به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۷ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر رئیسی به نیویورک، طلای زارع در روز نقره داغ یزدانی ها، پاسخ ایران به بیانیه ضد برجامی اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا و جنگ سرد انرژی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم.
محسن پیرهادی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با تیتر کنکور امسال حقالناس ملی بود نوشت: کنکور ۱۴۰۲، از منظر تغییر در نحوه برگزاری، منابع مورد سنجش و روش آزمون در چند دهه گذشته بسیار متفاوت بوده است. هرچند در ادوار گذشته نیز تغییراتی در آزمون ورودی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی داشتهایم، اما این میزان از تغییر برای اولینبار در سالهای پس از انقلاب اسلامی به وقوع میپیوست و به نظر میرسد سازمان سنجش آموزش کشور برای این میزان از تغییر آماده نبوده است.
دراینباره نکاتی شایسته توجه است؛ یک: در یک نظام آموزشی، از نگاهی، فرآیند گزینش ورودی، حتی از پردازش و ایام تحصیل مهمتر است؛ بهعبارتدیگر، آنچه در خروجی یک دوره تحصیلی پدیدار میشود، بیش از آنکه تابع تحصیلات باشد، تابع ورودی دوره است. هرچه در خروجی انتظار داریم، باید در ورودی بهعنوان شاخص لحاظ شود و بدانیم در ایام تحصیل، معجزهای اتفاق نخواهد افتاد. اگر خروجی نظام آموزشی ما افرادی عموما غیرمهارتی، محفوظاتمحور، دارای وابستگی نامطلوب به هویت ملی و دینی و کمتوان در حل مسائل بازار کار است، باید ریشه را در نحوه سنجش جست. سنجش ما، حفظ را بر مهارت ترجیح میدهد و در خروجی هم انتظاری جز این نیست. در سایر حوزههای فکری و عملی هم، چنین است. به نظر میرسد مطالعات عمیق و ریشهای مبتنی بر ویژگیهای ملی ما و با نگاه به تجربه دیگر کشورها، عملی نشده و گروهی بالادستی برای طراحیهای کلان آموزشی هم یا وجود ندارد یا همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی، با انبوهی از وظایف و مأموریتها مواجه است که نمیتواند به مسئله سنجش دانشجو و دانشآموز بهصورت تماموقت و صددرصدی ورود کند.
دو. هدف از این مقدمه طولانی، آن است که پرسیده شود کدام مرجع علمی، نتایج آزمون امسال را با اهداف از پیش تعیینشده مطابقت داده و اصلا این اهداف بهصورت شفاف چه بودهاند؟ منظور از اهداف، مسائل کلانی همچون تربیت دانشجوی تراز ایران اسلامی و سخنان غیرقابل سنجش نیست. مثلا اگر عدالت آموزشی را یک هدف بدانیم و نرخ پذیرش دانشجو از مناطق محروم و کمتر برخوردار به نسبت کل داوطلبان را شاخصی بر این هدف فرض کنیم، در کنکور سال جاری، این هدف بههیچعنوان محقق نشده است.
بهعبارتدیگر، اکثریت قریب بهاتفاق برگزیدگان کنکور در رشتههای مختلف، از دهک بالای درآمدی جامعه و از مدارس غیرانتفاعی یا استعدادهای درخشان بودهاند.
سه. کنکور ۱۴۰۲، از منظر برگزاری دو کنکور دیماه و تیرماه و همچنین ازنظر نوع طراحی سؤالات و بهویژه ازنظر نوع اطلاعرسانی یک فاجعه تمامعیار بوده است. کنکور امسال، در برخی دروس حاوی سؤالات غلط یا بعضا بسیار سختی بوده که در زمان کنکور، پاسخگویی به آن برای اهل فن هم دشوار است. از باب نمونه و برای آنکه صرفا به کلیات نپرداخته باشیم، کنکور تیرماه امسال در درس ریاضی، چند سؤال غلط در ریاضیات گسسته و آمار و احتمال داشته است که برای یک آزمون سراسری ملی اصلا قابل پذیرش نیست. مشابه چنین اشتباهات فاحشی، در امتحانات نهایی هم وجود داشته که پرداختن به آن نیازمند فرصت دیگری است. از نظر سطح دشواری سؤالات هم باید دقت کرد که سؤالات کنکور، باید داوطلبان را روی یک منحنی نرمال توزیع کند و به عبارت سادهتر، سؤالی که هیچکس نمیتواند به آن پاسخ دهد، اصلا سؤال صحیح برای کنکور نیست.
چهار. باید توجه داشت که کنکور سراسری، پدیدهای اقتصادی یا صنعتی نیست که به یک اطلاعرسانی حداقلی در مورد آن بسنده شود. مخاطب کنکور، بیش از یک میلیون نوجوان و خانوادههای آنهاست. باید بهصورت مرتب و شفاف با این گروه وسیع، سخن گفت و روش سنجش را تشریح کرد. اگر یکی از اهداف تغییر کنکور، از بین بردن بازار سیاه و آموزش و بهاصطلاح مافیای کنکور است، باید دانست که اتفاقا مافیا در شرایط غیرشفاف بیشتر رشد میکند و دقیقا از همین روست که همین امسال، بازار مشاوره مسائل سادهای همچون انتخاب رشته، داغتر از سالهای قبل بوده و برای نیمساعت مشاوره، هزینههای چند میلیونی اخذ گردیده است.
پنج. بند آخر در مورد نحوه برگزاری امتحانات نهایی و تأثیر قطعی معدل آن در کنکور است. بیتعارف باید گفت که امنیت امتحانات نهایی با مصاحبه مسئولان آموزشوپرورش تأمین نمیشود. هر کس که فرزند کنکوری داشته یا فعال حوزه آموزش دبیرستان و کنکور است، میداند که امنیت آزمونهای نهایی نه در سالهای گذشته و نه امسال، بههیچعنوان حتی در مراکز بزرگ و حوزههای امتحانی پایتخت تأمین نیست و سنجهای که اساسا صحتش راستیآزمایی نشده، نمیتواند ملاک رقابتهای مهمتر باشد. مسئله کنکور اصلا شوخی نیست و نمیتوان با مسامحه با آن برخورد کرد. اشکال در کنکور، حقالناس ملی است.
حامد رحیم پور طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان مخاطرات ۲۵ شهریور آرام! نوشت: برخلاف سال گذشته، رئیسی امسال با دست پر به نیویورک سفر میکند چرا که روند سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در نقطه مقابل آرزوهای اپوزیسیون رقم خورده است. رئیسی اواخرشهریور ۱۴۰۱ در حالی به مجمع عمومی سازمان ملل رفت که در تهران و برخی شهرها، اعتراضاتی شکل گرفته بود. این اعتراضات با دخالت سرویسهای امنیتی بیگانه و نقشآفرینی گروهکهای تروریستی و معاندان و شبکههای داخلی آن ها، به مجموعهای از ناآرامیها و اقدامات تروریستی علیه مردم و نیروهای انتظامی تبدیل شد. برای ۲۵ شهریور امسال نیز دشمنان، از ماهها پیش، ایجاد آشوب را وعده داده بودند و از برنامهریزیهای گسترده برای بسط ناآرامی سخن میگفتند، در هفتههای اخیر نیز رسانههای فارسی زبان معاند تمام اخبار خود را بر سالگرد اعتراضات متمرکز کرده و خواهان حضور مردم در خیابانها شده بودند، اما آن چه سرویسهای غربی و اپوزیسیون درباره ادامه التهاب اجتماعی آرزو داشتند، به وقوع نپیوست.
در این روز خیابانهای تهران یکی از آرامترین و خلوتترین روزهای خود را پشت سرگذاشت و حتی از ترافیکهای بعدازظهر روز تعطیل، به دلیل آن که مردم در مسافرت بودند، خبری نبود. واقعیت این است که حجم انهدام و کشفیاتِ اقدامات ضدامنیتی که فقط طی هفته اخیر رخ داد و بسیاری هم منتشر نشد، دستگیری صدها تروریست، شناسایی و انهدام گروههای سازمان دهی شده برای ایجاد اغتشاش و خرابکاری، وقفه در ارتباط بسیاری از سرویسها با لیدرها و سلبریتیها و... نشان میدهد اتفاقا همان طور که رهبری گفتند دشمن در نقشه خود جدی بوده و هست، اما تلاش شبانه روزی نهادهای امنیتی کشور اجازه عرض اندام به تروریستها و ضد انقلاب را نداد. تجربه این چند دهه نیز به همه اثبات کرده که هر گاه جامعه مبتلا به اغتشاش و ناامنی شده، بر معیشت مردم، تأثیر منفی گذاشته و تورم، گرانی و مشکلات اقتصادی را تشدید کرده است.
یکی از دلایل نفرت و همراهی نکردن مردم با اغتشاشگران همین است، چون مردم، بر حسب تجربه و اندیشه، به این درک و تحلیل رسیدهاند که چه کسانی بیشترین ضربه را به زندگی و آرامش و رفاه آنان وارد میکنند. از سوی دیگر، فوریت بخشی به پاسخگویی بهتر شبهات مطرح شده در افکار عمومی نیز نقش مهمی در ناتوان کردن جریان مقابل داشت. بماند که فایلهای صوتی لو رفته و اعترافات هولناک اپوزیسیون در سالگرد آشوب که خود را در وضعیتی بسیار عقبتر از آن چه سال پیش در آن قرار داشتند، توصیف میکنند، از اختلاف عمیق آنها پرده بر میدارد. سلطنتطلبان به اسماعیلیون بدوبیراه میگویند، فرقه رجوی به پهلوی ناسزا میگوید، بنیادی درسکوت محض است، علینژاد از تغییر هویتش به خواسته دولت آمریکا سخن میگوید، مسعود بهنود لقب «گاومهربان» به پهلوی میدهد و مهتدی سرکرده گروهک کومله جملهای مهم میگوید: «جمهوری اسلامی از مخالفانش عاقلتر است.»
اما بر خلاف بسیاری که معتقدند ۲۵ شهریورماه امسال (۱۴۰۲) نشان از آن دارد که ماجرا با نپیوستن مردم جمع شده است، معتقدم این همراهی نکردن مردم با دشمنان، تبعات سختی خواهد داشت. دشمنان مردم ایران، از دیرباز کینهتوز و خبیث بودهاند و هر گاه دیدهاند که مردم، در مقابل خواست و دستور و فراخوان آنان تمکین نکردهاند بلایی شدیدتر از قبل بر سر مردم میآورند و انتقامشان را از همراهی نکردن مردم میگیرند. از همین رو به فکر فعالسازی ظرفیتهای تروریستی اند که راز کشفیات وسیع اخیر نیز در همین است. همچنین رصد مانور رسانهای شبکههای ضدانقلاب و جمعبندیهای متنوع و متعدد خبری و تحلیلی نشان میدهد همزمان با افزایش تلاش دشمن برای حرکتی تروریستی به دلیل نه بزرگ مردم به آن ها، بر هدف قرار دادن خانوادههای کشته شدگان سال گذشته نیز دست خواهد گذاشت تا خوراکی هر چند محدود را به فضای مدارس و دانشگاهها پیوند دهند. افزون بر این به نظر میرسد انفجارهای کور یا ترور شخصیتها بهویژه دانشمندان کشورمان، بار دیگر در دستور کار دشمنان ایران قرار گرفته است که هوشیاری مستمر و مضاعف دستگاههای امنیتی کشور را میطلبد.
مجید سلیمیبروجنی کارشناس اقتصادی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: در ادبیات انگیزشی جملهای وجود دارد با این مضمون که انسانها درست از جایی شروع به قویتر شدن میکنند که خود را در ضعیفترین حالت ممکن میبینند. شاید بتوان با اندکی تغییر و دستکاری در زاویه دید این متن را به بطن بازارهای مالی و به ویژه بورس تعمیم داد.
بازارها زمانی رشد را شروع میکنند که در ضعیفترین حالت ممکن خود قرار بگیرند. نمونه واضح و شفاف این ماجرا در معاملات آبانماه سال گذشته بورس تهران خودنمایی کرد. در حالی که هیچکس امیدی به رشد بورس تهران نداشت، به یکباره از دل همین ناامیدی و نااطمینانی، بازار سهام مسیر صعودی را استارت زد و تا میانههای اردیبهشت سال جاری توانست قلههای تاریخی را فتح کند. قطار قیمتها در بورس تهران در فروردین و اردیبهشت سال جاری بهگونهای با سرعت به سمت ایستگاههای جدید حرکت میکرد که بساط بازار ارقام نجومی و غیرمنطقی برای شاخص در محافل بورسی مجددا داغ شده بود، اما شهد شیرین فتح برای سهامداران و اهالی بورس تهران فقط چند روز برقرار بود و پس از آن و تا به امروز گرفتار رکود معاملاتی و صعود و سقوطهای متوالی شده است. وضعیت این روزهای بازار سهام به خوبی نمایانگر اثر تصمیمهای نادرست بر بدنه اقتصاد کشور است که به فرار سرمایهگذاران از بورس منجر شده است.
بازار سهام طی چند ماه گذشته به دلیل تصمیمات دولت در زمینه افزایش نرخ گاز صنایع، توقف عرضه خودرو در بورس کالا و افزایش تعرفه صادراتی مواد خام به یک بیاعتمادی گسترده مواجه شده است. بیاعتمادیای که به سقوط شاخص کل به زیر دو میلیون واحد منجر شد و تنها بازاری که این روزها زیر سقفهای سال ۹۹ معامله میکند، بورس است. همین امر موجب قرار گرفتن بسیاری از سهام در سطوح ارزنده خود شده است، اما قطعا بدون اعتمادسازی و ایجاد محرکهای مناسب، تصور بازگشت دوباره پول و جریانات نقدینگی به بورس، کار سخت و دشواری است. زیرا تنها ارزندگی محرک رشد و نزول بورس نیست و این جریانات نقدینگی و احساسات معاملهگران است که حداقل روند کوتاهمدت بورس را ترسیم میکند. رانت اطلاعاتی عدهای از افزایش نرخ خوراک و همچنین دستاندازی دولت به سود پتروشیمیها برای کسری بودجه خود جایی برای امیدواری برای بسیاری از سهامداران نگذاشته است.
نوسان قیمتها در بازار سهام همیشه متهمان خودش را داشته است؛ متهمانی که اگرچه گاهی به نظر جنس متفاوتی از یکدیگر دارند، اما در انتها همگی از یک مبدا انشعاب میگیرند و به تلاطمات قیمتی در تمامی بازارهای دارایی منجر میشوند. نرخ تورم و نرخ بیکاری دو متغیر مهم اقتصاد کلان هستند که در اقتصادهای بزرگ جهان تغییرات آنها به سرعت در قیمت سهام منعکس میشود و یکی از فعالیتهای تخصصی نهادهای مالی در این کشورها پیشبینی تغییرات این دو شاخص برای پیشبینی روند بازار سهام است. در واقع در کشورهایی که بانک مرکزی یک نهاد مستقل است و توانایی اتخاذ سیاستهای پولی مناسب را در برابر تغییرات نرخ تورم و نرخ بیکاری دارد، تاثیر تغییر این متغیرها در بازار سهام این نوع کشورها بیش از سایرین مشهود و رشد و کاهش اندک این متغیر در تصمیمات سرمایهگذاران تاثیرگذار است.
بورس ایران سالهاست تورمدوست شده است و حداقل میتوان گفت در کوتاهمدت بازار سهام از کاهش نرخ تورم سودی نمیبرد که این امر دقیقا برخلاف بورسهای جهانی است. از آنجا که بخش عظیمی از ارزش بازار سهام ایران در اختیار شرکتهای معدنی فلزی و شیمیایی است، نرخ محصولات آنها به نرخ دلار گره خورده است و همین موضوع باعث شده این شرکتها از افزایش نرخ دلار نفع ببرند. تقریبا در شرایط تحریمی توسعه و افزایش ظرفیت تولید برای بسیاری از شرکتهای بزرگ ممکن نیست و افزایش نرخ محصولات تنها راه افزایش سودآوری این شرکتهاست همین موضوع بورس ایران را تورمدوست کرده است، اما چه فایده که سودهای کسبشده طی سالهای تورمی و تحریمی تنها سودهای اسمی بودهاند و به رشد حقیقی قدرت خرید سهامداران منجر نشدهاند.
بازار سهام با یک عقبماندگی ملموس نسبت به تمامی بازارهای موازی مواجه شده است؛ عقبماندگیای که آغاز آن از سال ۱۳۹۹ و با از بین رفتن اعتماد در بین معاملهگران آغاز شد و همچنان ادامه دارد، اما در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد و به نظر با اشباع شدن سرمایهگذاری در فضای ملک و همین قوانین سختگیرانه در مورد خرید و فروش ارز و طلا بهنظر با کمی خوشسلیقگی و تصمیمهای عاقلانه در مورد تولید و شرکتهای بورسی میتوان به رشد بازار سهام بیش از سایر بازارها امیدوار بود و حتی انتظار داشت در یکبازه میانمدت این عقبماندگی نسبت به سایر بازارها جبران شود. وابستگی بازار سهام به نرخ تورم تنها در نرخ دلار خودش را نشان میدهد که بیش از یکدهه است که محرک اصلی بورس بوده و رد پای آن در هر سیکل نزولی و صعودی بازار سهام دیده میشود و برای پیشبینی رفتار بورس در بلندمدت تنها کافی است رفتار دلار بررسی شود.