به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه چهارم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که درخشش بانوان ورزشکار ایرانی در بازیهای آسیایی هانگژو، نشست عمومی سالانه آژانس انرژی اتمی و امکان رفع سوءتفاهمها با تهران، برنامه پارلمان یا برنامه کابینه؟ و سفر اردوغان به نخجوان و تیترهای مرتبط با قره باغ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
کوروش احمدی دیپلمات پیشین در سرمقاله امروز روزنامه شرق با تیتر تهدید جدی مزیتهای ژئوپلیتیک ایران نوشت: همیشه فرض بر این بوده که ایران در مقایسه با دیگر کشورها دارای بیشترین مزیت ژئوپلیتیک است. در کلام رابرت کاپلان در کتاب مرجعش، the Revenge of Geography، «امتیاز موقعیت مکانی ایران در جنوب هارتلند مکیندر و داخل ریملند سپایکمن مهمتر از هر عامل دیگری است». ایران بر سر راه شرق و غرب و رابط طبیعی بین آسیای میانه، شبهقاره هند و خاورمیانه است. دامنههای غربی رشتهکوههای زاگرس بر بینالنهرین مسلط است. ایران بالقوه دارای بیشترین نفوذ طبیعی بر آسیای میانه و قفقاز است.
کاپلان توجه میدهد که تمام نفت خاورمیانه بزرگ یا در جنوب ایران است یا در شمال ایران. ایران تقریبا مترادف است با فلات ایران که برخی از آن به عنوان «قلعه خاور نزدیک» یاد کردهاند. برخورداری از چنین موقعیتی به ایران امکان داد تا نخستین امپراتوری جهان در دوره باستان را ایجاد کند و درحالیکه آتن را در محاصره داشت، در آسیای میانه نیز حضور داشته باشد. بهعلاوه، مرزها و هیچ چیز دیگری در مورد ایران برخلاف اکثریت کشورهای منطقه مصنوعی نیست. ایران بیش از هر ملت دیگری در خاور نزدیک سابقه ملت-دولتسازی و تمدن شهری بیوقفه دارد. به لحاظ جغرافیای فرهنگی، مایکل اکسورثی، مورخ انگلیسی، از «ایده ایران» سخن میگوید، به این معنی که ایران در طول تاریخش به لحاظ فرهنگ، زبان، قومیت و قلمرو جذابیت تمدنی داشته و از بغداد تا کلکته به نوعی قلمرو فرهنگ فارسی بوده است.
بهعلاوه، تنگه هرمز که تحت اشراف ایران است، راه دسترسی حوزههای نفتی جنوب به جهان است. نفت شمال ایران نیز باید از طریق خطوط لوله به بازارهای جهانی برسد. ایران همچنین بیشترین ساحل را در خلیج فارس دارد، آب در جوار سواحل ایران بیشترین عمق را دارد و خطوط تفکیک تردد دریایی ناچارا از مجاورت شش جزیره ایرانی در خروجی غربی تنگه هرمز میگذرند. ضمن اینکه چهار جزیره ایرانی در نوار شمالی تنگه هرمز اشراف ایران بر این آبراه حیاتی را تأمین میکنند. ایران با بیش از ۵۰۰ کیلومتر مرز با دریای عمان و دریای عرب و وجود بندر چابهار بهترین انتخاب برای دسترسی آسیای مرکزی به دریای آزاد است.
اما مزیتهای ژئوپلیتیک پایدار و همیشگی نیستند و بقا و دوام آنها تحت تأثیر عملکرد جوامع انسانی و واحدهای سیاسی قرار دارد. تحولات تکنولوژیک مانند دریانوردی نظامی، سلاحهای موشکی و هستهای، ظهور و افول قدرتها، تغییر صفبندی قوا در منطقه و جهان، رونقیافتن و متروکشدن مسیرهای ارتباطی، استفاده یا ترک استفاده از برخی منابع طبیعی مثل نفت، شکلگیری و فروپاشی ائتلافها و... در طول تاریخ توانستهاند موقعیت ژئوپلیتیک کشورها را دستخوش تغییرات عظیم کنند. مزیتهای ژئوپلیتیک ایران اکنون به دو دلیل با تهدیدات جدی مواجه است: ۱- بیتوجهی به تحولات اثرگذار بر نظم ژئوپلیتیک در منطقه و جهان طی چند دهه اخیر، ۲- بیتوجهی به کاهش مستمر اهمیت ژئوپلیتیک و ایدئولوژی و اهمیتیافتن فزاینده ژئواکونومیک. بنابراین، از یک سو، موقعیت محوری ایران به عنوان حلقه رابط در نتیجه ایجاد کریدورهای ترانزیتی در ورای مرزهای ایران در حال خنثیشدن است. (سرمقاله نگارنده، روزنامه شرق ۲۸/۶/۱۴۰۲) ازجمله، راهبرد ایران از زمان صفویه مبنی بر جلوگیری از اتصال زمینی عثمانی (ترکیه) با آسیای میانه از طریق «دالان تورانی» با تهدید مواجه است.
از سوی دیگر، رهیافت جامع چهلوچند ساله چین مبنی بر تمرکز بر ژئواکونومیک و اقتصاد و ترک منازعات ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک چندسالی است که حتی در خاورمیانه نیز فراگیر شده و در حال بیاثرکردن مزیتهای ژئوپلیتیک ایران در خلیج فارس است. بنادر و فرودگاهها در سواحل عربی با سرعتی شگفتآور توسعه یافتهاند و برخلاف گذشته به مقصد اصلی بار، بازرگان، جهانگرد، روزنامهنگار و... در خلیج فارس تبدیل شدهاند. عربستان، دوبی و قطر در ۲۰۲۲ به ترتیب ۱۶.۶، ۱۴.۳۶ و ۲.۶ میلیون توریست جذب کردند.
مطابق شاخص عملکرد بنادر جهانی مطابق برآورد بانک جهانی و GMICPP، چهار بندر در جنوب خلیج فارس در بین پنج بندر جهان با بهترین عملکرد در سال ۲۰۲۱ بودهاند. فرودگاه دوبی با جابهجایی حدود ۹۰ میلیون مسافر در سال سومین فرودگاه بزرگ جهان از نظر تردد مسافر بینالمللی است. عربستان، امارات و قطر ۳.۵ تریلیون سرمایهگذاری در جهان را تحت کنترل دارند. نتیجه این رونق اقتصادی هفت تا
۳۳ برابر شدن جمعیت پنج کشور عربی خلیج فارس و استانهای ساحلی عربستان طی ۵۰ سال گذشته و رسیدن آن به حدود ۳۳ میلیون نفر بوده است. این در حالی است که کرانههای دوهزارو ۴۳ کیلومتری ایرانی بسیار عقب ماندهاند و جمعیت جزایر و شهرهای ساحلی ما از حدود ۳.۵ میلیون نفر تجاوز نمیکند. سهم ایران از تجارت بینالملل طی نزدیک به ۵۰ سال گذشته از ۱.۱ در سال ۱۹۷۴ به ۲۴ صدم درصد در سال ۲۰۲۲ کاهش یافته، درحالیکه مبادلات تجاری امارات با جهان در سال ۲۰۲۲ معادل ۱.۰۲۴ تریلیون دلار بوده است. در نتیجه، ریاض، دوحه و دوبی از نظر اهمیت استراتژیک جای قاهره، بغداد و دمشق را گرفتهاند. اگر ایران با اتخاذ یک سیاست خارجی درست و واقعبینانه به این امور نپردازد، مزیتهای طبیعی و ژئوپلیتیکش بیش از پیش بیاثر خواهند شد.
سیدمحمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با تیتر برای درست کردن ابرو چشم را کور نکنیم نوشت: یک. چند روزی است که سخن از حذف سیمان و فولاد از بورس کالا جدی است و هرچند بعید است چنین خطای روشنی، در عمل اجرا شود، اما بههرحال باید نگران چنین مواضع و اقداماتی بود، چه اینکه سرمایه ریسک گریز است و حتی یک شایعه، میتواند موجب ریزش بازار و حتی فرار سرمایه از کشور باشد. از طرفی، گاهی سخن از تأثیر قیمت سیمان و فولاد بر تورم در بخش مسکن به میان میآید که قابلپذیرش نیست. اما چرا؟
دو. یادمان هست که در اوایل بحران ارزی قبلی در کشورمان، متولیان امر وعده دادند میلگرد و تیرآهن به سفره مردم میرسد! این سخن بهظاهر زیبا، درواقع پیامی خطرناک مبنی بر ورود همهجانبه دولت به زنجیره این دو صنعت و پایین نگه داشت دستوری قیمت در بخشهایی از این دو زنجیره بود. همین موضوع، منجر به رانت چند هزارمیلیاردی در زنجیره فولاد شد که بخشهایی از آن، بعدها در گزارش تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه منتشر شد. جالب آنجاست که این ورود بیدلیل که نام دیگرش رانت است، هیچ تأثیری هم بر قیمت میلگرد و تیرآهن برای مصرفکننده نداشت و فقط باعث شد اختلاف قیمت نهایی و قیمت کارخانه به جیب دلالان و رانتخواران برود.
سه. در خصوص قیمت فولاد و سیمان، تجربه دو دهه اخیر، تجربهای موفق در توسعه صنعت و تعادل عرضه و تقاضا بوده است. صنعت فولاد کشور در اوایل دهه ۸۰ با کمبود شدید روبه رو بود، اما با واگذاری مکانیسم قیمتگذاری این محصول به بازار و نظام عرضه و تقاضا، قیمتهای نجومی، دلالبازیها، رانتخواریها، سوءاستفادهها و عدم شفافیتها در زنجیره درهمتنیده فولاد از بین رفت و سود به جیب تولیدکننده رفت. نتیجه چنین شرایط مطلوبی، افزایش قابلتوجه ظرفیت فولادی کشور و بالا رفتن میزان ورود سرمایهگذاران به صنعت فولاد بود. در همین مدت، افراد تلاش میکردند بهجای تلاش برای کسب امضای طلایی و رانتخواری، به سمت سرمایهگذاری در بخش تولید حرکت کنند. این وضعیت باعث شد تا یکی از بزرگترین دستاوردهای صنعتی ما در حوزه فولاد رقم بخورد و ایران، از کشوری با واردات سالانه بیش از ۱۰ میلیون تن فولاد به کشوری با صادرات بیش از ۱۰ میلیون تن تبدیل شود.
این در حالی است که مصرف فولاد در این مدت در کشور بیش از ۵۰ درصد هم رشد داشته است. چنین دستاورد بزرگی، یک تحول و انقلاب عظیم در صنعت کشور محسوب میشود. ریشه این تحول، تعادل عرضه و تقاضا و عدممداخله دولتی و دستوری است. درواقع، بازار از طریق بورس کالا توانست این صنعت را متحول نماید.
چهار. در بخش سیمان شاهد دلالی گسترده در دهه ۸۰ بودیم. قیمت سیمان دولتی در حالی در حدود سیوچند هزار تومان بود که در بازار آزاد همان سیمان به قیمت بیش از ۵ برابر و در محدوده ۲۰۰ هزار تومان معامله میشد. اما با اصلاح قیمت و ورود سیمان به بورس کالا، تولید این محصول جان گرفت و اختلاف قیمت آن از بین رفت. سیمانی که روزگاری توسط شرکتها کمتر از ۴۰ دلار فروخته میشد و با قیمت ۲۰۰ دلار به دست مصرفکننده میرسید، با واگذاری به یک بازار شفاف، به کمتر از ۴۰ دلار کاهش پیدا کرد.
پنج. بررسی قیمت مسکن در تهران نشان میدهد که سهم سیمان و فولاد از هزینه ساخت، حداکثر در حد چند درصد از بهای آن است. هزینه فولاد و سیمان از قیمت تمامشده مسکن از این هم کمتر است. درواقع بزرگترین سهم در قیمت مسکن، هزینه زمین و موارد مرتبط با آن است و سخن گفتن از تأثیر جدی سیمان و فولاد بر گرانی مسکن، چیزی در حد شوخی است. روند قیمت زمین نشان میدهد که طی دو دهه اخیر، قیمت زمین که معمولا کمتر از آپارتمان نوساز بود، به فراتر از آن و حتی در برخی نقاط به دو برابر قیمت آن افزایشیافته است. زمین عامل اصلی رشد قیمت مسکن بوده است.
شش. عامل دیگر گرانی مسکن، در تقاضای مسکن نهفته است. تورم بالا سبب گردیده تا افراد بهجای فعالیت در بخشهای مولد اقتصاد، سعی در حفظ ارزش پول خود نمایند و در این راستا، سادهترین و سنتیترین روش، حضور در بازار مسکن است. افراد سعی میکنند حتی با داشتن کمترین سرمایه، آپارتمان یا زمینی کوچک بخرند تا در دورههای تورمی از موتور سریع تورم، جا نمانند.
هفت. بررسی تعداد آپارتمانهای موجود در کشور نشان میدهد که تعداد آپارتمانها با تعداد خانوار کشور برابر است. این یعنی فرضیه بالا بودن قیمت مسکن به علت کمبود آن، اساسا باطل و انحرافی است. اما سهم و انگیزه بالای سرمایهگذاری سبب گردیده تا مسکن از کالایی مصرفی به سمت کالایی شدیدا سرمایهای و سفتهبازی حرکت نماید. در اصل عامل اصلی رشد شدید قیمت مسکن در مقایسه با درآمد افراد و افزایش سهم مسکن از درآمد خانوار مربوط به انگیزههای سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول در حوزه مسکن است. این موضوع باعث شده تا سیاستگذار در چندراهی مدیریت قیمت مسکن گاهی به بیراهه رود و به جای مهار تورم و از بین بردن تقاضای سرمایهای، در یک دور باطل تأمین و ساخت مسکن انبوه گرفتار شود. اقدامی که سبب هجوم سرمایهها و عدم اثربخشی نهایی سیاستها برای اقشار متوسط و ضعیف جامعه در دستیابی به مسکن میگردد.
هشت. درنتیجه راهکار بلندمدت بازار مسکن، مهار جدی تورم و حرکت بهسوی تکرقمی کردن تورم است. راهکار میانمدت، ارائه راهکار جایگزین برای خرید مسکن است. ازجمله این موارد میتوان به ایجاد ساختارهای حقوقی و قانونی مناسب برای اجرای پروژههای متری مسکن و قانون پیشفروش مسکن اشاره کرد. قانون پیشفروش مسکن باوجود یک دهه از تصویب همچنان ابتر مانده و غیرقابل اجراست، درحالیکه این راهکار میتواند به سمت افزایش عرضه مسکن کمک نماید. راهکار سوم افزایش عرضه زمین است. بدین ترتیب که امکانات و زیرساختها فراهم گردیده و دولت باعرضه انبوه زمین، ضمن کسب درآمد مناسب نسبت به اصلاح قیمت زمین در مناطق مختلف در سطح کلانشهرها اقدام نماید. ناگفته پیداست که بحران گران بودن زمین، مختص کلانشهرها و شهرهای بزرگ است، اگر نه در نقاط روستایی و شهرهای کوچک، تقریب قیمت هر مترمربع زمین با قیمت یک متر ساخت برابر است.
نه. نتیجه آن است که باید مراقب باشیم سودجویان پشت سخنان فریبنده پنهان نشوند تا بار دیگر برای کشور، نسخههای رانتی بپیچند. مسکن اگر گران است که هست، هیچ ارتباطی به تعداد خانهها و کمبود آن یا گرانی و ارزانی سیمان و فولاد ندارد. ارزان و در دسترس کردن مسکن هم صرفا سه راهکار بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت دارد که به آنها اشاره شد. بازهم تأکید میگردد که راه اصلی، فقط و فقط مهار تورم است. این نتیجهگیری به این معنی نیست که سیمان و فولاد هم باید رها شوند، ازقضا باید بهشدت مراقب این دو صنعت حیاتی بود، اما مراقبت به معنی مداخله نیست، بلکه به معنی تلاش برای جلوگیری از مداخله است. مبادا با مداخلههای زیانبار و لطمه به ساختارهای شفافی، چون بورس کالا، دستاوردهای پیشین خودمان در کشور، به نقاط ضعفمان تبدیل شود.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان باکو درصدد عبور از خط قرمز! نوشت: از مرزهای شمال غرب کشورمان، خبر ناخوشایندی میرسد که باید در برابر آن هوشیارانه و بموقع عمل شود.
رئیس جمهور ترکیه، با استقبال همتای آذربایجانی خود وارد نخجوان شد. براساس اخبار رسمی، علیاف در این دیدار به اردوغان گفت: «عملیات موفقی را در قرهباغ انجام دادیم و امنیت کامل را در مرزهای خود به دست آوردیم. آذربایجان ۵ روز پیش بهطور کامل حاکمیت خود را احیا کرد. مردم ما حمایت بزرگ ترکیه و تایید آن بر اینکه قرهباغ خاک آذربایجان است را فراموش نخواهند کرد.»
علیاف این را هم گفت که: «مطمئن هستم که روند ادغام مجدد ارمنیهای قرهباغ در جامعه آذربایجان موفقیتآمیز خواهد بود. متاسفانه زنگزور غربی توسط مقامات شوروی از آذربایجان جدا شد و به این ترتیب ارتباط جغرافیایی قسمت اصلی آذربایجان و نخجوان قطع شد. ما با حمایت از یکدیگر با ترکیه، مسائل منطقه را در مسیر درست هدایت میکنیم.»
این سخنان علیاف به معنای حمله نظامی به استان سیونیک ارمنستان در مرز با ایران و ایجاد دالان زنگزور میباشد. درباره ایجاد این دالان و قطع راه ارتباطی ایران و ارمنستان، همواره مسئولان جمهوری اسلامی ایران به دلیل ایجاد تغییرات جغرافیایی هشدار داده و با آن مخالفت کرده و گفتهاند اجازه چنین اقدامی را نخواهند داد.
روابط جمهوری اسلامی ایران با همسایگان شمالی خود از جمله جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان همواره دوستانه و مسالمتآمیز بوده و از این به بعد نیز همین سیاست در دستور کار دیپلماسی خارجی کشورمان قرار دارد. درخصوص مناقشات مربوط به قرهباغ نیز مسئولان ایرانی بارها بر تعلق مالکیت این منطقه به آذربایجان تاکید کرده و بر ضرورت حل مسالمتآمیز آن تاکید کردهاند. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران درگیریهای نظامی میان باکو و ایروان را به زیان طرفین میداند، ولی در عین حال طرف هیچیک از آنها را نگرفته و نخواهد گرفت. آنچه برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم است ایجاد تغییرات در مرز و وضعیت جغرافیائی منطقه است که به هیچ وجه قابل قبول نیست.
سخنان علیاف در دیدارش با رجب طیب اردوغان در نخجوان به معنای اینست که او درصدد حمله نظامی به استان سیونیک ارمنستان است. این استان در مرز ایران قرار دارد و راه ارتباطی ایران به ارمنستان از آن میگذرد. به همین جهت، حمله به این استان و ایجاد دالان زنگزور که مورد نظر علیاف است، به منافع ایران لطمه خواهد زد و این همان خط قرمزی است که مسئولان ایرانی بارها درباره آن سخن گفته و هشدار دادهاند. ایجاد دالان زنگزور، به معنای قطع راه ارتباطی ایران با ارمنستان است و این اقدام برخلاف منافع ملی ایران و عملاً نوعی ایجاد تغییر در وضعیت جغرافیائی منطقه و جابجائی مرزهاست. این، همان چیزی است که ایران نسبت به آن حساس است و مسئولان جمهوری اسلامی ایران بارها گفتهاند اجازه وقوع آن را نخواهند داد.
در هفتههای گذشته، مسئولان ایرانی رایزنیهای سیاسی متعددی با مقامات ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان کرده و هشدارهای لازم را دادهاند. به عبارت روشنتر، جمهوری اسلامی ایران، به وظیفه دیپلماسی خود درباره این موضوع عمل کرده و اگر علیاف درصدد باشد از خط قرمز اعلام شده عبور کند، قطعاً باید در انتظار واکنش قاطعانهای از نوع دیگر باشد که ممکن است به ایجاد تغییرات مهمی در باکو منجر شود. این نکته نیز برای مسئولان ایرانی روشن است که رژیم صهیونیستی در تحریک و حمایت علیاف نقش دارد و به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران اراده قویتری برای برخورد با کسانی که درصدد ایجاد تغییرات در مرزها باشند دارد. مقامات ترکیه نیز باید به این واقعیت توجه داشته باشند که حمایت از باکو برای عبور از خط قرمزها به صلاحشان نیست و منافع مورد نظرشان را تامین نخواهد کرد.