شمارش معکوس برای رفتن داورزنی از والیبال آغاز شده است؛ فقط شش روز دیگر.
به گزارش تابناک ورزشی؛ نامه بازنشستگی رییس فدراسیون والیبال پیش از آنکه به دست خودش داده شود، در رسانهها منتشر شد تا بلکه به این روش بتوانند سرانجام مدیری را که در تمام دولتهای پس از انقلاب عهدهدار مسئولیت بوده، از میز مدیریت جدا کرده و کنار بگذارند! آیا محمدرضا داورزنی هفت روز مانده به بازنشستگی اش، همچون تمام سالهای اخیر میتواند بازی را به سود خود عوض کند؟
در کشورهای قانونمند، بالاترین مدیران، همچون تمام مردم در موعد مقرر سر کار میآیند و در زمان درست و حتی در اوج، کنار میروند. در ایران اما کنار گذاشتن برخی از مدیران کاری بسیار دشوار و پرهزینه است. داورزنی از آن دسته مدیرانی است که به نظر مسئولان وزارت ورزش مجبور شدهاند نامهی بازنشستگی اش را در رسانهها منتشر کنند تا راهی برای او که چند سال پیش باید بازنشسته میشد، نماند.
داورزنی ۶۲ ساله، پس از جنگ و در جوانی کارش را به عنوان مدیر تربیت بدنی سپاه شروع و پس از آن برای سالها به عنوان مدیرکل ورزش شهرهای کردستان، کرمانشاه، سمنان و خراسان فعالیت کرد و رییس فدراسیون سوارکاری شد. راه داورزنی با مدیرعاملی باشگاه صنام به والیبال باز شد.
اواخر فدراسیون یزدانیخرم، برای مدتی سرپرست تیم ملی والیبال شد و مرحوم یزدانی خرم بعدها به نگارنده مطلب گفت داورزنی با حمایت و خواست او (یزدانیخرم) رییس فدراسیون والیبال شده است.
داورزنی در دو دهه اخیر _ به جز دورههایی نسبتا کوتاه_ رییس فدراسیون والیبال بوده؛ تیم ملی والیبال مردان ایران در دوران مدیریت او به جمع ده تیم برتر جهان رسیده، منابع مالی فراوان به این ورزش گشوده شده و پستهای آسیایی و جهانی به خود داورزنی و بعضی نمایندگان ایران رسیده است. اینها خود جذابیتهای کمی برای ماندن در والیبال نیست؛ والیبالی که در آن روابط عمومی فدارسیوناش به داورزنی عنوان «معمار والیبال نوین ایران» داده است!
رو به افول
والیبال ایران روزهای شیرین کمی با داورزنی نداشت. قهرمانی نوجوانان ایران با تیمی تقریبا سالم و بدون صغر سن در جهان( ۲۰۱۷). قهرمانی بی سابقه جوانان ایران در جهان ( ۲۰۱۹) و مهم تر چهارمی ایران در لیگ جهانی والیبال ( ۲۰۱۴).
هرچند محمدرضا داورزنی تقریبا هر سال از هدف ایران برای حضور در جمع چهار تیم برتر المپیک سخن میگوید، واقعیت این است، والیبال ایران اکنون رو به افول است. آنقدر که ژاپن هم پس از دورهای عقب ماندن از ایران، در تمام ردهها امروز توانایی شکست ایران را پیدا کرده است. ژاپن همین چند ماه پیش در تهران سه بر صفر نوجوانان ایران را برد و نگذاشت قهرمانی آسیا در کشورمان به تیم ما برسد؛ تیمی که داعیه فتح سکوهای جهانی را داشت و از سطح قاره گذشته بود.
چهارمی ایران در لیگ جهانی ۲۰۱۴ هم فعلا تکرار نشدنی به نظر میرسد. تیم ملی ایران از استفاده مربیان با آتیه ای مثل اسلوبودان کواچ، به صربهای درجه چند و رانتی رسیده بود. هدایت تیم نوجوانان ایران در رقابتهای جهانی به مربی سپرده شد که هیچ سابقه و درخششی در والیبال ایران نداشته و بر کسی پوشیده نیست بر اساس لیاقت و کارنامه سرمربی تیم نوجوان ایران نشده بود.
انتخابهای اشتباه داورزنی و در نتیجه افول والیبال نه از روی ندانستن که از شناخت زیر و بمهای والیبال ایران و روابط حاکم بر آن نشات میگیرد. نمونههای بالا تنها مشتی نمونه خروار است. آخرین خطای مدیریتی او، تعطیلی یک ماهه لیگ برتر والیبال بود. بدون هیچ اطلاعرسانی قبلی، یک ماه پیش، لیگ برتر والیبال را برای حدود سی روز تعطیل کردند تا تیم جوان ایران با یکی دو بازیکن کمکی لیگ برتری به مسابقات قهرمانی آسیای میانه برود و دو بار به تیم درجه چند پاکستان ببازد و تیم پیکان تنها با یک بازیکن کمکی لیگ برتری به برزیل برود و بعد از صرف چند میلیارد پول سفر با دو باخت در رقابتهای قهرمانی باشگاههای جهان به ایران برگردد و همگان از فدراسیون والیبال بابت تعطیلی بی دلیل لیگ انتقاد کنند.
والیبال ایران راه فوتبال، راه اقتصاد، راه صنعت، راه محیط زیست و راه افول را میپیماید و این واقعیت بر کارشناسان بیطرف پوشیده است؛ هرچند رییس رو به پایان والیبال بخواهد با هنر جمعی از اهالی رسانه، جلوی نشر این حقیقت را بگیرد. تصمیمات مهم، نه با هدف پیشرفت که بسیاری از آنها بر اساس روابط شکل میگیرند.
تهدید به تعلیق
نامه بازنشستگی داورزنی که چندی پیش در رسانهها منتشر شد، پیام روشنی از کنار گذاشته شدن این مدیر کهنهکار ورزش در تاریخ اول دی ماه دارد؛ پیامی که رسانههای نزدیک و وابسته به فدراسیون والیبال، آن را با ادعای بیاساس خطر تعلیق والیبال ایران همراه کردهاند؛ تاکتیکی کهنه و دستمالیشده که از فوتبال وارد والیبال شده است.
فعالیت این رسانهها و کانالهای تلگرامی تحت نظارت و حمایت فدراسیون، با هدف پایداری و ماندگاری مدیر ۶۲ ساله والیبال صورت میگیرد. داورزنی خود اواسط دهه ۸۰ خورشیدی، وقتی یزدانی خرم عضو هیات رییسه کنفدراسیون والیبال آسیا بود ـ همین سمتی که امروز داورزنی امروز دارد ـ رئیس فدراسیون والیبال شد، پس دوره تهدید ورزش ایران با ادله بیمصرف گذشته است.
واقعیت این است، آنچه بر والیبال دنیا حاکم است، خیلی شبیه احوال حاکم بر فدراسیون جهانی فوتبال نیست؛ نوع رابطه و همکاری فدراسیون جهانی والیبال با دولتها بسیار متفاوت و تعاملی تر از چیزی است که در فوتبال جریان دارد.
فارغ از جنجال رسانههای نزدیک به فدراسیون که با تهدید به تعلیق در صدد قدرت بخشیدن به موضع رییس بازنشسته فدراسیون هستند، شنیدن تهدید به تعلیق از سوی مدیری چون داورزنی که خود برآمده از دولت و سپاه به عنوان ارکان رسمی و مدافع کشور است، نشان میدهد ماندن در والیبال چقدر برای او و نزدیکانش پر اهمیت است.
داورزنی با صدور احکام کادرفنی تیم والیبال نوجوانان ایران در روزهای اخیر و همچنین اعلام خبر برگزاری نشست هیات رییسه بخش مرکزی کنفدراسیون آسیا در کیش، تلاش میکند همه چیز را عادی و بدون مشکل نشان دهد. او مدیری تکنوکرات است که با شناخت کلی از روحیاتش میتوان گفت که خود را از مدیران تازهکارتری مثل حمید سجادی بالاتر میبیند و با اشراف بر ارکان حکومتی، تلاش میکند این بار هم از پیچ سخت بازنشستگی بگذرد؛ راهی که تاج رفت و موفق هم شد.
هفت روز پیش روی نشان میدهد، آیا او با توصیه و نامه، این بار هم از پیچ عبور میکند، یا آنکه همچون بسیاری از مردم و مدیران به پایان راه میرسد؟! به هر حال داورزنی اگر رفتنی باشد هم تلاش میکند، نزدیکانش از جمله امیر خوشخبر به عنوان جانشین موقت سرپرست فدراسیون شوند تا بسیاری از ناگفتهها برای مدتی در پستو بماند.
نویسنده: فرزاد کفیلی