به گزارش «تابناک» به نقل از هم میهن، عبدالناصر همتی، رئیس کل سابق بانک مرکزی و نامزد سیزدهمین دور انتخابات ریاستجمهوری گفتوگو با هممیهن را می پذیرد. محور اصلی گفته ها، ارز است و قیمت هایی که بی مهابا پیش می رود ولی پای موضوعات سیاسی هم به بحث باز می شود.
از فشار دولت بر بانک مرکزی صحبت می شود و درباره سلطان چاپ پول، نسبتی که به او می دهند، توضیح می دهد.
او درباره کند شدن روند رشد نقدینگی که مسئولان به آن می بالند می گوید: «شما یک دنیای موازی درست کردهاید و می گویید نقدینگی و تورم را کنترل کردهایم، درحالی که هیچیک از آنها درست نیست. کسری بودجه همچنان ادامه دارد. وقتی در جهان واقعی می بینیم همه قیمت ها افزایش می یابد کافیست یک ماشه مانند اعتراضات کشیده شود و خروج سرمایه هم این شوک را تقویت کند، طبیعیست که نرخ ها بالا می رود.»
اخیرا برخی مسئولان رشد نرخ ارز را به اعتراضات نسبت دادهاند، اما شما درتوئیت هفته گذشته خود این دو را بی ارتباط دانستید. به عقیده شما اعتراضات بههیچوجه نمی تواند دلیل رشد قیمت ها باشد؟
قبل از اینکه به این پرسش شما پاسخ دهم، به برنامهای اشاره می کنم که سال ۱۳۹۷ پیش از آنکه مسئولیت بانک مرکزی را برعهده بگیرم به دکتر روحانی دادم. در آن برنامه اشاره کردم، با ناترازیای که در سیستم مالی کشور وجود دارد و با نقدینگی متراکم و رشد مداوم آن، مقدمات شوک ارزی در کشور فراهم است. امضای ترامپ برای خروج از برجام عملا ماشه را کشید. وقتی ماشه کشیده می شود، تمام گسلی که در اقتصاد ایجاد شده به حرکت درمیآید. در این برنامه چهار صفحهای که بهزودی در اختیار رسانه ها قرار خواهم داد، تاکید کردم که ما اگر برنامهریزی خوبی داشته باشیم، فقط می توانیم از بروز ابرتورم جلوگیری کنیم، اما قطعا تورم ۵۰ درصدی خواهیم داشت.
در توئیت هفته گذشته نیز تاکید کردم این جهش بهمعنای آن نیست که در دنیای موازی شما، اتفاقات دیگری نیفتاده است. نقدینگی همچنان بهشدت در حال رشد است. همان اتفاقاتی که قبل از خروج ترامپ افتاد یعنی ناترازی شدید بانکی، نقدینگی متراکمشده و سیاست ارزی غلط تثبیت دلار، امروز هم در حال وقوع است و فضا را برای یک شوک جدید مستعد کرده است. شما امروز رشد ۳۵ درصد پایه پولی را دارید. البته دوستان همیشه این نقد را وارد میکنند که در دوره شما هم این رشدها وجود داشت. من در پاسخ به این دوستان میگویم که هیچگاه نگفتم در دورهای که من در بانک مرکزی مسئولیت داشتم، وضعیت مساعد بود. ما در آن دوره و در فشار حداکثری موجود توانستیم جلوی فروپاشی را بگیریم. هیچگاه نگفتیم عملکرد خیلی خوبی داشتهایم. اگر گمان کردید که با ۲۰۰ هزار بشکه صادرات نفت آن هم با قیمت بشکهای ۲۰ دلار در شرایطی که کرونا در شدیدترین حالت بروز کرده بود، میشد همه قیمتها را ثابت نگاه داشت، نادرست فکر کردهاید. ما در این شرایط سخت توانستیم جلوی فروپاشی اقتصادی را بگیریم.
امروز که به عملکرد مسئولان نقد وارد میکنیم، به این جهت است که وعده دادند اگر بیایند همه چیز را درست میکنند. به این دوستان میگویم شما هم نتوانستید درست کنید. ما این حق را به خودمان میدهیم که از شما انتقاد کنیم. شما صبح تا شب عملکرد دولت را مورد شدیدترین نقدها قرار میدادید. امروز هم من پاسخ شما را میدهم و میگویم شما هم حرفهای بی ربط زدید و وعدههای نادرست به مردم دادید.
شما به مردم گفتید پول ایران را بعد از یورو و دلار قویترین پول منطقه خواهید کرد. شما گفتید تورم را تکرقمی میکنید. شما گفتید جلوی استقراض از بانک مرکزی را میگیرید. مگر آقای رئیسی اینها را نگفت؟ مگر آقای رضایی نگفت؟ مگر تمام پوششیهایی که همراه آقای رئیسی آمده بودند، اینها را نگفتند؟ این ادعاها چه شد؟ من امروز به این ادعاها اشاره دارم.
روند کنونی اقتصاد بهگونهای پیش میرود که هر شوکی به مثابه ماشه عمل خواهد کرد و انتظارات تورمی را تشدید خواهد کرد. هر تکانهای شوک جدید ایجاد خواهد کرد.
یعنی اعتراضات شوک ایجاد کرده و در واقع همان کشیدن ماشه بوده است؟
بله، شوک ایجاد کرده، اما دلیل جهش نرخ، اعتراضات نیست. دلیل، فاندامنتالهای بازار است. فاندامنتال بازار میگوید نمیتوانید تورم ۴۰ یا ۵۰ درصد داشته باشید، ولی نرخ ارز تکان نخورد. میتوانید نرخ ارز را با تزریق نگه دارید، ولی در مواقعی که یک شوک مانند اعتراضات ایجاد میشود جهش رخ خواهد داد. در زمان بروز شوک، افرادی که احتمال افزایش قیمت را میدهند برای حفظ ارزش دارایی خود، متقاضی بازار میشوند؛ بنابراین نمیخواهم بگویم اعتراضات هیچ تاثیری نداشته است، اما تاکید میکنم که تاثیر اصلی را در عمل خود باید دید. شما یک دنیای موازی درست کردهاید و میگویید نقدینگی و تورم را کنترل کردهایم، درحالی که هیچیک از آنها درست نیست. کسری بودجه همچنان ادامه دارد. مرکز پژوهشهای مجلس دو ماه پیش اعلام کرد ۵۶ درصد درآمدهای ارزی پیشبینیشده در بودجه محقق شده و تا پایان سال ۳۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواهیم داشت. این همان دلیل اصلی است که انتظارات تورمی ایجاد میکند. وقتی در مهرماه ۳.۲ درصد رشد پایه پولی اتفاق میافتد، به این معنی است که بهزودی نقدینگی افزایش پیدا میکند. این اتفاق است که انتظارات تورمی ایجاد میکند. وقتی در جهان واقعی میبینیم همه قیمتها افزایش مییابد، کافی است یک ماشه مانند اعتراضات کشیده شود و خروج سرمایه هم این شوک را تقویت کند، طبیعیست که نرخها بالا میرود.
شوک ها، انتظارات بالقوه را تبدیل به بالفعل میکند. یعنی شما احتمال جهش نرخ را میدادید، حالا مطمئن هستید که جهش رخ میدهد؛ بنابراین میتوانم بگویم عامل افزایش قیمت ارز، تحریم و کسری بودجه مستمر است. همواره تاکید کردهام کاهش ارزش پول کشورها دو عامل دارد. یک: درآمد ارزی کم شود، دو: تورم در کشور اتفاق بیفتد. هر دوی این موارد به نظر من به تحریم باز میگردد. اگر تحریم را حل نکنید، درآمدتان کاهش مییابد و وقتی درآمد کم میشود، کسری بودجه تامین نمیشود و در این صورت به هر راهی متوسل شوید به استقراض از بانک مرکزی ختم میشود. اینکه آقایان میگویند تصمیم گرفتیم از بانک مرکزی استقراض نکنیم، نشان میدهد که سواد اقتصادی ندارند. اگر از بانکها قرض بگیرید، اگر اوراق بفروشید یا هر راه دیگری بروید به استقراض از بانک مرکزی ختم میشود. ممکن است در کوتاهمدت از بانک مرکزی قرض نگیرید، اما در میانمدت منجر به استقراض از بانک مرکزی میشود، چراکه تمامی راههایی که رفتید به بانک مرکزی میرسد.
امسال تنخواه ۶۰ هزار میلیارد تومانی را حذف کردند و از حساب شرکتهای دولتی استفاده کردند.
باز هم فرقی نمیکند. از حساب شرکتهای دولتی سه ماه، چهار ماه یا پنج ماه برداشت میکنید، اما ماه ششم باید این پول را بازگردانید.
شتاب رشد نقدینگی هم به همین دلیل در چند ماه گذشته کمتر شد.
حسابهای شرکتهای دولتی را در بانک مرکزی متمرکز کردند و عملا پول شرکتها را از بانکهای تجاری به بانک مرکزی آوردند. وقتی پولی در بانک مرکزی سپرده میشود پایه پولی را کاهش میدهد و برعکس این اتفاق، پایه پولی را افزایش میدهد. اما این پول را برای یک مدت محدود در اختیار دارید، بعد از چند ماه این پول از بانک مرکزی بیرون میآید و دوباره رشد نقدینگی شتاب میگیرد. شاید در کوتاهمدت بتوان با اقتصاد بازی کرد، اما در میانمدت و بلندمدت تمام آثار آن هویدا میشود.
امروز اضافهبرداشت بانکها به بالای ۱۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده و ریپو بالای ۶۰ تا ۷۰ هزار میلیارد تومان شده. جمع این دو یعنی ۲۲۰ هزار میلیارد تومان اضافه برداشت بانکها را شکل میدهد. فرقی نمیکند از بانک مرکزی قرض بگیرید یا بانکها اضافه برداشت داشته باشند. هر دو تبدیل به افزایش پایه پولی میشود. پایه پولی هم ضرب در ۸ در یک پروسه سهچهارماهه تبدیل به نقدینگی میشود.
بانک مرکزی عرضههای سنگینی در بازار ارز دارد. به نظر میآید نرخ دلار به دلیل این عرضهها هنوز واقعی نیست. به نظر شما نرخ واقعی دلار چقدر است؟
بانک مرکزی در عرضهها به دلیل آنکه هیچ اصولی را رعایت نمیکند، تاثیری در بازار نخواهد داشت. چرا میگویم اصولی را رعایت نمیکند؟ چون الان اختلاف بین نرخها بسیار زیاد است. بازارساز باید بتواند در بازار قیمت تعیین کند. اگر اسم خودتان را بازارساز بگذارید و عملا نتوانید قیمت را در بازار مدیریت کنید، بازارساز نیستید بلکه تابع بازار هستید. بانک مرکزی امروز تابع بازار است.
در دوره شما هم بانک مرکزی بعضا از بازار تبعیت میکرد.
بله در دورههایی ما کمبود ارز داشتیم و در مواقعی تابع بازار شدیم. اما امروز دوستان میگویند مشکل ذخایر ارزی ندارند. ما هم که ذخایر کافی ارزی به لحاظ اسکناس برای آنها نگه داشتیم. پس در این شرایط نباید تابع بازار باشند. باید به این نکته توجه داشت که فقط مداخله مشکل را حل نمیکند. روزانه ۱۰۰ میلیون دلار هم ارز تزریق کنید، ماهی سه میلیارد دلار باید عرضه داشته باشید، یعنی تمام ذخایر ارزی را باید عرضه کنید، ولی باز هم موفق نمیشوید چراکه نرخی پایینتر از بازار میدهید. وقتی پایینتر از بازار نرخ میدهید، دیگر بازارساز نیستید بلکه تابع بازارید.
این فاصلهای که وجود دارد باعث میشود سفتهبازان از این فاصله استفاده کنند تا زمانی که اجازه سفتهبازی میدهید قدرت مدیرت نرخ را نخواهید داشت. اگر بهخاطر داشته باشید در دوره من هم نرخ به ۳۲ هزار تومان رسید. اما من اجازه ندادم روی این نرخ بماند. من همان زمان نرخ ارز را ۳۲۵۰۰ تعیین کردم. این کار جسارت میخواست. اما این کار انجام شد و زمانی که این پست را تحویل میدادم، دلار به ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان رسیده بود. در نظر داشته باشید نیمه اول سال ۱۳۹۹ کل وصولی ارزی بانک مرکزی یک میلیارد دلار بود. با این حال بازار کنترل شد. در اردیبهشت ۱۴۰۰ اختلاف نرخ نیما با بازار آزاد کمتر از پنج درصد بود. اصلا نرخ نیما نباید بیشتر از پنج درصد با بازار آزاد فاصله داشته باشد. امروز اختلاف این دو بازار به بالای ۳۵ درصد رسیده است. در این شرایط دیگر شما بازارساز نیستید و نمیتوانید بازار را مدیریت کنید. بازارساز شدن هم اصولی دارد که باید انجام شود.
یکی از اقدامات بانک مرکزی برای مدیریت بازار انتشار اوراق سکه و اوراق ارزی بود. انتظار این بود که این ابزارها تقاضا را پوشش دهد، اما نشد. دلیل ناموفق بودن این اقدام چیست؟
در دوره ما هم این ابزارها را پیشنهاد میدادند. وقتی شما با قیمت ۱۵ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان اوراق سکه عرضه کردید، به این مفهوم است که دلار ۴۰ هزار تومان را بهرسمیت شناختهاید. وقتی بانک مرکزی سکه ۱۶ میلیون تومانی را میپذیرد، یعنی رسما به بازار آلارم افزایش نرخ ارز داده است.
بعد از انتشار اوراق سکه، عملا لیدری بازار به سکه داده شد درحالی که پیش از آن ارز لیدری بازار را برعهده داشت.
نرخها بعد از انتشار اوراق بهشدت افزایش یافت و بازارساز هدایت بازار را از دست داد. وقتی شما اعلام میکنید نرخ سکه ۱۶ میلیون تومان باشد، یعنی به بازار ارز سیگنال میدهید که به ۴۰ هزار تومان برسد درحالی که نرخ دلار آن زمان ۳۴ تا ۳۵ هزار تومان بود. انتشار این اوراق یکی از اشتباهات استراتژیک بانک مرکزی بود. از اوراق متصل به ارز هم هیچ استقبالی نشد و این نشان میدهد که ما فقط به صورت صوری میخواهیم وظیفهای انجام دهیم.
سال ۱۳۹۹ سازمان برنامه پیشبینی از نرخ ارز ارائه داده بود که براساس آن نرخ دلار در سال ۱۴۰۱ تا ۳۵ هزار تومان تخمین زده میشد. با توجه به عبور از این پیشبینی فکر میکنید دلار تا پایان سال به چه عددی برسد؟
من پیشگو نیستم. اگر من در بانک مرکزی بودم میتوانستم نرخ را پایینتر از پیشبینی تحقق دهم، اما از سیاستهای امروز بانک مرکزی خبر ندارم. شما باید نرخ حقیقی ارز را ثابت نگاه دارید نه نرخ اسمی ارز را. اگر خوب عمل کنند میتوانند نرخ را کاهش دهند، اما اگر برنامه درستی نداشته باشند ممکن است قیمتها افزایش بیشتری را تجربه کند. اگر انتظارات تورمی کنترل شود یا روشهای بیشتری برای خنثی کردن تحریم ایجاد شود میتوان نرخ ارز را کنترل کرد.
روزی که من به بانک مرکزی آمدم، دلار ۱۱۶۰۰ تومان بود، ظرف یک ماه به ۱۹ هزار تومان رسید. همه صرافیها تعطیل شده بود و معاون ارزی من را بازداشت کرده بودند و عملا کنترل بازار را از دست داده بودم. تا بتوانم کنترل اوضاع را به دست بگیرم، دو ماه طول کشید، اما توانستیم دو سال نرخ ارز را نگه داریم. در مواقعی که فشارها زیاد شد، کسری بودجه زیاد شد و فشارنقدینگی بیشتر شد، مقداری کنترل از دست بانک مرکزی خارج شد.
اینکه امروز نرخ نیما عقبتر از بازار نگاه داشته شده به نظر میرسد به دلیل فشار دولت و ذینفعان ارزی است کما اینکه در جلسه هفته گذشته معاون ارزی برکنار شده با معاونین سابق بر این موضوع تاکید شده بود. سیاستهای ارزی تا چه اندازه تحت تاثیر عدم استقلال بانک مرکزی به مسیر نادرست کشیده میشود؟
دو نوع استقلال منظور نظر است. یک استقلال این است که بانک مرکزی هر کار خواست انجام دهد که این منظور ما نیست. بحث ما استقلال کارشناسی بانک مرکزی است. یعنی اگر بانک مرکزی را مسئول کنترل نرخ تورم کردیم باید استدلالهای کارشناسی آن را بهرسمیت بشناسیم. اینکه هر روز برای بانک مرکزی تصمیم بگیریم و بهرغم مخالفت بدنه کارشناسی با فشار بر اعمال نظرات اصرار بورزیم، یعنی استقلال بانک مرکزی را نادیده گرفتیم.
در یک دورهای در زمان ما، نرخ نیما پایینتر از نرخ بازار بود. فکر میکردیم تحریم کوتاهمدت است و با مذاکراتی که انجام میشود، برجام باز میگردد؛ بنابراین سعی کردیم به قیمتها شوک ندهیم. اما وقتی تحریم طولانی شد و مثل امروز از برجام قطع امید میشود، دیگر نمیتوان شکاف بین نیما و بازار را حفظ کرد. هرچقدر این شکاف را ادامه دهیم رانت و مشکلات آن بیشتر خواهد شد. وقتی اختلاف بیشتر از ۱۰ هزار تومان میشود، طبیعی است که زیرمیزیها شروع میشود. چنانچه در آن دوره هم ما احساس میکردیم. به همین دلیل تلاش کردیم نرخ نیما را به بازار آزاد برسانیم. امروز هم باید این فاصله از بین برود.
اما مشکل امروز دولت این است که کالاهای اساسی را با ETS تطبیق داده. نرخ ETS میانگین قیمت نرخ ارز در سنا یعنی بازار متشکل، صرافیها و نیماست. چون نیما وزن زیادی در ترکیب قیمت دارد روی ETS مینشیند. اگر بانک مرکزی نیما را به نرخ بازار برساند، نرخ ارز کالاهای اساسی هم افزایش قیمت پیدا میکند و این یعنی جهش دوباره در قیمت این کالاها. اواخر سال ۱۳۹۹ که میگفتیم نرخ ۴۲۰۰ را حذف نکنیم و حتی سال ۱۴۰۱ هم توصیه کردم که این نرخ را حذف نکنند، به همین دلیل بود. تا زمانی که تحریمها را حل نکردهایم حذف یارانه ارزی کالاهای اساسی باعث تورم شدید این کالاها میشود. دولت در موقعیت بسیار سختی قرار گرفته است. دولت یا باید بپذیرد که رانت نیما را ادامه دهد یا بپذیرد که قیمت کالاهای اساسی بالا برود. البته یک راه سومی هم وجود دارد و آن اینکه ETS را برای کالاهای اساسی در نظر بگیرد و برای باقی کالاها نرخ را بالا ببرد که مفهوم آن ایجاد دوباره ارز جهانگیری این بار با نرخ ۲۸ هزار تومان است.
ما ارز ۴۲۰۰ به کالاهای اساسی تخصیص میدادیم، اما قیمت کالاهای اساسی ثابت نماند و تورمی نزدیک به تورم کل داشت.
بله تورم داشت. من یک سوال از شما دارم. چرا وقتی ارز ۴۲۰۰ تومان حذف شد، قیمت این کالاها چند برابر شد؟
برای اینکه بازار منتظر استفاده از این موقعیت بود و از شوک ارزی ایجادشده استفاده کرد. اما اگر از همان ابتدا تخصیص ارز ارزان صورت نمیگرفت به اندازه سایر کالاها تورم ایجاد میشد.
شوک نیست. قیمتها واقعی شد. درست میگویید که کالاهای اساسی رشد قیمت داشت، اما رشد قیمت کالاهای اساسی به اندازه سایر کالاها نبود. متاسفانه به دلیل قاچاق و رانت این رشد قیمت اتفاق افتاد. به نظرم اینها را باید کنترل کرد.
کالاها از گمرک که خارج میشود دیگر قابل کنترل نیست.
میتوان کنترل کرد، ولی نمیخواهند کنترل کنند. منافع آنهایی که واردات انجام میدهند و رابطه برقرار میکنند اجازه نمیدهد کنترل صورت گیرد.
در لیست ارزی که بانک مرکزی اعلام میکرد رانتهای عجیبی دیده میشد. مثلا شرکتهای خارجی که ارز ۴۲۰۰ تومانی دریافت میکردند...
شما به عنوان حکمران باید تصمیم بگیرید. میخواهید تحریم را مقاومت کنید یا خیر. در شرایط تحریمی باید شرایط خاص اقتصادی را در نظر بگیرید. اینکه بگویید اقتصاد آزاد باشد و نرخ تکرقمی باشد در شرایطی که شدیدترین تحریمها برقرار است، بیراهه است. این حرف خیلی لیبرالیستیست. متعلق به کشوری است که آزادی ورود و خروج سرمایه دارد، بانکها روان است و تجارت آزاد است؛ و رانت را به هر میزانی هست بپذیریم؟
نظارت بر کالاها کار راحتی است. این حجم که در زندگی خصوصی افراد نظارت دارند، اگر این توان را در بازار کالاهای اساسی میگذاشتند کاملا قابل رصد و شناسایی بود. مرغداریهایی که سالها تعطیل بودند هم دان مرغ ارزان میگرفتند و در بازار آزاد میفروختند. اینها بهراحتی قابل پیگیری بود. فهمیدن اینها کاری ندارد، اما ما نمیخواهیم بفهمیم. چرا میتوانیم بفهمیم فلان خانم امروز روسریاش عقب رفته، اما نمیتوانیم بفهمیم چه کسی رانت میخورد؟ به این دلیل است که به اقتصاد مقاومتی اعتقاد ندارند.
همان زمان که برنامه حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را میخواستند اجرا کنند، گفتم نمیتوانید طرح کوپن الکترونیک را اجرا کنید. در پاسخ گفتند بانک مرکزی تضمین داده ظرف یک ماه امکان اجرا را فراهم کند. به دوستان گفتم من رئیس بانک مرکزی بودم و اطلاع دارم که شش ماه دیگر هم زیرساختها آماده نمیشود. بهتر است این طرح را اعلام نکنید. اما اعلام کردند و گفتند دوماهه اجرا خواهیم کرد. امروز هشت ماه از این وعده گذشته و هنوز این طرح اجرایی نشده است. حرف کارشناسی را برنمیتابند.
بگذارید با صراحت بگویم. دوستان دولت فکر کردند توافق نزدیک است. گفتند ارز ۴۲۰۰ تومانی را برداریم تحریم هم که برداشته میشود، مشکل افزایش قیمت پیدا نمیکنیم. اما به هر دلیلی توافق انجام نشد و گرفتاریهای جدید پیش آمد. حالا مدام میگویند گذشتگان بانی وضع موجود هستند. پس شما برای چه آمدید رئیس جمهور شدید؟ پس چرا در جلسات مناظره میگفتید ما میآییم وضع را درست میکنیم؟ در همان جلسات گفتید همه مشکلات را شما درست کردید. اصلا فرض کنیم همه مشکلات را ما درست کردیم و تحریم اثر نداشت و اینکه درآمدهای کشور در یک سال به پنج میلیارد دلار رسید، مشکلی ایجاد نکرد. شما که میدانستید وضعیت نامطلوب است، چرا آمدید؟ اگر میدانستید وضعیت خراب است چرا آمدید مسئولیت قبول کردید و وعده دادید؟ حالا که مسئولیت قبول کردید و آمدید چرا با انداختن مشکلات به گردن دیگران مسئولیت اجرا نشدن وعدهها را به گردن نمیگیرید؟
من پیشنهاد میدهم اگر واقعا گمان میکنید قبلیها وضع را خراب کردهاند و شما نمیتوانید آن را درست کنید استعفا بدهید و کنار بروید. بگذارید انتخابات جدید برگزار شود با مشارکت اکثریت مردم.
میگویند حکومت یکدست شده و این برای پیشبرد اهداف خوب است. باید در پاسخ گفت حکومت یکدست با اقلیت اتفاق نمیافتد، اکثریت مردم باید پشت حکومت باشند.
شاید کمتر کسی بداند که ما دو مدل ارز ۴۲۰۰ تومانی داشتیم. یک ارز جهانگیری داشتیم که فروردین ۹۷ ابلاغ شد و براساس آن همه کالاها این ارز را میگرفتند، اما بنا بود قیمت آن به تدریج افزایش یابد. یک ارز دیگر داشتیم که شاید بتوان آن را ارز همتی نامید که مرداد ۹۷ ابلاغ شد و براساس آن بخشی از کالاها از شمول تخصیص خارج شدند که این نکته مثبتی بود. اما افزایش تدریجی قیمت این ارز در ابلاغیه دوم حذف شد و نرخ روی ۴۲۰۰ تومان ثابت ماند. فکر نمیکنید اگر اجازه افزایش تدریجی را میدادید رانت شکل گرفته تا سطح ۱۸ هزار تومان به ازای هر دلار تا پایان دوره شما بالا نمیرفت؟
افزایش تدریجی نرخ اصلا امکانپذیر نبود. وقتی شما قبول کردید بازار ثانویه داشته باشید، رشد قیمت دیگر در آن معنی نمیدهد. اگر بانک مرکزی بهصورت تدریجی قیمت را بالا میبرد، باز هم نرخها به بازار آزاد نزدیک میشد، پس چه لزومی داشت که اصلا بازار ثانویه داشته باشیم. در جلسه سران در این باره صحبت شد و تصمیم بر آن شد که نرخ ارز برای کالاهای اساسی ثابت روی ۴۲۰۰ تومان باشد. اگر بنا بود شناور باشد باید به بازار آزاد میرسید.
اواخر سال ۱۳۹۷ بخش دیگری از کالاها را از شمول تخصیص خارج کردیم. چون تعدادی از کالاها اگرچه جزو کالاهای اساسی است، اما برای کالری روزانه مردم استراتژیک نیست. مانند شکر، کره، برخی حبوبات که تولید داخل خوبی داشت. ولی کالاهایی مثل مرغ و تخممرغ و کالاهای مورد نیاز مردم را در سبد کالاهای اساسی نگاه داشتیم. در شرایط تحریم جدی که سیستم تجاری و بانکی بسته است، ناگزیر هستید قوت مردم را مدیریت کنید. اینکه چگونه مدیریت کنیم، بسته به سیاست دولتها متفاوت است.
از شما به عنوان سلطان چاپ پول نام میبرند. در دوره شما چه مقدار چاپ پول صورت گرفت؟
اولا سلطان وقتی فوق سلطان وجود دارد، دیگر موضوعیت ندارد. در زمان ما فقط در یک سال یعنی سال ۱۳۹۸ رشد پایه پولی ۳۱ درصد بود. باقی سالها نرخ پایینتری ثبت شد. اما در سال اول دولت سیزدهم ۳۲ درصد رشد پایه پولی ثبت شد. امسال رشد نقطهبهنقطه پایه پولی در مهرماه ۳۵ درصد اعلام شده است. اینها بازی رسانهای پوششیهای آقای رئیسی است.
رقم بگویید.
از اول سال تاکنون ۱۲۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کردهاند.
به خاطر دارم برای بازگرداندن پولهای بلوکهشده در کرهجنوبی بسته مفصلی تهیه شده بود و همان روزی که معاون شما را بازداشت کردند، قرار بود با سفیر کره جنوبی تفاهمنامه امضا شود و بسته مورد نظر به اجرا دربیاید. اول در این باره بگویید که چرا اقدامی در جهت حمایت از معاون ارزی انجام ندادید؟
بیشترین حمایت را من از ایشان داشتم. اصل تاثیر در لغو شدن حکم ایشان را نامهای که من به قوه قضائیه نوشتم، گذاشت. تاکید کرده بودم که همه پولها بازگردانده شده و کار طبق دستورالعمل انجام شده است.
بستهای که برای بازگرداندن پولها تهیه شده بود چرا دنبال نشد؟
هر تفاهمی که از قبل شده بود، به محض بازگشت تحریمها ملغی شد. بهخصوص که کره جنوبی بهشدت تحت تاثیر آمریکاست و بدون اجازه آمریکا آب نمیخورد.