به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۱۷ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنشها به عملکرد برخی نمایندگان در حوادث اخیر، ابعاد جدید از فاجعه تروریستی شاه چراغ، وزنکشی فیلها و الاغها برای ۲۰۲۴ و حذف رانت ارزی یا گرانی کالای اساسی؟ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
سمیرا بختیار طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان گسست نسلی کار خودش را کرد! نوشت: این روزها صحبت از گفتوگوی ملی در بسیاری از رسانهها به چشم میخورد. شاید بتوان گفت بسیاری از کارشناسان حوزههای فرهنگی و اجتماعی بر این اتفاق نظر دارند که در حال حاضر کشور نیازمند توجه جدی به مطالبات جوانان است و یکی از زیرساختها و پیشنیازهای این توجه، شروع یک گفتوگوی بیپرده با نسل جوان است. در همین رابطه آقای ضرغامی با اشاره به روایت یکی از بازجویان در صحبت با دستگیرشدگان در حوادث اخیر به این عبارت اشاره کرده «نه من میفهمم آنها چه میگویند و نه آنها میفهمند من چه میگویم.» در اینجا حلقه مفقودهای به نام شکاف نسلی و نیاز کشور به گفتوگوی ملی بسیار احساس میشود. علاوه بر این مساله سالهاست که اهالی ارتباطات بر تاثیرات شکاف نسلی و تبعات آن بر هویت هشدار میدهند، اما از آن غفلت میشود. با یک مثال مصداقی، تحلیل خود را از این مساله شفافتر بیان میکنم.
میدانیم که یکی از طلایهداران مطبوعات ایران به پیشکسوتان این صنف تعلق دارد و طبیعتا باتوجه به پیشرفتهای زیادی که در عرصه رسانه با آن مواجه بودهایم، هیچگاه این نسل به حاشیه رانده نشدهاند. حتی برخی از آنان در حال حاضر مدیرمسوول روزنامههای پرتیراژ کشور هستند. در اینجا کاملا شکاف نسلی بین یک مدیر مسوول پیشکسوت و اهالی تحریریه به عنوان نسل جوان احساس میشود، اما اتفاق مهمی که در این میان رخ داد، ارتباط میان فردی اصولی پیشکسوتان عرصه مطبوعات با خبرنگاران جوان بود. به این معنا که پیشکسوتان توانستند در دهههای اخیر با بهروز کردن خود به انتقال تجربیاتشان بپردازند. حال این انتقال تجربه از حضور در تحریریهها گرفته تا عضو انجمنها و نهادهای مدنی. در این میان روزنامهنگاران نسل جوان با شنیدن تجربیات نسلهای قبل خود، نه تنها آن گفتهها را پس نزدند، بلکه سعی کردند از دل روزنامهنگاری قدیم پا به عرصههای جدیدی بگذارند. از طرفی دیگر هم پیشکسوتان با درک نیازمندیهای خبرنگاران جوان، در عرصه اطلاعرسانی به آنها کمکهای خوبی کردند. اگرچه پژوهش و مطالعه خاصی درباره ارتباط نسل قدیم روزنامهنگاران با نسل جدید انجام ندادهام، اما مشاهده میدانی و ارتباط کاریام میتواند خود دلیلی بر این ادعا باشد که هر دو نسل کاملا و با احترام زبان یکدیگر را میفهمند ولو اینکه نسلها با هم اختلاف سنی دارند.
اینکه گفته میشود زبان نسل جدید را نمیفهمیم همگی ناشی از گسست نسلی و شکل نامناسب انتقال تجربه به نسل جدید بوده است. به گمانم اگر مسوولان دولتی و حاکمیتی ارتباط بیپرده خود را با این نسل بیشتر کنند و پذیرای انواع دغدغههای نسل جدید یا همان دهه هشتادیها باشند شاید همین اتفاق، طلیعه گفتوگوی ملی و ارتباطات موثر میان فردی بین حاکمیت و طبقه مردم باشد. به امید چنین روزی و چنین گفتوگویی...
سید محمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان سیاسیون چیزی نگویند! نوشت: یک؛ با ورود و فعال شدن بخش عمدهای از مردم و بهویژه جوانان به بازار سرمایه در چند سال اخیر و همچنین با احتساب سهام عدالت، دهها میلیون ایرانی در بورس فعالاند.
دو؛ ناراضی بودن مردم از روند بورس در نیمه دوم سال ۹۹ و سال ۱۴۰۰، پدیده بسیار زیان باری است. فرار سرمایهها از بورس، یعنی اخلال در بخش مولد اقتصاد، کم شدن رونق تولید، ورود سرمایهها به بخشهای غیر تولیدی و سفتهبازی و تلاطم در بازارهای موازی.
سه؛ چند روزی است که بازار سرمایه کشور، جلوه دیگری از خود نشان داده و به مردم لبخند زده است. روز گذشته، رکورد ورود پول حقیقی به بازار شکسته شد که نشانه خوبی است.
چهار؛ بازار سرمایه پس از اصلاح قابلتوجه و روند فرسایشی و خروج سنگین پول، شاهد رشدهای چند درصدی در هفته اخیر بوده است. واکاوی دلایل رشد و برنامهریزی برای روند صعودی، موضوعی است که باید در دستور کار قرار گیرد تا تجارب نامناسب سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ که رشد چند ده برابری و پسازآن سقوط قابلتوجه داشت تکرار نشود و شیرینی رونق با سقوط تلخ نگردد.
پنج؛ رونق در هفته اخیر، پس از اصلاح شدید و آغاز اقدامات حمایتی ازجمله بسته ده بندی سازمان بورس است. بر اساس این بسته ده بندی، سرمایه افراد با دارایی کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان در بورس بیمهشده و قریب به ۱۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی به بازار تزریقشده است. درعینحال صندوق توسعه ملی اقدام به خرید سهام نموده و سرمایهگذاری مستقیم در شرکتهای ارزمحور را در دستور کار خود قرار داده است. ورود صندوق توسعه ملی علاوه بر ایجاد ثبات نسبی در بازار میتواند به بازدهی مناسب این صندوق برای ثروت بین نسلی نیز کمک شایانی نماید. در کنار این موضوعات، عوامل اقتصاد کلان داخلی و خارجی و قیمتها در سطح داخلی و بینالمللی در هفتههای اخیر باثبات بوده و نگرانی از رکود اقتصادی جهانی کاهشیافته است.
شش؛ محرک اصلی رشد هفته اخیر، افزایش قیمت دلار است. بیش از ۷۰ درصد شرکتهای بورسی ازجمله شرکتهای صنایع معدنی و فلزی، پتروشیمی و پالایشی صادرات محور هستند. این موضوع سبب شد تا بسیاری از افراد بهمنظور حفظ ارزش سرمایه خود در مقابل افزایش دلار، بهجای ورود به بازار سفتهبازی دلار و تشدید روند صعودی آن، اقدام به سرمایهگذاری در بخش مولد اقتصادی یعنی بورس نمایند. در این شرایط بهمنظور جلوگیری از تشدید نوسانات دلار و کانالیزه کردن منابع به سمت مولد اقتصادی، باید بورس موردتوجه قرارگرفته و بهعنوان یک گزینه مهم به سرمایهگذاران معرفی شود.
هفت؛ از سوی دیگر سیاسیون باید توجه خاصی به بازار داشته و از اظهارنظرهای هیجانی در بازار خودداری نمایند تا بازار سرمایه بتواند فارغ از مسائل و هیجانات در یکروند منطقی به مسیر خود ادامه دهد. درواقع، بهترین کمک مسئولان سیاسی به بازار آن است که کاری به آن نداشته باشند!
هشت؛ یکی از مهمترین ریسکهای پیش روی بازار سرمایه، فرارسیدن فصل بودجه است. پیشنهاد میگردد قوانین و مقرراتی که مربوط به فعالیت شرکتها ازجمله قیمت انرژی، مواد اولیه و قیمتهای فروش است، از قوانین بودجه خارج و در قوانین دائمی و بر اساس فرمولهای بلندمدت گنجانده شود تا علاوه بر شرکتهای بورسی و سهامداران آن، سایر بخشهای اقتصادی نیز به شرایط آتی قیمتگذاریها واقف شده و بتوانند تصمیمگیری دقیقتر و منطقیتری انجام دهند.
نه؛ از سوی دیگر باید اهتمام ویژهای برای جذب سرمایه بهسوی بخش مولد اقتصاد صورت گیرد. در این راستا، صندوقهای پروژه، افزایش سرمایهها از محل سلب حق تقدم، تشویق به افزایش سرمایه از محل آورده نقدی با ارائه معافیتهای مالیاتی و تسهیل تأمین مالی شرکتهای بورسی باید در اولویت وزارت اقتصاد و سازمان بورس باشد.
ده؛ دولت، سازمان خصوصیسازی و بورسها، با پذیرش شرکتهای دولتی و همچنین حمایت از پذیرش شرکتهای بخش خصوصی، باید بتوانند باعرضههای مناسب نسبت به حفظ تعادل و منطقی نمودن سمت عرضه در صورت تداوم رشد بازار اقدام نمایند.
شهاب زمانی در بخشی از یادداشتی با تیتر مطالبات مردم و تناسب «ساختار و کارگزار» در ابتکار نوشت: با نگاهی واقع بینانه به ساخت سیاسی موجود، میتوان به وجود برخی کارگزاران و افراد موثری پی برد، که نتنها در تراز «اهداف انقلاب مردمی» سال۵۷ نیستند، بلکه در حد «مطالبات» رو به رشد و چندوجهی جامعه نیز قرار ندارند، آنچنان که گاهی محتوای سخنان برخی از آنها از تریبونهای رسمی، برای نسلهای مختلف جامعه شبهه انگیز، نامفهوم، غیر متناسب با شاکله اصلی نظام و قانون اساسی و در عین حال، غیر منطبق با برخی از خواستههای امروز جامعه متکثر ایران قرار دارد؛ این در حالی است که، یک ساختار پویا، نیازمند بهره مندی از وجود کارشناسان خبره و در عین حال، کارآمد و مورد تائید و خواست عمومی جامعه است، تا علاوه بر تزریق حس رضایتمندی لازم به جامعه، در بزنگاههای تاریخی نیز نقشی کاریزما داشته باشند.
گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، با اهداف آرمانی «استقلال» و «آزادی» در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دفاعی و غیره، هرچند دستاوردهای مختلفی داشته، با این وجود، تمرکز برخی مسئولان و افراد بر نگاه سنتی، کم توجهی به اندیشهها و رویههای جدید و همچنین مد نظر نگرفتن دگرگونیهای اجتماعی گریزناپذیر، مسیر پیشرفت و توسعه در برخی حوزهها را با کندی مواجه نموده است. شاید در این بین، علت وجودی آن، برخی کارگزاران و کسانی است که، در عین تاثیرگذاری بر تصمیم گیریهای مختلف، در مقابل مطالبات و تحولات ناشی از دگرگونیهای جامعه متکثر و درحال رشد ایران، به دلیل پیش فرضهای مشخص و پیشینی، از خود مقاومت و مخالفت نشان میدهند.
اینکه برخی از افراد تاثیرگذار در حوزههای تقنین، تائید، اجرا و نظارت بر قوانین؛ پویایی و رشد جامعه را آنگونه که باید و شاید، مد نظر نگرفته و کم انعطاف ظاهر میشوند، نتنها فرصت سوء استفاده گروهها و کشورهای دیگر را درجهت رسیدن به اهداف خود هموار میکنند، بلکه مسیر اصلاح روندهای معیوب، راهکارهای متناسب با رشد و توسعه جامعه و نظام سیاسی کشور را نیز مسدود میکنند؛ این در حالی است که «بروز تغییر و تحول در جوامع انسانی امری طبیعی است، که گاهی ناگهانی (به صورت جنبشهای مختلف) و یا به تدریج و به مرور زمان خواهد بود و ممکن است، موجب تغییر ذائقه اجتماعی و سیاسی جامعه نیز گردد.» مسالهای که شاید با معیارهای قاطبه مردم همخوانی و در عین حال، از سوی برخی کارگزاران و مسئولان قابل ارزیابی درستی نباشند.
از این رو، به نظر میرسد نظام جمهوری اسلامی که برگرفته از خواست و متناسب با مطالبات مختلف مردم قرار دارد، نیازمند کارگزاران و مسئولینی از اقشار و اقوام مختلف و در ترازی متناسب و مناسب در همه سطوح است، تا بتوانند علاوه بر اغناء جامعه رو به رشد ایران، با تمرکز بر فرهنگ ایرانی _اسلامی، توانایی همگام سازی خود با مطالبات قانونی مردم را نیز داشته باشند؛ مسالهای که میتواند نظام جمهوری اسلامی را همواره پویا و فارغ از هرگونه بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قرار دهد.