به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه دوم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که شمارش معکوس برای کالابرگ الکترونیک، گامهای جدید هستهای ایران در واکنش به قطعنامه شورای حکام و استعفای رستم قاسمی وزیر راه و شهر سازی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
بیشتر بخوانید
فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: سرود ملی را که در جامهای جهانی قبلی و در بازیهای اخیر نیز به دلایل دیگری غیر از نارضایتی نمیخواندند، امروز به عنوان حمایت از مردم، برای همان مردم فاکتور میکنند! این یعنی ورزشکاران ما زیر فشار رسانه، بهای اندکی برای خارج شدن از این فشار میپردازند و این بار نه روغن ریخته که روغن نداشته را نذر امامزاده میکنند!
خواندن سرود هر کشوری برای مردمش شور و حال خاص خودش را دارد. حالا اگر کسی سرود کشورش را زمزمه نکند یا به هر نحوی به آن بیاعتنایی و بیاحترامی کند، باید سوابق و دلایل واقعی آن را دید و فهمید، نه آنکه به نام حمایت از مردم، خرجش کرد.
آنچه این روزها از سوی برخی جماعت ورزشی و در مورد سکوت هنگام پخش سرود ملی دیده میشود، بیشتر از آنچه همصدایی با مردم و مثلاً همدردی با آنان باشد، نوعی فاکتورکردن برای مردم است. ورزشیها به خصوص فوتبالیها زیر فشار عدهای معدود سرود نخواندنشان را نوعی اعتراض و همراهی با مردم عنوان میکنند، در حالی که این سرود نخواندن آنها سابقهای طولانی دارد. آنها پیش از این نیز به سرود ملی چندان اهمیتی نمیدادند. حالا یا اصلاً آن را حفظ نیستند یا اینکه سلیقه قبلی آنها نخواندن و گوش کردن بوده است.
نمونههای زیادی هم میتوان برای این اقدام فوتبالیستها و برخی دیگر از ورزشکاران مثال زد، نمونهاش بازی ایران و لبنان در مشهد. همین فروردین گذشته اول بازی مقابل لبنان وقتی سرود ایران نواخته میشد، اتفاقاً دوربین روی صورت تکتک بازیکنان ایران رفت و همان روز شاید به جرئت میتوان گفت که تنها دو یا سه نفر سرود را زمزمه میکردند. در دو جام جهانی قبلی نیز اعضای تیم ملی سرود نمیخواندند یا به گونهای زمزمه میکردند که نشان میداد آن را کامل حفظ نیستند. در کشورهای دور و نزدیک هم همین موارد اتفاق افتاده، اما حالا فوتبالیجماعت میخواهد این رفتار مسبوق به سابقه خود را به عنوان اعتراض نشان دهد و عنوان کند که مثلاً ما برای حمایت از مردم سرود نمیخوانیم!
اینکه سرود ملی خوانده نشود نشانه چیست؛ وقتی حتی آن بازیکن سیاه انگلیسی که اجدادش به دست ملکه به عنوان برده به بریتانیا آورده شدند هم با شور و حرارت خاص سرود انگلستان را که فقط آرزوی سلامتی و پایداری ملکه است، میخواند. اگر شما به هر عنوان سرود کشورت را نمیخوانی، چیزی از خودت کم کردهای نه از سرود ملی و از ایران بزرگ. کاش حداقل از چیزهای دیگری مثلاً بخشی از دریافتهای میلیاردیتان برای مردم خرج میکردید، پس نخواندن سرود ملی را گران نفروشید.
علی مجتهدزاده طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان نیروهای حافظ امنیت یعنی چه؟ نوشت: سالهای درازی است که کشور با نوعی بینظمی و به هم ریختگی در سطح ماموران انتظامی و افرادی که دارای مسئولیت در حوزه تامین امنیت عمومی هستند، مواجه است. مساله «لباس شخصی»ها و دایره وسیع امکان اقدامات و همین طور مصونیت نانوشته آنها موضوعی است که تاکنون درباره ابعاد سیاسی، حقوقی و اجتماعی آن بحثهای فراوانی در گرفته، اما همچنان اصل مساله به قوت خود باقی است.
موضوع دیگر که در هفتههای اخیر هم به کرات چهره خود را نشان داد رفتارهای فراقانونی یا غیرقانونی برخی ماموران رسمی انتظامی است که با پیگیری متناسب قضایی مواجه نمیشوند. حدود سه هفته است که در کشور از پدیدهای به نام «پلیسنما» توسط مقامات رسمی یاد شده، اما بهرغم همه برخوردهای صورت گرفته در این مدت حتی یک مورد بازداشت و دستگیری افرادی که در لباس پلیس اقدام به رفتارهای غیرقانونی کردهاند، گزارش نشده است. آن هم در حالی که فیلمها و تصاویر بسیار زیادی از این نوع رفتارها وجود دارد که اصولا از نظر قانونی باید پیگیری میشد. در هفتههای اخیر، اما واژه دیگری هم وارد ادبیات انتظامی کشور شده و آن «نیروهای حافظ امنیت» است. میبینیم که مقامات رسمی زیادی و حتی رسانههای متعددی از این ترکیب برای اشاره به افراد کنترلکننده اعتراضات و مقابلهکننده با تجمعات استفاده میکنند. اما اینها چه کسانی هستند؟ به کدام ارگان تعلق دارند؟ و وقتی از «نیروهای حافظ امنیت» حرف میزنیم دقیقا از کدام دسته ماموران دولتی سخن میگوییم؟ طبق قانون نهادهای عملکننده در تجمعات و اعتراضات تعریف مشخصی دارند.
نیروی انتظامی، بسیج و سپاه هر کدام طبق شرایطی میتوانند در این زمینه عمل کنند. عمل آنها هم باید منوط به رعایت چارچوبها و موازین قانونی و مقررات خاص نظامی در این شرایط باشد. به عبارتی آنها که برای مقابله با اعتراضات به خیابان میآیند همزمان دارای مسوولیتهای مشخص قانونی و محدودیتهای تعیین شدهای در رفتار خود با معترضان هستند و در صورت بروز خطا باید مطابق قانون جوابگوی آن باشند. اما توصیف ماموران مقابلهکننده با اعتراضات با عنوان «نیروهای حافظ امنیت» ابهامی جدی در نسبت این افراد با نهادهای قانونی ایجاد میکند. به طور مثال وقتی گفته میشود فلان نیروی حافظ امنیت فلان اقدام را انجام داد یا با فلان تهدید توسط معترضان مواجه شد، سوال این خواهد بود که این نیروی حافظ امنیت کیست؟ پلیس است؟ بسیجی است یا نیروی سپاه؟ به واقع چرا عنوان سازمان متبوع این نیرو اعلام نمیشود و چه منعی برای اعلام نام سازمانی که آن مامور وابسته به آن است، وجود دارد؟
در واقع اتفاقی که ذیل انتساب این نام به ماموران انتظامی و امنیتی حاضر در خیابان رخ میدهد، یادآور همان موضوع لباس شخصیهاست. یعنی ایجاد گروهی که ارتباط سازمانی آن برای شهروندان مشخص و روشن نیست. هیچ دلیلی وجود ندارد که مقامات و مراجع رسمی ماموران حاضر در خیابان را بدون عنوان سازمانی مشخص و قانونی آنها مانند پلیس، بسیج یا سپاه تحت عنوان مبهم و تعریف نشده «نیروهای حافظ امنیت» یاد کنند.
همین ابهام است که زمینه برخی از رفتارهای خلاف قانون در جریان برخورد با معترضان را گسترش میدهد. نمونه آن اجبار چند بازداشت شده توسط ماموران برای خواندن سرود سلام فرمانده است. این اقدام صراحتا یک کار غیرقانونی است و باید مشخص شود که مرتکبین آن مربوط به کدام مرجع کنترلکننده نظم عمومی در جریان اعتراضات هستند. وقتی از این ماموران با عنوان مبهم و خارج از قانون «نیروهای حافظ امنیت» یاد میشود در همان گام اول منجر به تعطیلی پیگرد قانونی این دست ماموران خواهد شد.
بنابراین لازم است در شرایطی که درباره رفتارهای ماموران حاضر در خیابان حرف و حدیثها و انتقادات بسیار زیادی مطرح است، ضرورت دارد تا درباره انتساب سازمانی گروههای مختلف این ماموران بدون ابهام و طبق همان تعاریف قانونی و سازمانهایی که مسئولیت مشخص دارند، سخن گفته شود. چرا که عنوانهای مبهم و جدید تنها این گمانه را ایجاد میکنند که قرار است هویت سازمانی و خطاهای برخی افراد تحت این عناوین به حاشیه برود.
سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با تیتر حقایق برای مردم بازگو شود نوشت: مفهوم جهاد تبیین باید در همه امور کشور وجود داشته باشد و در همه مسائل این مفهوم برای روشنگری جامعه در دستور کار قرار گیرد. باید در خصوص مسائلی که جامعه میگذرد و از مشکلات، دستاوردها و برنامههای صحیح برای جامعه حرف بزنیم و خوشبختانه مجلس شورای اسلامی داریم که تریبونش باز است و همه مسائل و مصوبات را برای مردم توضیح میدهد. پس اصل مطلب این است که جامعه را آگاهی ببخشیم و به آنها اطلاعات برسانیم و حقایق را برای آنها بازگو کنیم. نکته دیگر اینکه اگر شبههای ایجاد میشود و اشکالاتی وجود دارد که مانع تحقق این ایدهها، اندیشهها و تصمیمات است آنها را نیز باز گو کنیم. مثلا در بعد از انقلاب جهاد سازندگی داشتیم که مسئولان امر به نقاط محروم بروند و به شهرها و روستاهای محروم رسیدگی کنند ولی با پیش آمدن جنگ تحمیلی ۸ ساله که هزار میلیارد دلار بر ایران خسارت وارد ساختند نشد که این اتفاق بیفتد. پس از انقلاب و جنگ نیز تحریم، تهدید، توطئهها و امثالهم نگذاشتند که مسائل مهم و زیربنایی در کشور صورت بگیرد. اینها نیز باید برای مردم بازگو شود؛ لذا باید به طور کلی بدانیم که ما در اسلام و انقلاب اسلامی بنبست نداریم، اما به این شرط که خودمان همت کنیم، گام برداریم و جهادی عمل کنیم که یا مشکلات برطرف شود یا کاهش پیدا کند. اگر نگاهی به دوران کرونای دو ساله داشته باشیم خواهیم دید که ۱۳۰ هزار قربانی دادیم، اما در همان زمان چقدر مقامات تلاش میکردند که دارو تهیه کنند، اما اروپا و آمریکا به ایران واکسن ندادند. باید این را هم برای مردم بازگو کنیم که متوجه باشند و نگویند که وعدهها داده شد، اما عملی صورت نگرفت. با همه مشکلاتی که داریم و همه اشکالات و ندانمکاریهایی که در گوشه و کنار وجود دارد ولی در این کشور هر هفته یک دستاوردی برای انقلاب داریم. چندی پیش نیز مقام معظم رهبری چند مورد آن ر ا در مورد ماهواره و ژن درمانی و... بیان کردند. این مطالب باید گفته شود که جامعه خیال نکند کشور راکد است و همه چیز در رکود به سر میبرد. بله امروز با گرانی هم مواجه هستیم و رهبری نیز گفتند که ده سال راجعبه تولید صحبت کردیم، اما آنطور که باید و شاید به وظیفه عمل نکردند. یعنی اکنون هر فرماندار، استاندار و وزیری مساله تولید را در دستور کار داشته باشد و به همه کارخانهها و کارگاهها سرکشی کند و این تولید در همه جا انجام شود تا هم مساله اشتغال حل شود و هم نیازمندیهای جامعه و کشور تامین شود.