پرونده هفته بیستم لیگ برتر فوتبال بسته شد. بدین ترتیب، دوسوم لیگ برتر بیست و دوم را پشت سرگذاشتیم و فصل ۱۴۰۱-۱۴۰۲ وارد هفتههای حساس و سرنوشت ساز خواهد شد؛ آن هم در لیگی که سه ضلع مثلث مدعیان اصلی قهرمانی، رقابتی شانه به شانه دارند.
پیشبینی واقعبینانه این است که با توجه به افزایش حساسیت مسابقات در ده هفته باقیمانده، وارد تونل وحشت دعوا و جنجال شویم و عوامل تیمها از حالا در تدارک جنگ بیرون و درون زمین برای مرعوب ساختن رقبا و حریفان باشند.
تاکنون مجموعا شاهد برگزاری ۱۶۰ دیدار از لیگ جاری بودهایم و اگر اوضاع نرمال بود، میشد ارزیابی دقیقی از کیفیت فنی لیگ و تیمها داشت؛ اما آنچه بیش از مسائل فنی و تاکتیکی مورد بحث و کارشناسی است، به حواشی پرتکرار و آزاردهنده مسابقات مربوط میشود.
در حالی که رقابتهای باشگاهی جهان از لیگهای اروپایی گرفته تا بازیهای باشگاهی کشورهای عربی و شرق آسیا، هر سال درپی ارتقای کیفی و استانداردهای حرفهای هستند و نقش عوامل محیطی را در نتایج کاهش میدهند، در ایران حواشی و بلواهای کنار زمین و روی سکوها، سرنوشت رقابتها را تعیین میکند و کسی به فکر ساختار پوسیده و عقبماندگی علمی فوتبال کشور نیست؛ حواشی که همچون یک بوکسور حرفهای، هوکهای چپ و راست خود را روانه «چهره فوتبال» کرده و اگر کمی دقیق شویم، میبینیم که قیافه فوتبالمان کاملا دِفرمه شده است!
در لیگی که بهترین گلزنان آن تنها شش یا هفت گل تا هفته بیستم به ثمر رساندهاند، لزوم کارِ کارشناسی فنی وجود دارد، اما اوضاع عجیبتر از آن است که حتی کارشناسان تاکتیکی هم رغبتی به صحبت و اظهارنظر درباره مسائل فنی ندارند و کنکاش اخلاقی را بیشتر ترجیح میدهند. در واقع بررسی مجموعهای از فاکتورها که ارتقای کیفی فوتبالمان را به همراه خواهد داشت، مستلزم حرکت و فعالیت در مستطیل سبز است و حالا که یک نود دقیقه فوتبال، چند نود دقیقه حواشی و جنجال دارد، بدیهی است که بیشتر درباره شکایت، دادگاه، کمیته انضباطی و... صحبت شود.
در این شرایط عجیب نیست که اولویتها تغییر کند و مثلا باشگاهی به جای اینکه مترصد جذب مهاجمی ششدانگ و گلزن باشد، در پی استخدام وکیلی مجرب برود تا در این بخش بتواند خواستههای باشگاه را برآورده کند!
در این میان پرسشی وجود دارد که پاسخ به آن چندان ساده نیست. اگر از طرفداران دو آتیشه و حرفهای بپرسیم از آغاز لیگ تاکنون چند دیدار در ذهن دارند که از دیدن خودِ «فوتبال» لذت بردهاند، احتمالا با آماری ناامیدکننده مواجه خواهیم شد؛ شاید از تعداد انگشتان دو دست هم فراتر نرود.
فوتبالی که اعتراض، دعوا، فریاد، بیاحترامی، اظهارنظرهای جنجالی، بیانیه، توهین، انگ، اتهام و ... به بخش اصلی و جدایی ناپذیر آن تبدیل شده، نباید هم از حیث کیفی نمره قبولی بگیرد. خرابی تا جایی پیش رفته که احتمالا بیشتر باشگاهها بخشی به نام معاونت بیانیهنویسی تشکیل دادهاند تا مبادا از رقبا عقب بمانند. بعضا شاهدیم که باشگاهی قبل و بعد از یک مسابقه بیانیه منتشر میکند و طبیعتا از سمت مقابل هم بیپاسخ نمیماند. این دومینوی مخرب و آزاردهنده، عاملی در فروکاستن از زیباییها و جذابیتهای ورزشی است که هوادارانی میلیونی در ایران دارد.
ارکان قضایی فدراسیون فوتبال هم با ترس از واکنش باشگاهها و هواداران خشمگین، توان برخورد و مجازات مکفی خاطیان را ندارد، چون برخی مربیان هنوز حکم اقدامات جنجالی قبلی را دریافت نکرده، بار دیگر دست به تشنج و دعوا و اغتشاش میزنند و تمامی خطوط قرمز را زیر پا میگذارند. برخی نیز میگویند آییننامه مسابقات لیگ ظرفیت کافی برای تنبیه بازدارنده متخلفان را ندارد.
در این میان، تمرکز قضات کمیته انضباطی و سایر کمیتههای قضایی فدراسیون بر صدور آرای مالی و جریمه نقدی، عنان کار را از دست برگزارکننده درآورده است. فحاشی را با ترازوی مجازات پولی میسنجند و توهین به داور را با چرتکه حساب میکنند.
فراموش نکنید رویه کنونی باشگاهها که بدون استثنا عنوان «فرهنگی- ورزشی» را یدک میکشند، باعث شده عناصر مهم و لذتبخش فوتبال، جای خود را در ذهن و زبان میلیونها هوادار به اهانت، دشنام، دشمنی و کینهجویی بدهد و مخاطب آن را هر روز کمتر کند.
مهدی ملکی/ روزنامهنگار