرار است شادی را میهمان خانههای مردم کند و سربلندی را برای ایران و فوتبال آن به دنبال داشته باشد. کارگردانی که تکتک بازیگران نمایش خود را با وسواسی خاص برگزیده تا نمایشی که ارائه میدهد بینقص و بهترین باشد. درست همانطور که تکتک تماشاگران این نمایشها میخواهند، جذاب و دیدنی.
بدرقه کیروش و شاگردانش روز گذشته در فرودگاه امام خمینی، بدرقه کاروان امید بود. کاروانی که بیشک میتواند با انگیزه، انرژی و عشقی که از تکتک مردم ایران میگیرد در قطر اقتدار، تعصب و غیرت را به نمایش بگذارد و لبخندی دلنشین را میهمان لبهای مردم کند. مردمی که از امروز چشمانتظار نمایش یوزهای ایران هستند. چشمانتظار نمایش ساقهایی که به عشق مردم و کسب افتخار برای پرچم پرافتخار ایران در قطر خواهند دوید.
یوسف مولایی استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان امروز با تیتر هیچ طرفی بنبست برجام را اعلام نمیکند نوشت: سیاست آمریکا قبل از دوماهی که گذشت و تحولات داخلی در ایران رخ داده همیشه به این صورت بوده که پرونده هستهای و برجام از بقیه مسائل مربوط به ایران مخصوصا حقوق بشری و مسائل منطقهای جداست. سیاست واستراتژی دولت آمریکا این بوده که برجام را تحت هر شرایطی به نتیجه رسانده و احیا کنند و بعد به مسائل دیگر بپردازند. این خط آمریکا بود و آمریکاییها تلاش زیادی کردند که در زمان آقای روحانی به نتیجه برسند ولی بعد از چند دور مذاکره که با مقامات جدید ایران انجام دادند و بعد از آن ورود جوزب بورل از طرف اتحادیه اروپا که به نوعی وساطت کرد و متنهایی بین طرفین رد و بدل شد و در نهایت آمریکاییها پذیرفتند و ایران ایراداتی به آن وارد کرد، درحقیقت زمان زیادی در این مذاکرات و مبادله متون و ایراداتی که طرفین گرفتند و ایران هم در مقابل متن پیشنهادات آمریکا، پیشنهادات متقابلی مطرح کرد، صرف شد. نهایتا با صرف وقت زیاد، نتیجه قطعی نشد تا آمریکاییها کار را به جایی رساندند که برای انتخابات میان دورهای کنگره خودشان را آماده کنند و هفته گذشته برگزار شد. در حقیقت این زمان از دست دادن مصادف با تحولات اخیر ایران از شهریورماه شد و چهره سیاسی ایران دچار یک نوع التهاب گردید. کشورهای خارجی هم این شرایط را جزو متغیرهای دخیل در تصمیم گیریهای خود وارد کردند و برخی اعضای برجام مثل آلمان و انگلیس تندتر هم رفتند و مواضع تندی هم اتخاذ کردند.
نهایتا فضای جدید که بر مناسبات طرفین حاکم شد با فضای قبلی مذاکرات خیلی متفاوت بود. از این رو به نظر میرسد در این فضای جدید آن اشتیاق و رغبت قبلی برای اینکه برجام احیا شود، خیلی وجود ندارد. با این حال هیچکدام از طرفین برجام نمیخواهند شکست و به بنبست رسیدن کامل مذاکرات و اینکه برجام قابل احیا نیست را بپذیرند و به زبان نمیآورند. ولی در عمل این بنبست ایجاد شده ولی در روزهای اخیر در ایران تحولاتی در مورد همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی رخ داده و قرار شده که نمایندگان آنها برای بازدید از سایتهایی که قبلا اعلام شده بود، به ایران سفر کنند. به نظر میرسد مذاکرات با آژانس دارد فعال میشود و این میتواند به اینکه شاید مذاکرات برجام هم فعال شود، کمک کند و اگر مشکلات فیمابین در مسیر حل شدن قرار بگیرد، کم کم اثر خود را در روند مذاکرات احیای برجام میگذارد. از طرفی آمریکاییها قبلا اعلام کرده بودند در صورت شکست برجام گزینه نظامی را درنظر دارند و قبل از اینکه بمبافکنها در منطقه حضور پیدا کنند اعلام کرده بودند که یا به عنوان یک اهرم فشار و یا جزو سیاستشان است.
اکنون حضور بمب افکنها در منطقه بیشتر برای مقابله با بحثهایی است که از سوی برخی مقامات در ایران خطاب به عربستان صورت گرفت و هشدار دادند دست از تخریب و مداخله در امور داخلی ایران و راهاندازی شبکههای تلویزیونی ایرانی بردارند وگرنه برخورد میکنند. این موضوع از سوی عربستان به عنوان یک تهدید جدی تلقی شد و با آمریکاییها در میان گذاشت. آنها هم به عنوان یک اقدام بازدارنده بمب افکنها را به منطقه فرستادند. در هر صورت اینها تاثیرات منفی در فضای مربوط به مذاکرات احیای برجام میگذارد. به هر حال متغیری است که طرفین باید به آن توجه کنند و تا حدی فضا را برای شروع مذاکرات غیرمساعد میکند و التهاب و تنش را در منطقه بالا میبرد و مناسبات پرتنش ایران و آمریکا از آنچه هست، بالاتر میرود. الان شرایط به صورتی درآمده که احیای برجام سختتر از سابق شده است. آمریکا و متحدانش هم از فضای موجود استفاده کرده و خواهان گرفتن امتیاز هستند بنابراین طرفین دارند از همدیگر دورتر میشوند ضمن اینکه فضا هم فضای نامساعدی است. از این رو به نظر میرسد در آینده خیلی نزدیک نمیتوان امیدوار بود که مذاکرات برجام شروع شود یا به نتیجه خاصی برسد. گرچه در عالم سیاست هر چیزی سیال است و هر لحظه ممکن است اتفاقاتی بیفتد که تغییراتی در فضای بینالمللی ایجاد شود و ایران و آمریکا به میز مذاکره به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برگردند و بتوانند برای احیای برجام با همدیگر همکاری کنند.