با گذشت چند روز از پیدا شدن دو توله یوز در پارک ملی توران، ابهامات پیرامون این ماجرا رو به افزایش است تا جایی که میشود فهرستی از موارد ضد و نقیض ماجرا را تهیه کرد.
به گزارش «تابناک»؛ هنوز غائله مرگ دو توله یوز متولد شده در پروژه تکثیر این گونه در معرض انقراض بر اثر قصور و سهل انگاریهای متعدد فراموش نشده و زمان زیادی از اظهارنظر عجیب مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص ناتوانی از پرداخت هزینههای نگهداری «پیروز»، تنها توله بازمانده در تهران نگذشته، چند روزی است که بار دیگر تنها باقی مانده یوز آسیایی به صدر اخبار در کشورمان بازگشته است.
ماجرا درباره دو توله یوزی است که گفته میشود، چوپانی در منطقه حفاظت شده توران یافته و با خود به آغل گوسفندان منتقل کرده و با اطلاع محیط بانان، به پاسگاه محیط بانی منتقل شده اند و به نوعی بازگشت شان به طبیعت برای همیشه منتفی است. اسارت دردناک دو توله یوز خیلی کوچک (حدودا ۲۰ روزه) که ابتدا گفتند جنسیت شان معلوم نیست و بعد اعلام کردند که ماده هستند تا بر تلخیهای خبر افزوده شود، چون از پتانسیل زادآوری این گونه در طبیعت کاسته شده است.
البته هم اکنون اطلاعات اولیه با تردیدهای جدی مواجه گشته است، چون فیلمی منتشر شده که ادعا شده، مربوط به لحظه مواجهه چوپان با یوزها در منطقه حفاظت شده است؛ اما به جهاتی عجیب و سوال برانگیز به نظر میرسد، تا جایی که فرضیه ساختگی بودن آن هم مطرح شده است. فیلمی که در آن صدای چوپان قصه به گوش میرسد که با اولین مواجهه با توله یوزها تاکید میکند که هر دو ماده هستند!
این در حالی است که تشخیص جنسیت توله یوزها کاری دشوار است و در بهترین حالت هم با مشاهده صرف ممکن نیست. شاهد ماجرا تولد سه توله یوز در پروژه تکثیر یوز که ابتدا اعلام شد هر سه ماده هستند، بعد یکی از آنها به دلیل ناتوانی مسئولان پروژه در تغذیه مرد و سپس با انتقال آنها به تهران بود که مشخص شد هر سه نر هستند! توله یوزهایی که بعد یکی دیگر از آنها هم مرد و بخت یار بود که آخری جان به در برد و پیروز نام گرفت.
نکته قابل تامل آنکه بر اساس فیلم منتشره، مشخص شد بر خلاف اظهارنظر معاونت محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، چوپان از اتباع بیگانه نیست. اطلاعاتی که حالا کاملتر هم شده، چون نام و نام خانوادگی این فرد در رسانهها اعلام شده و بر این اساس میدانیم که وی در اداره گاز سنگسر شاغل است و افزون بر آن به شغل اجدادش یعنی دامداری نیز اشتغال دارد و گله هزار راسی گوسفندانش را به چرا میبرد.
به این ملاحظه، سخنان این فرد با رسانهها را هم میتوان افزود که تاکید داشته، منتظر مادر یوزها شده و وقتی به شب نزدیک شده و اثری از مادر ندیده، برای رهایی تولهها از سرمای مرگبار شبانه آنها را به آغل منتقل و با شیر گوسفند تغذیه کرده است. از اینجای ماجرا به بعد هم اطلاع رسانی این کشف به محیط زیست در روز بعد (۱۱ آذر) بوده که نشان میدهد این دامدار با یوز و ملاحظات پیرامونش آشنایی داشته و آن بخش از اظهارات معاون سازمان در خصوص ناآگاهی وی هم درست نیست.
البته این فرد با لمس یوزها خطایی بزرگ مرتکب شده که این اقدام را میتوان ناشی از عدم آموزش در این خصوص به وی و امثال او دانست. نکتهای کلیدی که سازمان حفاظت محیط زیست باید در خصوص چرایی مغفول ماندنش پاسخگو باشد، اما تا کنون این گونه نبوده است؛ مجموعهای که در ماجرای تکثیر یوز در اسارت هم کارنامه بسیار ضعیفی از خود بر جای گذاشت و حتی زمانی که مجاب به برگزاری نشست خبری برای پاسخگویی به ابهامان پیرامون فاجعه رقم خورده در آن پروژه شد هم، نمایشی دور از انتظار رقم زد!
چیزی شبیه فعالیتهای این سازمان در چند روز اخیر که به بیان برخی موارد ابهام آفرین (مانند آنچه شرحش رفت) و حتی نادرست محدود مانده و از آن فراتر، به شکل گیری تعارضی بزرگ در این مجموعه هم منجر شده است؛ اینکه حسن اکبری، معاون سازمان که پیشتر تاکید کرده بود هزینه نگهداری پیروز روزانه ۱۰۰ میلیون تومان است و سازمان توان پرداختش را ندارد و لذا به زودی به توران منتقلش خواهد کرد، در خصوص محل نگهداری از دو توله یوز اخیر میگوید: «ترجیح ما تهران است، اما قرار شد یک کمیته کارشناسی در این زمینه تصمیم بگیرد که تولهها در سمنان باشند یا تهران، اما قطعا در توران نگه نمیداریم، چون توران امکانات ندارد.»
اتفاقی که به نوعی چرایی انتقال پیروز به توران را زیر سوال میبرد؛ سوالی بی پاسخ که میتوان به آن مواردی مانند چرایی مشخص نشدن زادآوری یوز در فصل پاییز را افزود که شاید ناشی از اشتباه بزرگ متولیان محیط زیست در کشورمان باشد، یا چرایی به کار نگرفتن دوربینهای تلهای پر شمار در اطراف محوطه یافتن تولهها که ممکن است به شناسایی مادر آنها منجر شود و به فرضیه بیشتر بودن توله هایش (اینکه ممکن است بیش از دو توله داشته و در مسیر جابجایی تک به تک آنها بوده که چوپان سد راهش شده است) مهر تایید یا رد بزند.
ابهاماتی که جدیتر میشوند اگر بیاد آوریم هنوز از مرگ دو توله یوز در زیرمجموعه سازمان به دلیل اشتباهات، زمان زیادی نگذشته و معلوم نیست، آن ماجرای تلخ به درس عبرتی منجر شده که مانع از تکرار فاجعه شود یا همان گونه که در تامین شیرخشک ویژه و شیوه تغذیه تولهها با آن دچار مشکل اساسی و حیاتی بودیم، قرار است جان این دو یوز ماده هم دستمایه درس آموزی عدهای دیگر شود؟ فاجعهای مشابه قبلی که هیچ عقوبتی متوجه هیچ کسی نکرد تا به سوال بی پاسخی در تاریخ بدل شود!
وضعیت غیرقابل قبولی که حالا ابعاد دیگری هم یافته است؛ اینکه به راستی چوپانها و گلههای دام در منطقه حفاظت شده، آن هم در زیستگاه تنها بازمانده نسل یوز آسیایی چه میکنند؟ سوالی که پاسخ مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست به آن، ناتوانی در منع چرا در این محدوده است، زیرا به تاکید اکبری «براساس قانون ما تنها زمانی میتوانیم دام را از یک منطقه خارج کنیم که تمام اوقافی آن را پرداخت کرده باشیم. این اقدام بسیار هزینهبر است و تاکنون دولتها چنین بودجهای به ما ندادهاند و تاکنون اعتباری که بتوانیم تمام دامهای موجود در یک منطقه حساس را خارج کنیم، محقق نشده است.»
شرایط غیرقابل قبولی که به دلیل شناسایی سه خانواده یوز در توران در سال جاری (اگر مادر این دو توله یوز، توله دیگری نداشته باشد و کماکان چهارمین خانواده یوز در توران در سال جاری حفظ شده باشد) و علم به جدا شدن تولهها بعد از مدتی از خانواده و پراکندگی بیشتر آنها در منطقه، ضرورت دارد به قید فوریت تغییر کند، وگرنه معلوم نیست چقدر زمان میبرد که اخبار خوش زادآوری یوزها در توران، کی به اخبار ناخوش و تلخ مرگ یوزها در تصادفات جادهای یا بر اثر حمله سگها یا هر عامل مرگبار دیگری بدل خواهد شد و افسوس شدیدمان را با تهدید بیشتر نسل این گونه منحصربفرد به دنبال خواهد داشت.