به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه هممیهن، یک حساب و کتاب ساده است؛ ۱۰ دقیقه ویزیت: ۷۰ هزار تومان، ۱۰ دقیقه تزریق بوتاکس و ژل: حداقل ۵ میلیون تومان. انتخاب گروهی از پزشکان در سالهای اخیر، خروج از بخش درمان، ورود به کلینیکهای زیبایی و در مرحله بعدی مهاجرت از کشور است. هرچند به گفته برخی از آنها، کار در بخش زیبایی، راهی برای ماندن است، نه رفتن.
تعدادشان در سالهای گذشته بالا رفته و در این میان، دایره پزشکان عمومی بزرگتر است؛ آنهایی که به گفته عضو هیئتمدیره انجمن پزشکان عمومی ایران، دیگر حتی نشانی از مطبهایشان در سطح شهرها نمیتوان دید. تابستان سال گذشته رئیس هیئتمدیره نظام پزشکی تهران اعلام کرد که ۳۰ درصد از پزشکان در تهران، مطبهایشان را تعطیل کردهاند. دلیل هم واضح است: بالارفتن هزینهها و ناتوانی مالی پزشکان. اجاره بالای مطبها – حداقل ۲۰ میلیون تومان در مرکز شهر - هزینه منشی و مالیات و... وضعیتی را رقم زده که پزشکانی که هنوز موفق به مهاجرت از کشور نشدهاند، تصمیم به مهاجرت شغلی بگیرند. انتخاب اول آنها هم فعالیت در بخشهای زیبایی است. تزریق فیلرها، بوتاکس، جالپرو و پروفایلو، انجام اقدامات تهاجمیتر مانند سابسیژن یا لیفت ابرو و... اقداماتی که در کلینیکهای زیبایی انجام میشود و پزشک عمومی با شرکت در دورههای یک تا سه روزه، با آنچه باید انجام دهد، آشنا میشود.
پزشکان عمومی، متخصصان پوست و متخصصان بیهوشی، در رتبههای اول تا سوم در زمینه ورود به خدمات زیباییاند؛ بعداز آنها، روانپزشکان، متخصصان زنان و سایر تخصصها هم دیده میشوند. آنها یکونیم تا دو برابر بیشتر از بخش درمان، میتوانند از این طریق درآمدزایی داشته باشند.
پزشکان متخصص در ورکشاپهای زیبایی
مریم زارعرفیع، یکی از پزشکان عمومی است که در کنار درمان، بیش از دو سال است که در زمینه زیبایی هم فعالیت میکند. او به هممیهن میگوید که وضعیت معیشت پزشکان عمومی و نوع نگاهی که به آنها میشود، منجر شده تا به سمت ارائه خدمات زیبایی بروند. به گفته او، تقریباً تمام پزشکان عمومی که اطرافش میشناسد به سمت فعالیت در این زمینه رفتهاند. ماجرا هم تنها محدود به پزشکان عمومی نمیشود. این موضوع به پزشکان متخصص هم سرایت کرده؛ مانند متخصص قلبی که به دلیل نبود بازار کار در تخصصاش به سمت خدمات زیبایی رفته و زارعرفیع او را در یکی از کارگاههای آموزشی دیده بود. او درباره مشکلات پزشکان عمومی و دلیل مهاجرت شغلی آنها توضیح میدهد: «جامعه، کار پزشک را یک وظیفه میداند تا یک شغل. درحالیکه پزشک هم باید از کارش به درآمد برسد. خیلی وقتها در مراکز درمانی، وقتی پزشک تقاضای پول میکند با اعتراض مردم روبهرو میشود. گاهی به ما میگویند نان را در خون مردم میزنید و میخورید. این نگاه اشتباه است.» براساس گفتههای زارعرفیع، یک پزشک عمومی در بهترین حالت در ۲۹ سالگی وارد بازار کار میشود؛ یعنی در سنی که همسالانش مدتهاست به درآمدزایی رسیدهاند، اما وقتی وارد بازار کار میشود، میبیند که درآمدش متناسب با تورم و سن و هزینهای که برای تحصیل کرده، نیست. هر سال حدود ۲۰ هزار تومان به تعرفهها اضافه میشود درحالیکه هر روز قیمتها بالا میرود. برخی از پزشکان درآمدهای بسیار بالایی دارند، اما نباید شرایط یک گروه کوچک را به کل جامعه تعمیم داد.
ویزیت دولتی؛ ۲۸ هزار تومان برای پزشک
درآمد برخی از پزشکان عمومی در درمانگاهها، حدود ۱۰ میلیون تومان است. آنها اگر در بیمارستان فعال شوند، از این میزان هم کمتر دریافت میکنند. زارعرفیع این را براساس تجربه یکی از دوستان پزشکاش میگوید: «پزشکان را گنجشکروزی کردهاند؛ آنها نه درآمد خوبی دارند، نه دیگر وجهه اجتماعی گذشته را. ویزیت پزشک در بخش خصوصی ۹۰ هزار تومان است. در بخش دولتی ۷۰ هزار تومان. از این ۷۰ هزار تومان حدود ۲۸ هزار تومان آن برای پزشک است. همه اینها در شرایطی است که تمام مسئولیت شیفت مربوطه در بیمارستان یا درمانگاه برعهده پزشک است و نهتنها حقوق خوبی ندارد که کارانه که بهعنوان مشوق عمل میکند هم همیشه با تاخیر پرداخت میشود.» مجموعه این اقدامات سبب شده تا حتی دیگر پزشکان تمایلی به گرفتن تخصص نداشته باشند. آنطور که گفته میشود قرار است ماهانه نزدیک به ۴ میلیون تومان به آنها پرداخت شود، حالا تصور کنید که برای گذراندن دوره طرح هم باید به مناطق محروم بروند و شرایط این مناطق هم بسیار سخت است. درآخر هم در سن سیوسه، سیوچهار سالگی متخصص شوند و حالا باید بیفتند دنبال بیمار. در این شرایط، زارعرفیع نسبت به افزایش ورودیهای پزشکی انتقاد میکند. به گفته او، سالانه ۱۱ تا ۱۲ هزار پزشک فارغالتحصیل میشوند، اما اگر هزینه تربیت این افراد را برای ماندگاری پزشکان در نظر میگرفتند، این تعداد مهاجرت شغلی یا مهاجرت از کشور ازسوی این قشر وجود نداشت.
به اعتقاد او، وقتی یک پزشک میتواند در بخش زیبایی کار کند و درآمد و مسئولیتاش برابر باشد، چرا نباید این کار را بکند: «من بیش از ۱۰ مقاله علمی دارم و در تیم پژوهش پزشکی بودم. افرادی هستند که نزدیک به ۵۰ مقاله علمی دارند، اما در زمینه زیبایی فعال شدهاند تا هزینه مهاجرتشان تامین شود. یعنی این پزشکان اول مهاجرت شغلی میکنند و بعد از کشور خارج میشوند.» زارعرفیع هم در همین گروه قرار میگیرد، او در مسیر مهاجرت قرار گرفته است: «اولین دلیل مهاجرت، مالی است و دومی، پیشرفت. ما هر چقدر زحمت بکشیم، اما باز هم به دلیل ورودیهای سهمیهای نمیتوانیم در رشتهای که دوست داریم درس بخوانیم. من علاقه دارم استاد دانشگاه شوم، اما در ایران باید از هزار فیلتر غیرعلمی رد شد تا بتوان به این درجه رسید.» او هیچوقت خودش را در موقعیت فعلی و کارکردن در بخش زیبایی، تصور نمیکرده: «دوست داشتم یک مسئولیت خوب در انستیتو پاستور داشتم یا یک آزمایشگاه حرفهای را مدیریت میکردم. اما این اتفاق برای ما نمیافتد.»
زارعرفیع میگوید که شاید بسیاری از پزشکان تمایلی به کار کردن در این بخش نداشته باشند، اما بههرحال انجام تزریقها و بخشی از اقدامات تهاجمی پوست، تخصصی است و فرد باید سواد کافی در زمینه آناتومی پوست، بیوشیمی و... داشته باشد.
بیشترین سود برای سرمایهگذاران نه پزشکان
پزشکان عمومی میگویند که آنها با رفتن سراغ بخش زیبایی، به دنبال ترمیم حقوقشان هستند، وگرنه نه علاقهای به فعالیت در این بخش دارند، نه هدفگذاریشان این بوده است. گفته میشود که تنها ۲۰ درصد از گردش مالی این خدمات، وارد جیب پزشکان میشود و مابقی را سرمایهگذار برمیدارد.
ماجرا هم البته محدود به کار کردن در زمینه خدمات زیبایی نمیشود، به گفته مسعود پورنقی، پزشک عمومیای که خودش هم در حوزه زیبایی فعالیت میکند، بخشی از پزشکان، زبان انگلیسی یا موسیقی تدریس میکنند و برخی هم در شرکتها، مشغول به کار شدهاند. چراکه هم دردسرش برای آنها کمتر است، هم حقوق بیشتری میگیرند. پورنقی از مشکلات این پزشکان باخبر است و میگوید که اغلب پزشکان عمومی که در زمینه زیبایی فعالیت میکنند، همچنان در حوزه درمان هم حضور دارند. شاید حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ پزشک باشند که بهطورکلی در بخش زیبایی فعال شدهاند و درمان را رها کردهاند: «اتفاقاً رفتن پزشکان به سمت کارهای زیبایی منجر شده تا آنها دیگر به فکر مهاجرت نباشند. بهطوریکه پیشبینی میشود این کار سه تا چهار هزار پزشک را در داخل کشور نگه داشته است. هرچند برای همین عده هم انجام این خدمات از روی علاقه شخصی و انگیزه فردی نیست.»
آنطور که پزشکان میگویند فارغالتحصیلی که تازه وارد بازار کار شده، بین ۱۲ تا ۲۵ میلیون تومان حقوق میگیرد، آن هم درصورتیکه در یک منطقه دورافتاده فعال شده باشد. اگر هم مطبی داشته باشد و بتواند خیلی خوب بیمار جذب کند، در صورت کسر اجاره و حقوق پرسنل درنهایت حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان برایش باقی میماند. این موضوع برای برخی از تخصصها مثل کودکان در دوره طرح بسیار پایینتر است و برخی از آنها کمی بیشتر از حداقل حقوق کارگری در ماه درآمد دارند. بهدلیل همین شرایط کاری و حقوقی، خیلی از پزشکان مجبور به مهاجرت میشوند. از بین تمام کشورها هم حالا امارات و عمان در بورس است. درحالیکه زندگی یک پزشک در امارات بین هزینه و درآمد برابر است و شاید در همان ۱۰ تا ۲۰ درصد بتواند پسانداز داشته باشد. به گفته این پزشک، هماکنون کشورهایی مانند انگلستان، آلمان و استرالیا بیشترین مقصد پزشکان برای مهاجرت هستند؛ این پزشکان افرادیاند که دیگر به کشور باز نمیگردند.
براساس اعلام پورنقی، آماری منتشر شده بود در ارتباط با پزشکان که نشان میداد حدود ۲۰ هزار پزشک، هیچوقت برای گرفتن شمارهنظام پزشکی به این سازمان مراجعه نکردهاند: «مسئله تنها بر سر پزشکان عمومی نیست، متخصصان هم اقبال زیادی برای مهاجرت پیدا کردهاند و حاضرند در کشوری دیگر از صفر شروع کنند و درس بخوانند. وضعیت بهگونهای شده که در دو، سه سال اخیر، از هر سهپزشکی که با او صحبت میکنیم دونفر در پروسه مهاجرت قرار دارد و یکنفر در حال مهاجرت است.»
فریز تعرفهها
اعداد بسیار است، هربار آمار جدیدی از وضعیت مهاجرت، ترکشغل و بیکاری پزشکان داده میشود و آخرینبار هم رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بود که اعلام کرد در دو سال گذشته، ۱۰ هزار نفر از جامعه پزشکی کشور مهاجرت کردهاند. قبل از آن هم رئیس وقت سازمان نظام پزشکی اعلام کرده بود که در سال ۱۴۰۰ بیش از ۴۰۲۷ پزشک درخواست صدور گواهی نداشتن سوءپیشینه برای مهاجرت کردهاند؛ مشاور او، اما آمار عجیبتری اعلام کرد و گفت که تنها در ۱۰ ماه منتهی به دیماه سال ۹۹، بیش از ۳ هزار پزشک از کشور رفتهاند. از آن طرف رئیس نظام پزشکی اهواز سال قبل گفته بود که در این شهر، روزانه برای دو و گاهی برای ۱۰ نفر گواهی گوداستندینگ صادر شده؛ یعنی ماهانه ۲۵ تا ۳۰ نفر و سالانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر.
تا پیشازاین، پزشکان عمومی چمدان به دست در صف مهاجرت ایستاده بودند و حالا پزشکان متخصص هم در کنارشان قرار گرفتهاند. درست مانند اتفاقی که در گرایش به انجام خدمات زیبایی برای آنها اتفاق افتاده است. خدمات زیبایی سودآور است. تزریق یک ژلآبرسان از برند ژالبرو ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است که نزدیک ۳ تا ۴ میلیون تومان آن سود است. تزریق مزوژل پروفایلو، ۹ میلیون تا ۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است که هزینه مواد ۵ میلیون تومان است و مابقی سود. تزریق بوتاکس همراه با دارو از ۸۰۰ هزار تومان شروع و تا یکمیلیون و ۷۰۰ هزار تومان هم میرسد. ژلها هم باتوجه به برند و کشور سازنده، از یکمیلیون تومان شروع میشود و به ۷ میلیون تومان برای برند سوئیسی آن میرسد. سابسیژن که برای کاهش اسکار و جای آکنهها انجام میشود حدود دو میلیون تومان برای هر جلسه هزینه دارد، پی آرپی بین یکمیلیون و ۲۰۰ تا یکمیلیون و ۸۰۰ هزار تومان است، کاشت مو هم از ۸ میلیون تومان شروع میشود و به بالای ۳۰ میلیون تومان میرسد. حالا این هزینهها را با میزان ویزیتی که پزشکان در مراکز درمانی دریافت میکنند، میتوان مقایسه کرد.
رضا لاریپور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی است و تاکید میکند که تنها پزشکان عمومی نیستند که به سمت خدمات زیبایی آمدهاند، دندانپزشکان، متخصصان رشتههای زنان، گوش و حلق و بینی، متخصصان بیهوشی، طب اورژانس و برخی رشتههای دیگر هم در زمینه خدمات زیبایی مشغول بهکار شده اند. به گفته او، قبلا پزشکی بهدلیل جایگاه اجتماعی و وضعیت خوب درآمدی، رشته پراهمیتی بهشمار میرفت، اما در سالهای اخیر بهدلیل هجمهای که علیه پزشکان ایجاد شده و مدیریت نادرست در حوزه سلامت، جایگاه پزشکی هم تنزل پیدا کرد؛ بنابراین نه اجر و قرب گذشته را دارد، نه درآمد قبل: «بیش از ۹۰ درصد خانوادههایی که فرزندانشان را به سمت رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی سوق میدهند، اطلاع دقیقی از سختیهای این رشته، گذراندن طرح اجباری، شیفتهای شبانه و نداشتن استقلال، ناتوانی در گرفتن پروانه طبابت و... ندارند. اما چرا باز هم عدهای بهسمت این رشته میروند؟ چون آمار بیکاری کمتری نسبت به سایر رشتهها دارد.»
براساس اعلام لاریپور، فریزکردن تعرفههای پزشکی و بالا نرفتن تعرفههای خدمات بهداشتی و درمانی متناسب با تورم، منجر شده پزشکان نتوانند برای ادامه زندگی، تشکیل خانواده، فرزندآوری و... از درآمدی متناسب با شرایطشان برخوردار شوند. ازسویدیگر نداشتن امکان راهاندازی مطب، تورم بالا، هزینههای سرباری مانند مالیات، عوارض و... مشکلات زیادی برای آنها ایجاد کرده. البته به همه اینها خودزنیهایی که ازسوی همین گروه صورت میگیرد، بهاضافه تخلفات عده معدودی از پزشکان -یا در لباس پزشک یا بهعنوان مداخلهگر سلامت- روپوش سفید پزشکی را لکهدار کرده و سببشده تا نگاه به پزشکی مانند گذشته نباشد. به همین دلیل هم افراد برای گذراندن زندگی، طب را از حالتی که در گذشته داشته خارج و به طب تجاری تبدیل کردهاند. برخی از مطبها به بنگاه اقتصادی تبدیل شده و به سمت فضاهایی رفتهاند که امکان دریافتهای قراردادی خارج از تعرفه ناعادلانه مصوب را فراهم میکنند؛ مهمترین آنها هم بخش زیبایی است.
تقاضا در بخش خدمات زیبایی بالا رفته و همین موضوع تعداد بیشتری از پزشکان را به این سمت کشانده است. سخنگوی سازمان نظام پزشکی دراینباره میگوید: «این وضعیت سببشده تا پزشکان حتی با داشتن تخصص، به سمت کارهای غیردرمانی مانند زیبایی بروند. این درحالیاست که درمانگاهها، کلینیکها، اورژانسها و مراکزی که بهطور عمده، توانمندیهای پزشکی عمومی در آنها ارائه میشود بهدلیل پرداختهای نامناسب و شرایط شغلی غیرقابلقبول شبیه بیگاری، نبود نظارت برای استیفای حق و حقوق پزشکان عمومی، این گروه را از خط اول نظام سلامت به بخش دیگری سوق داده است.» لاریپور معتقد است که اجرای ناقص طرح پزشک خانواده، همچنین قراردادهای نامناسبی که با پزشکان خانواده منعقد شد در کنار ناکارآمدی نظام ارجاع، درنهایت پزشکان عمومی را یا به مهاجرت از کشور کشانده یا مهاجرت درونشغلی؛ اتفاقی که گفته میشود منجر به کاهش تعداد پزشکان میشود. هرچند افزودن ظرفیت پزشکی راهحلی برای جبران کمبود پزشک نیست. او میگوید: «حتی اگر ۱۰۰ هزار پزشک هم تربیت شود تا زمانی که نیازهای پایهای و کف هرم مازلو برای یک انسان تامین نشود، باز هم تمام پزشکان تازه فارغالتحصیلشده به همین سمت میروند.»
پزشکان از دست میروند
فربد رهنما، عضو هیئتمدیره انجمن پزشکان عمومی ایران است و میگوید که آمار مهاجرتهای شغلی و در ادامه مهاجرتهای جغرافیایی پزشکان بالا رفته و در این زمینه سهم پزشکان عمومی بالاست. هرچند که در دو سه سال اخیر، پزشکان متخصص و فوقتخصص هم به این جمع اضافه شدهاند و سهم آنها در مهاجرت پزشکان رشد داشته است. او میگوید که آمار دقیقی از مهاجرتهای شغلی یا کشوری پزشکان ندارد، اما میتوان به آمار اعلام شده درباره صدور گواهی حسن انجام کار یا گوداستندینگ استناد کرد؛ آماری که در سالهای اخیر به تعدادش اضافه شده است.
درباره روی آوردن تعدادی از پزشکان عمومی به حیطه زیبایی، دکتر رهنما میگوید که فعالیت پزشکان عمومی در این بخشها از نظر پزشکی و علمی پذیرفته شده است و در کشورهای دیگر مثل انگلستان یا آمریکا نیز شاهد آن هستیم و از نظر قوانین نیز ممنوعیتی ندارد.
او میگوید بالا بودن تقاضای پزشکان برای کار در این بخش، به دلیل مشکلات نظام سلامت است که زیر ساخت لازم برای ارائه خدمات توسط پزشکان عمومی را فراهم نساخته است. یکی از مهمترین این مشکلات مسئله تعرفههای پزشکی است: «در سالهای گذشته دولت به مسئله تعرفهگذاری پزشکان ورود کرده و تعرفه را فریز کرده، یعنی رشدی نداشته، حتی اگر هم رشدی داشته، متناسب با تورم نبوده است. همه اینها در شرایطی است که براساس قانون خدمات درمانی مصوب سال ۷۳، مجلس تاکید کرده که تعیین تعرفه توسط شورایعالی بیمه سلامت باید بر مبنای قیمت تمامشده صورت گیرد، اما این موضوع هیچوقت مبنای تعرفهگذاری نبوده است.» به گفته رهنما، شورایعالی بیمه سلامت ۹ عضو دارد که از این تعداد ۸ نفر خریدار خدمت و یک نفر ارائهدهنده آن است. در این گروه برای تعرفهگذاری کاری هم به قیمت تمامشده ندارند و به همین دلیل تعرفه اعلام شده از قیمت تمامشده هم پایینتر است. این مسئله سبب شده تا بخش خصوصی امکان حیات نداشته باشد. البته این موضوع هم محدود به بخش خصوصی نمیشود و بخش دولتی هم با مشکل مواجه است. براساس اعلام رهنما، مجموعه این اقدامات سبب شده تا مطب پزشکان عمومی تعطیل شود: «مطب پزشکان عمومی دیگر سودآوری ندارد و بهطور کلی پزشک، حرفهاش را بهعنوان یک شغل سودآور تلقی نمیکند و به همین دلیل است که ما در حال از دست دادن پزشکان هستیم؛ بعضی از کشور مهاجرت میکنند و بعضی نیز به مشاغل دیگر روی میآورند.» براساس اعلام این عضو هیئتمدیره انجمن پزشکان عمومی، این موضوعات در انجمن مورد بررسی قرار گرفته و به مسئولان ردهبالا هم گزارش شده، اما اقدامی برای رفع آن صورت نگرفته است: «انجمن تمام تلاش خود را میکند تا مردم بهتر بتوانند خدمات بگیرند و پزشکان بهتر بتوانند خدمات بدهند با این حال، اما با وضعیت سیستم تعرفهگذاری کنونی اول مردم ضرر میکنند، بعد پزشکان.»
تعطیلی مطبهای پزشکان عمومی نکته دیگری است که از سوی رهنما مطرح میشود. به گفته او با بررسی تابلوهای خیابانهای شهر، به ندرت میتوان مطب پزشک عمومی پیدا کرد: «در سالهای گذشته شاید این مطبها در شهرهای کوچک وجود داشت، اما حالا همانها هم کم شده اند. حدود پنج شش سال قبل وزارت بهداشت اقدام به تاسیس کلینیکهای ویژه تخصصی در سراسر کشور نمود که بیمار با سه هزار تومان از سوی پزشک متخصص ویزیت میشد. همین مسئله سبب شد تا حتی در شهرهای کوچک هم مطبها و مراکز درمانی خصوصی از حیز انتفاع ساقط شوند. از سوی دیگر با ارائه خدمات پزشک خانواده دولتی در شهرهای زیر ۲۰ هزار نفری، باز هم مطبهای پزشکان عمومی به تعطیلی کشیده شد. آنطور که پیداست در کشور، طب عمومی از هر جهت تحت فشار است و آیندهاش تیره است.»
او در ادامه از وضعیت ماندگاری پزشکان در مناطق محروم میگوید. به گفته این پزشک، سازمان جهانی بهداشت، بخشی تحت عنوان گزارشهای ملی کارکنان نظام سلامت دارد که یکی از شاخصهای آن نحوه نگهداشت نیروهای سلامت در مناطق دورافتاده است. کشوری مانند استرالیا با پرداختهای مناسب، اقدام به تامین پزشک برای مناطق دورافتاده و روستایی خود میکند، ولی در کشور ما تحت عنوان طرح خدمت پزشکان، آنان را به محرومترین منطقه فرستاده و حقوق ویژهای هم برایش در نظر نمیگیرند. درحالیکه در کشورهای دیگر نگاه، دسترسی همگانی به سلامت است و به همین دلیل نظام ارجاع راهانداختهاند، ولی در کشور از سال ۹۴ قانون پزشک خانواده و نظام ارجاع تصویب شده، اما از آن زمان بهطور نصف و نیمه در دو استان فارس و مازندران اجرا شد که در آن دو استان هم نظام ارجاع به تعطیلی کشیده شده و فقط پزشک خانواده باقی ماند. رهنما معتقد است که مشکل تنها تعرفه نیست، مسائل مغفول متعدد نظام سلامت در دورههای قبلی و فعلی وزارت بهداشت وجود دارند که تهدیدات نظام سلامت محسوب میشوند.