این بدترین سناریویی بود که میتوانست برای فدراسیون والیبال ایران و مدیر باز نشستهاش رقم بخورد؛ باختهای سنگین ایران و بردهای شگفتانگیز تیمهای پایینتر در انتخابی المپیک پاریس. آش آنقدر شور بود که سرمربی ایرانی در همان برزیل استعفا داد، ولی نه تنها زودتر از تیم به تهران نیامد که شام و ناهار را هم با بازیکنان خورد و در سالن مسابقه هم حضور داشت و آخر هم با پرواز بیزینس کلاس از برزیل به تهران بازگشت!
به گزارش تابناک ورزشی؛ تیم ملی والیبال چند میدان مختلف را با بهروز عطایی و کادر فنی ایرانی اش پشت سر گذشت؛ شروع نسبتا خوب و قهرمانی آسیا، روند نزول در لیگ ملتها و قهرمانی جهان ۲۰۲۲ و سقوط آزاد در لیگ ملتها ۲۰۲۳ و انتخابی المپیک پاریس. عطایی بعد از ۱۱ سال و حضور ۵ مربی خارجی، سرمربی تیم ملی شد و تحت تاثیر مدیران فدراسیون والیبال چندین بار تغییر استراتژی داد.
او بهترین گزینه فنی ایرانی برای هدایت تیم ملی والیبال ایران در روزها و ماههایی بود که رییس فدراسیون برای ماندن در والیبال، سناریوی «استفاده از مربی ایرانی» را با قدرت پیش میبرد. در مقابل اما عطایی سال اول مشغول تسویه نیروهای به جا مانده از قبل یعنی امیر خوش خبر و توتولو شد. در فضای بیاعتمادی محض ابتدا آنها را کنار گذاشت و در سال دوم در مدیریت بازیکنان که حالا خودشان را بالاتر از مربی ایران میدیدند ضعیف و پر اشتباه ظاهر شد.
عطایی در آخرین مصاحبهاش از نقش ویرانگر روابط عمومی فدراسیون والیبال در خط دهی برای تخریب سرمربی تیم ملی والیبال حرف میزند؛ میلاد عبادیپور ـ که در مقطعی کاپیتان تیم ملی بود ـ را متوهم مینامد و کنار گذاشتن افشاردوست و خوریانی از کادر تیم ملی را تصمیم فدراسیون و پروژه تضعیف خودش میداند.
سرمربی مستعفی تیم ملی والیبال اما خیلی دیر به بازخوانی راهی که برایش ساختند، نشسته است. او در کنار عبادیپور لبخند میزد و از آشی که روابط عمومی و اعضا برایش پخته بودند، تعریف میکرد.
عطایی نه تنها مدیریت مناسبی در تیم ملی نداشت که اکنون باید پاسخ دهد، چطور با تصمیمات اشتباه باعث تغییرات مدام در کادر فنی تیم ملی شد. پنج بار سرپرست تیم ملی را عوض کرد. بارها کمکهایش را تغییر داد و در آخر با فشار فدراسیون والیبال به مسعود آرمات که همه بر ضعفهایش واقفاند اجازه داد در انتخابی المپیک روی نیمکت پرارزش تیم ملی بنشیند و جای کمک به تیم، از خودش فیلم و استوری بگیرد.
حداقل نیمی از حضور دو ساله عطایی در تیم ملی والیبال دور باطل بود؛ دور باطل در مدیریت و کنترل بازیکنان، دور باطل در مقابله با مافیای خفته در فدراسیون و همچنین انتخابهای نادرست دستیارانش در تورنمنت های مختلف.
مسئول حاشیه های تیم ملی که بود؟
آخر هفته گذشته بعد از اشاره سرمربی تیم ملی والیبال به حاشیهسازیهای روابط عمومی فدراسیون والیبال، احمدینیا مدیر روابط عمومی فدراسیون والیبال و پای ثابت سفرهای تیم ملی به اروپا و امریکا، در یادداشتی بلند که اتفاقا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) آن را منتشر کرد هرچه خواست به سرمربی مستعفی تیم ملی گفت.
احمدینیا در یادداشتش به نیامدن بازیکنان به اردوی تیم ملی به دلیل حضور عطایی اشاره میکند، به اینکه او معتقد بوده بازیکنان تیم ملی باید چمدانهایش را حمل کنند، به اینکه بهترین اتاق و بهترین صندلی پرواز باید در اختیار عطایی قرار میگرفته یا اینکه عطایی را متهم میکند که بعد از استعفا، بازیکنان تیم ملی را تهدید به افشای موضوعات مختلف داخل تیم کرده است.
فضای عمومی نوشتههای احمدینیا، همان فضای صحبتهای حاشیه ای و جاری در شبکههای اجتماعی است. احمدینیا در ادعاهایش، نوشته پیج های مختلف اینستاگرامی را با صراحت از زبان خودش و فدراسیون والیبال تایید میکند و فارغ از اینکه این موضوعات تا چه اندازه قابل استناد است، گواه دو موضوع مهم است.
نخست اینکه اشاره عطایی به حاشیهسازی روابط عمومی فدراسیون در جهت تخریب سرمربی تیم ملی، خیلی هم بیراه هم نیست، چون احمدینیا امروز در پاسخ به عطایی همان موضوعات حاشیهای جاری در شبکههای اجتماعی را که عطایی معتقد است با هدایت روابط عمومی بیان شده، بازگو میکند. موضوع دوم آنکه این صحبتها با چراغ سبز داورزنی برای زیر فشار قرار دادن عطایی و به نوعی ساکت کردن او مطرح شده که خود گواه وضعیت وحشتناک والیبال و سهم خواهی عناصری مختلف از اجزای تیم ملی است.
مربی خارجی و منجی ساختگی برای والیبال
فارغ از سطرهای بالا، واقعیت این است که «سناریوی مربی ایران برای بقای داورزنی» حضور در المپیک بعدی را از والیبال ایران گرفت. سقوط در رنکینگ فدراسیون جهانی شانس صعود به المپیک از طریق رنکینگ را به نزدیک صفر رسانده و دیگر امید ناچیزی برای حضور والیبال در پاریس مانده است. در مقابل مثل تمام این سالها، چشمها به همان منجی ساختگی روابط عمومی فدراسیون والیبال یعنی محمدرضا داورزنی دوخته شده تا هفتمین مربی تیم ملی را در دوازده سال اخیر معرفی کند.
شش مربی با میانگین حضور زیر دو سال در راس تیم ملی والیبال ایران خود گواه این است که روند تیم ملی یا رو به نزول بوده و یا اگر فرض محال پیشرفتی بوده، بسیار کند بوده است. در مقابل این تغییرات گسترده، مدیران والیبال بی هیچ خللی در پست خود ادامه مسیر دادند.
پایان تلخ عطایی در تیم ملی والیبال، لزوما منجر به حضور مربیان تراز اولی مثل آناستازی یا استویچف در ایران نمیشود. اصولا نه ایران شرایط پذیرایی از آنها را دارد و نه آنها اشتیاقی برای حضور در فضای نسبتا بستهی کشور ما را. پروژه فدراسیون والیبال که امروز در کمیته فنی فدراسیون والیبال پیگیری میشود، پروژه بازگشت به مربیان درجه دو و سه احتمالا روس یا صرب است. در حالی که والیبال امروز در اروپای غربی سطح بالا و پر کار دنبال میشود.
بازگشت به مربیان صرب و روس، بازگشت به مافیای گذشته است. بازگشت به سرپرستی که بازیکنان تیم برایش ماشین آخرین مدل خریدند؛ بازگشت به پزشکی که هر وقت لازم بود، حکم مصدومیت بازیکنان را صادر کرد و هر وقت لازم بود رد خطاها را پاک کرد. به جز قدیمیها حالا مربیان تازهواردی مثل عادل غلامی هم ادعای حضور در تیم ملی دارند و با آمدن مربی خارجی، او و امثال او هم بدون هیچ تجربه از مربیگری بر نیمکت خواهند نشست.
فرق عطایی با بنجلهای خارجی این بود که قاعده بازی را نمیدانست؛ قاعده بیرون نیامدن حاشیهها از تیم. کاری که خوشخبر بهخوبی سالها آن را برای مربیان خارجی مدیریت کرد و عطایی ناشیانه به آنها میتازد و تصور میکند اکنون با بازگویی گذشته بر اعتبار خودش در مبارزه با فساد و بازیکنسالاری افزوده، حال آنکه در تاریخ، ورزش ایران فقط یک پرویز دهداری به خود دید که از خیر ۱۴ بازیکن مطرح از جمله پنجعلی، فنونیزاده، شاهین و شاهرخ بیانی، پیوس، چنگیز، محمدخانی و ابطحی و عربشاهی، یک شبه گذشت و در تاریخ ورزش ماندگار شد.
آلکنو، سیچلو و دیگران
نه حملههای بی حاصل میلاد عبادی پور به عطایی و کادر فنی ایران مشکل والیبال را حل میکند و نه تاختن عطایی بر محمد موسوی و عبادیپور و وحید مرادی. فرمان بیش از بیست سال است در اختیار محمدرضا داورزنی است که به راحتی از رکورد ۱۷ سال حضور مرحوم یزدانیخرم عبور کرد و قصد ادامه مسیر را دارد.
رسانه های نزدیک به فدراسیون والیبال هر روز نام مربیانی را برای نشستن بر نیمکت تیم ملی درز میدهند. روزی میگویند آناستازی، روزی از هینن نام می برند و روزی مینویسند بلنجینی. اما یادآوری نمیکنند که تیم ملی با آلکنو در قهرمانی جهان نتایج ضعیفی گرفت و المپیک توکیو با تمام ستارهها از جمله سعید معروف به ژاپن باخت و در میان ۶ تیم گروه پنجم شد.
تنها نگاه به گذشته است که راه آینده را روشن میکند. ولادیمیر آلکنو اگر مربی خوبی بود، امروز خانهنشین نمیشد و نیز مشکل تیم ملی والیبال با بازگشت ستارههای کم نور کنار گذاشته، حل نخواهد شد.
در میان مدت احتمال بازگشت مربیانی مثل سیچلو یا توتولو به ایران زیاد است. در ساختار آتی تیم ملی والیبال این نامها چه به عنوان سرمربی و چه مربی حضور خواهند داشت و مربیان جوان مثل غلامی و تندروان هم روی نیمکت خواهند بود اما اینها لزوما به بهبود عملکرد تیم ملی ایران منتهی نخواهد شد.
همه برای یک نفر
محمدرضا داورزنی همین هفته سه حکم جدید برای کمیتههای ساحلی، پیشکسوتان و همگانی فدراسیون صادر کرد. مثل همیشه که نزدیک انتخابات یاد پیشکسوتان میافتد. اما آیا او از ماندنش در فدراسیون والیبال اطمینان دارد؟ قطعا اگر اطمینان داشت میلاد تقوی دبیر فدراسیون و مرادی نایب رییساش را کاندید ریاست نمیکرد.
دوره کنونی ریاست داورزنی بر والیبال چند روز دیگر به پایان میرسد و او برای تمام سناریوها مهیا شده؛ یک روز برای بازنشستگیاش از مجلس مصوبه میآورد و روز دیگر با معاون رییس جمهور لابی میکند. یک روز برای ۶۰ نفر از خارج والیبال درخواست ویزای امریکا میدهد و روز دیگر کسری غفوری بدون هیچ سمتی در فدراسیون همراه تیم ملی به آمریکا میرود. بازخوانی این روابط در بینش ما از آنچه در فدراسیون والیبال میگذرد، کمک حال است.
حالا که محاسبات دو سال اخیر داورزنی برای ماندن در اریکه قدرت غلط از آب د آمده، او زخمخورده از هر سو، تنها به فکر تمدید ریاست است. او بازی ورزش و سیاست در ایران را بهتر از هرکسی میشناسد و روابط عمومیاش با کمک رسانههای همسو با داغ کردن بحث مربی خارجی به دنبال بیرون کشیدن پای مقصر اصلی نتایج اخیر یعنی داورزنی از مهلکه کنونی است و سعی کرده تا ترکش های شکست به مجمع انتخابات ماه آتی نرسد. او عدم راهیابی به المپیک را در مصاحبه تازهاش، با این جمله توجیه میکند: دنیا که به آخر نرسیده! حرفهایی میزنند که به آدم برمیخورد!
فراموش نکنیم بهروز عطایی، سرمربی مستعفی تیم ملی والیبال و داورزنی رییس فدراسیون والیبال همین ماه قبل برای قهرمانی تیم ملی در بازیهای آسیای هانگژو ـ که در نبود ژاپن تیم چهارم جهان به دست آمد ـ صدها میلیون تومان ـ به روایتی هر کدام ۸۰۰ میلیون تومان ـ پاداش دریافت کردهاند.
نویسنده: فراز الوند