به گزارش تابناک، جماران نوشت: فرمانده پیشین لشکر محمد رسول الله(ص) گفت: در عملیات کربلای یک فرزندان مقام معظم رهبری، آقا مجتبی و آقا مصطفی، به عنوان بسیجی به لشکر آمدند و ما آنها را به گردان حبیب فرستادیم. مقام معظم رهبری شخصا با دوکوهه تماس گرفتند و گفتند، اگر این بچهها شهید یا جانباز شدند هیچ اشکالی ندارد؛ فقط سعی کنید اسیر نشوند. سال ۸۷ فرمانده گردان علتش را پرسید و ایشان فرمودند، اگر یکی از بچهها یا هر دو آنها شهید یا جانباز میشدند افتخاری برای خانواده ما بود؛ اما اگر اسیر میشدند حتما مورد شناسایی قرار میگرفتند و به من که رئیس جمهور بودم فشار میآوردند که آنها را آزاد کنند و من نه امتیاز بده بودم، نه هستم و نه خواهم بود.
سردار محمد اسماعیل کوثری در یادواره شهدای عملیات کربلای یک گفت: همه رزمندگان به فرمان حضرت امام و مقام معظم رهبری پای این انقلاب و اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایستادهاند. به خاطر اینکه بعد از ۱۴ قرن، باید بگوییم یک حکومت اسلامی هنوز به آن صورتی که میخواهیم نشده است. چون اگر حکومت اسلامی به معنای واقعی باشد، دیگر رشوه و نامردی و امثال اینها نیست. ولی ما امیدواریم؛ همان طور که حضرت امام در سن ۷۸ سالگی با دست خالی امیدوار بود. واقعا امام چطور توانست مستقیم در مقابل طاغوت و دو ابرقدرت ایستادگی کند و هر سه آنها را شکست بدهد؛ این جز اراده خداوند چیز دیگری نیست. دقیقا کربلای یک همین طور بود.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: حضرت امام در سال ۴۲ حتی شاه را نصیحت کرد که دست از ابرقدرتها و مستکبرین بردار و خودت باش؛ به این مردم خدمت و کار خودت را دنبال کن. اما حرف گوش نکرد؛ چون کسانی که روح استکباری و طاغوت داشته باشند، معمولا حرف مصلحین را گوش نمیکنند. در طول تاریخ همین طور بوده؛ مثلا مگر فرعون حرف حضرت موسی(ع) را گوش کرد؟!
وی با اشاره به اینکه حضرت امام حتی منافقین را نصیحت کرد، یادآور شد: اواخر سال ۵۰ بود که دو نفر نماینده از سازمان مجاهدین خلق در نجف پیش حضرت امام رفتند و گفتند ما نیروهای ورزیده، چریک و سلاح داریم و آموزشهای آنچنانی دیدهاند و شما که دارید با شاه مبارزه میکنید، میتوانیم اینها را در اختیار شما بگذاریم که شاه را شکست بدهید. امام گفت من به این چیزها نیاز ندارم؛ اگر خود مردم خواستند و در صحنه حاضر شدند و با آگاهی این راه را شروع کردند و ادامه دادند، همه چیز حل میشود. اصلا باید بگوییم منافقین موضعگیری مخالفت نسبت به امام را از آنجا شروع کردند. چون امام با صراحت گفت اگر بخواهم با کشتار و اسلحه به قدرت برسم که اصلا به درد نمیخورد.
سردار کوثری تأکید کرد: نمیتوانید پیدا کنید که حضرت امام در طول مبارزه حتی یک مورد حکم داده باشد که فلانی را بزنید. اما موقعی که ندا داد، ملت عزیز ایران لبیک گفت و اینچنین به صحنه آمد. لذا باید بگوییم امام با دست خالی و یک جسم نحیف به میدان آمد.
وی یادآور شد: صبح روز ۱۹ بهمن سال ۵۷ همافران و تعدادی از نیروی هوایی در خیابان ایران خدمت حضرت امام آمدند و اعلام وفاداری کردند. اینها را گرفتند و به پادگان نیروی هوایی در خیابان پیروزی بردند و لشکر دو گارد تهران بچههای نیروی هوایی را محاصره کرد. روز بیستم تلویزیون ورود حضرت امام را نشان داد و همافران که در محاصره بودند، تکبیر گفتند؛ گاردیها ترسیدند و درگیر شدند و خود بچههای نیروی هوایی اسلحهخانه را باز کردند و با یک کارت شناسایی اسلحه میدادند. این در حالی است که قبل از انقلاب اگر یک پوکه از کسی میگرفتند معلوم نبود جایش کجا بود. این طور شد در کوتاهترین زمان انقلاب پیروز شد و این جز لطف خدا هیچ چیز نبود.
فرمانده پیشین لشکر محمد رسول الله(ص) افزود: دشمن آن موقع ژنرال هایزر چهار ستاره را آورده بود که کودتا کنند و در جلساتشان گفته بودند که حتی اگر شده تا ۵۰۰ هزار نفر هم بکشیم، باید جلوی این انقلاب را بگیریم. یعنی خود حضرت امام هم فرمودند این انقلاب اصلا دست ما نیست و اراده خداوند بود. موقعی که به طور جمعی دعا کنیم یک اثر زیادی دارد و موقعی که تکی دعا کنیم آن اثر را ندارد؛ چون خدا جمع را دوست دارد و به خاطر همین هم میگوید با هم باشید. دشمن آمد که از این صحنه جلوگیری کند و نگذارد این انقلاب پا بگیرد و در نهایت به عملیاتها آمد.
وی با اشاره به خاطراتی از عملیات والفجر هشت، گفت: بعد از این عملیات دشمن ۹ عملیات انجام داد که آخرین و مهمترین آنها مهران بود. ما سال ۶۱ مهران را از دشمن پس گرفتیم و اول سال ۶۵ دوباره مهران را از ما گرفت. رسانههای آن موقع گفتند مهران در مقابل فاو؛ در صورتی که اگر بخواهیم نسبت بدهیم، یک به ۲۰ است. موقعی که این را گفتند حضرت امام حساس شد و سه بار از طریق حاج احمد آقا از فرمانده کل سپاه آقا محسن رضایی پیگیری کردند که مهران چه شد؟ امام بیش از هزار کیلومتر با جبهه فاصله داشت اما از ما جلوتر بود.
سردار کوثری اظهار داشت: پارسال همه رسانهها علیه ما شدند و خیلیها ترسیده بودند و خیال کردند که الآن دیگر نظام تمام شد؛ حتی بعضی از نمایندهها. من گفتم اتفاقا اینها امتحان برای تک تک ما است که ببینند چه کسی پای کار است. آیا ایستادهایم یا کم آوردهایم؛ یا به اموالمان میچسبیم و دیگر حرکت نمیکنیم. همه این لحظات و صحنههایی که به وجود میآید، امتحان است.
وی افزود: اردیبهشت دشمن مهران را گرفت و آنجا هم گرما بیداد میکند و به خرداد رسید و بچهها آمدند و کلی بحث و جلسات گذاشتند و این طور جمعبندی شد که ما باید با ۹۶ گردان برویم که بتوانیم مهران را پس بگیریم. تابستان است، نیروی آنچنانی نمیآید، بعضی بچهها دنبال کنکور بودند، بعضی بچهها مسائل کشاورزی داشتند و میخواستند از زمینشان بهرهبرداری کنند و کمتر به جبهه میآمدند و حداکثر ۴۲ گردان نیرو داشتیم. اما موقعی که گفته شد حضرت امام پیگیر این موضوع هستند، همه بچهها گفتند پای کار هستیم و ایستادند و با همان ۴۲ گردان نه تنها مهران آزاد شد بلکه ارتفاعات قلاویزان هم آزاد شد و به شهر زرباطیه عراق مشرف شدیم. اینجا من جز لطف خدا چیز دیگری ندیدم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: باید به عنوان سرباز ولایت بایستیم و محکم هم بایستیم؛ مشکلات هم هست، گرانی هم هست، فراز و نشیب دارد و بی حجابی هم هست؛ چون دشمن که بیکار ننشسته است. مگر دشمن جلوی پیامبر(ص) و ائمه(ع) کوتاه آمد؟! به نوه پیامبر(ص) رحم کردند؟! جمهوری اسلامی در همان راستا است و لذا دشمن عصبانی است. البته شهید بهشتی فرمود که عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.
وی با بیان اینکه ما نباید فریب دشمن را بخوریم، افزود: در دوران دفاع مقدس یک عدد تانک هم نداشتیم، اما بیش از ۲ هزار تانک و نفربر در طول هشت سال دفاع مقدس غنیمت گرفتیم. عزیزان ارتش یک مقداری از فتح المبین و بیت المقدس گرفته بودند و پشت مقر ما در دوکوهه گذاشته بودند. میگفتیم اگر از اینها استفاده نمیکنید، بدهید ما استفاده کنیم. چرا استفاده نمیکنید؟ گفتند اینها شرقی است و مال ما غربی است و به خاطر همین نمیتوانیم استفاده کنیم. لذا قطعاتی که نیاز داشتیم را از آنجا باز میکردند و میآوردند. نیاز است که اینها گفته شود. مقام معظم رهبری میگوید جهاد تبیین، همینها است. باید گفته شود ما در چه وضعیتی بودیم.
سردار کوثری اظهار داشت: قبل از انقلاب که ۳۶ میلیون نفر بودیم، شش و نیم میلیون بشکه نفت استخراج میشده که نیم میلیون آن مصرف داخل بوده و شش میلیون آن را باج میدادیم. اما الآن که جمعیت بیش از دو برابر آن موقع است، بالغ بر یک میلیون بشکه صادر میکنیم اما یک دلارش هم نمیگذاریم از حلقوم کسی پایین برود. در داخل اختلافها و زد و بندهایی هست و کسی نمیتواند بگوید نیست؛ اما به دشمن باج نمیدهیم و لذا عصبانی است. میگوید اینها تمام بساط ما را به هم ریختهاند و نه تنها نمیگذارند چیزی از این کشور به آنها باج داده شود بلکه جلوی ما صفآرایی کردهاند.