اختلاف نظر بر سر تمدید قرارداد کارلوس کیروش در راس فدراسیون فوتبال ایران بالا گرفته است؛ جایی که رییس و بیشتر از او نایب رئیس فدراسیون خواهان ابقا و تمدید قرارداد مرد پرتغالی تا پایان جام ملتهای آسیا هستند اما اعضای هیات رئیسه دیگر زیر بار امضا پای چنین تصمیمی نمیروند.
به گزارش تابناک ورزشی؛ فوتبال ایران در جامجهانی قطر به هدف دیرینهاش یعنی صعود به مرحله حذفی نرسید و به وجود گروه نسبتا سادهای که نصیب تیم ملی شد، با دو شکست مقابل رقبای سیاسی از جام بیستودوم کنار رفت.
کسب سه امتیاز برای جلب رضایت هواداران تیم ملی کافی نبود، چراکه نتایج ژاپن ، کرهجنوبی و استرالیا نشان داد ایران با نسل فعلی به راحتی میتوانست در بازیهای حذفی حاضر باشد.
تیم ایران با هدایت دراگان اسکوچیچ سرمربی گمنام کروات برای اروپاییها موفق شد شروع مفتضحانه مارک ویلموتس را جبران کرده و صعودی مقتدرانه داشته باشد اما چیزی که باعث تغییر او و بازگشت کیروش شد، اوضاع وخیم داخلی تیم ملی و شکاف عجیب بین بازیکنان اصلی در اردوها به خصوص آخرین کمپ تیم ملی در قطر با حضور اسکوچیچ بود.
مسوولان فدراسیون از ترس شکست های سنگین و عدم توانایی کنترل جو پریشان اردوهای تیم ملی، به کیروش رو آوردند تا دیسیپلین و نظم را دوباره به تیم برگرداند.
اسکوچیچ مربی چندان بزرگی نبود که بتواند ستارههایی نظیر آزمون ، طارمی، جهانبخش ، بیرانوند و بقیه را با کاراکتر شخصیاش کنترل کند اما در مقابل جذبه و شخصیت کیروش برای بازیکنان پذیرفته شده بود.
سرمربی تیم ملی ایران گرچه در چینش نفرات مقابل انگلیس، اشتباه بزرگی مرتکب شد و شکستی تاریخی و دردناک را رقم زد، اما نشان داد بهخوبی از پس حاشیهها برمیآید و در جنگهای بیرون مستطیل سبز برنامهریزی دقیقتری نسبت به داخل زمین مسابقه دارد.
او تیم متلاشی ایران را برای بازی با ولز جمع و تهییج کرد و موفق شد نمونه کوچکشده انگلیس را در بازی دوم مغلوب کند.
فوتبال پدیده اجتماعی است؛ یعنی چیزی که میتوان آثار و نتایج اجتماعی آن را به شکل عینی بررسی کرد.
جام بیست و دوم برای ایران تمام شد و همانند جامهای قبل میتوان ساعتها برنامه ساخت و تحلیل و بررسی داشت، سرمربی خارجی تیم را زیر سؤال برد و با او خداحافظی کرد و این آسانترین روش یعنی پاککردن صورتمسئله است.
باید پذیرفت که داشته های فنی کیروش برای فوتبال ایران به عنوان سرمربی تمام شده است و او هرچه میتوانست از علم خود به بازیکنان منتقل کرد و دیگر بعید است این بازیکنان با کیروش به چیزی که تاکنون دست نیافتهاند، برسند.
کیروش هر بار بعداز شکست میرود و مدتی بعد باز میگردد و معنی آن تحلیلها و بررسیهای نیمهتمام یا ناکارآمد به ما میگوید که بخاطر شناخت او از فوتبال ایران، مسوولان دوباره سراغش میروند.
این دور تکراری نشان از درسهای آموخته نشده از ناکامیها دارد، چراکه دلایل غمانگیز ناکامی تیم ملی را با یک فرمول بررسی میکنیم. شاید اینبار نیازی به حذف نباشد بلکه با جابجایی بشود نتیجه گرفت.
طرفداران مربی داخلی میگویند وقتش رسیده تیم ملی بعداز پنج تورنمنت مهم و اصلی اخیر که با کیروش نتیجه نگرفته ، به سراغ یکی از گزینههای وطنی برود و موافقان مربی خارجی ، خواهان استخدام یک مربی بزرگ و سرشناس اروپایی برای تغییر نسل، بازسازی وجهه تیم و ایجاد شوک هستند.
اما مربی خارجی که بخواهد در فاصله یکسال تا جام ملتها ترکیب تیم ملی را زیرورو کند، نیاز به شناخت دقیق دارد. آگاهی که برای کسی آن حداقل هشت ماه زمان لازم است و در این مدت فرصت بازیهای تدارکاتی کافی و اردوها برای ساختن تیمی منسجم با میانگین سنی پایینتر نیست.
از طرفی توان مربی خارجی جدید برای اداره رختکن زیر سوال است و نمیتوان مطمئن بود که ستارههای یاغی و ۲۰ میلیون دلاری تیم ملی خیلی سریع با سرمربی تازه ارتباط برقرار میکنند.
اینجاست که میتوان محسنات کارلوس کیروش را حفظ کرد و معایبش را دور ریخت! تمرکز و قدرت اجرایی بالای مرد پرتغالی در اداره موضوعات حاشیهای رشک برانگیز است. پیشبینی این است که اگر چنین فردی بالای سر سرمربی داخلی قرار بگیرد، زوج خوبی روی نیمکت تشکیل میشود که ضعفها را به حداقل کاهش میدهد.
کیروش در تیم ملی کارهایی را انجام میدهد که باید مدیران تیم آن را انجام دهند؟! پس چه خوب است که از این خصوصیت کیروش برای دورهای پنج تا دهساله استفاده کنیم و نسلی جدید بسازیم.
کیروش بعداز حدود یک دهه کار در ایران، برنامهریزی کلان را به خوبی انجام میدهد و سرمربی تیم هم روی خط ترسیم شده او کار میکند. به این ترتیب میتوان در پروژهای میان مدت، فاصله ایجادشده با تیمهای ژاپن ک کره را کم کرد.
به این ترتیب ، جدال مدیران ناموفق ایرانی بر سر صندلیهای مرتبط با تیم ملی هم پایان مییابد و دیگر لازم نیست نگران پست مدیر تیم ملی باشیم.
سابقه آنها بیشتر از برنامهریزی برای توسعه زیرساختها و منابع انسانی بهدنبال استخدامها و حرکات هدفمند در جهت توسعه روابط خود و حفظ جایگاهشان هستند.
امروز صحبت از تمدید قرارداد کارلوس کیروش برای ساخت نسل آینده دار است؛ اما باید دقت کرد این امر وظیفه باشگاههاست نه سرمربی تیم ملی کشور! پس باید گفت که فوتبال ایران بیشتر از نیاز به دانش مربی که البته بسیار ضروری است، نیاز به مدیران بادانش، کار بلد و وفادار دارد.
با توجه به اینکه این روزها، صفحات اجتماعی پرشده از تصویر عذرخواهی سرمربی تیم ملی ژاپن ( بعد از صعود بهعنوان تیم اول از گروه مرگ و شکست برابر نایبقهرمان دور قبل جهان در مرحله حذفی)، بهتر است، بجای طعنه حتی به کیروش! که اندازه خودش در ناکامی تیم ملی مقصر است، به خود بیاییم و از نویسندۀ این یادداشت گرفته تا تمام مخاطبان آن، از امروز برای قدمهایی که در مسیر اصلاح، تحول و نیل به آرمانهای فوتبال ایران برنداشتهایم، از مردم عذرخواهی کرده و برای اعاده حیثیت فوتبال مان همقسم شویم.
با انتخاب کیروش به عنوان مدیر تیمهای ملی فوتبال میتواند از تخصص او در ساختارسازی بنفع فوتبال ایران استفاده کرد و به اختلاف نظر و سلیقه در هیات رئیسه هم پایان داد؛ البته اگر قرارداد جدید منصفانه و با بررسی کامل بسته شود، نه شبیه قرارداد عجیب مارک ویلموتس!
نویسنده: فربد بقایی