به گزارش تابناک، روستاییان در جنوب لبنان از ترس جنگ همه جانبه به سمت شمال حرکت کردهاند. اکثر مدارس تعطیل هستند. اسرائیل به شهروندان خود دستور داده است که ۲۸ شهر در امتداد مرز با لبنان را تخلیه کنند. ارتش اسرائیل از 7 اکتبر هر روز با حزب الله تبادل آتش کرده و منجر به تلفات دو طرف شده است
و با این حال، ۱۲ روز پس از حمله حماس به اسرائیل، مردی که برخی از کارتها را در دست و معمولاً لحن را تعیین میکند، «سید حسن نصرالله» رهبر حزبالله، هنوز ساکت است؛ بدون سخنرانی، بدون مصاحبه. برای کسی که دوست دارد به پیروان خود آدرسهای آتشین بدهد و این کار را به طور منظم انجام میدهد، سکوت نصرالله قابل توجه است و تنها یک معنی میتواند داشته باشد.
از ثبتنام شما سپاسگزاریم!
حزبالله در حالی که ایران گزینهها و نتایج احتمالی آنها را می سنجند فعلاسکوت کرده است . اسرائیل ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره را فراخوانده است، ایالات متحده دو گروه حمله ناو هواپیمابر را به دریای مدیترانه فرستاده است و رئیس جمهور «جو بایدن» با یک کلمه خطاب به حزبالله عازم منطقه شد: «نرو ». برای تهران، بقای حکومت بر همه ملاحظات غلبه دارد – و این امر مستلزم بقای حزبالله لبنان، ارزشمندترین دارایی جمهوری اسلامی و خط دفاعی کلیدی آن است. هر حمله اسرائیل به غزه، هر رویداد تلفات جمعی، در محاسبات نقش خواهد داشت، زیرا هم ایران و هم حزبالله حرکات بعدی خود را ارزیابی میکنند.
واشنگتن گفته است که هیچ مدرکی دال بر ارتباط مستقیم تهران با حمله حماس ندارد، اما یک رابطه طولانی مدت، هرچند نه همیشه آسان، گروههای فلسطینی را به ایران پیوند میدهد، اما حماس میتوانست نوعی تأیید کلی برای تلاش برای آغاز چنین عملیاتی داشته باشد. اگرچه ممکن است تهران درک چندانی از این حمله نداشته باشد.
«علی برکه» رهبر حماس مستقر در بیروت، این سخنان را روز دوشنبه به واشنگتن پست گفت: ما انتظار داشتیم تعداد کمتری گروگان بگیریم و برگردیم، اما ارتش جلوی چشممان فرو ریخت، چه میکردیم؟
افزایش غیر منتظره تلفات اسرائیل ممکن است یکی از دلایلی باشد که نصرالله سکوت کرده است؛ او مراقب است تا ببیند ارتش اسرائیل چه زمانی و تا کجا به غزه خواهد رفت و آیا حماس با یک تهدید وجودی مواجه خواهد شد که نیاز به پاسخ حزب الله داشته باشد یا خیر.
حزبالله با درگیری محدود با اسرائیل در مرز شمالی خود، در واقع به حماس کمک میکند، اما این کار را در چارچوب قوانین تعاملی که پس از جنگ اسرائیل و حزب الله در سال ۲۰۰۶ ایجاد شد، انجام میدهد. هر دو طرف آن صحنه را درک می کنند، اگرچه خطر اشتباه محاسباتی بسیار زیاد است. در حال حاضر، مقامات اسرائیلی به صراحت اعلام میکنند که خواهان جنگ با لبنان نیستند و همزمان تهدید میکنند که اگر حزبالله زیادهروی کند، این کشور را نابود خواهند کرد. حزبالله با بیانیههای تند گفته است که به آتش دشمن پاسخ میدهد در حالی که در عین حال سخنگوی آن ادعا میکند که «درگیریها» تنها یک « اخطار »به اسرائیل است.
خیلی چیزها از زمان جنگ ۲۰۰۶بین حزب الله و اسرائیل برای همه طرف های درگیر تغییر کرده است. با کمک ایران، توانمندیهای حزبالله در ۱۷ سال گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. به گفته کارشناسان، این گروه اکنون حدود ۶۰۰۰۰ جنگنده و انبار موشک از ۱۴۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰۰ را در اختیار دارد که شامل موشکهای هدایت شونده دقیق میشود. اگر اسرائیل بتواند بخشهای وسیعی از بیروت یا سایر مناطق لبنان را در صورت تشدید تنشها با خاک یکسان کند، حزبالله اکنون نیز میتواند صدمات ویرانگری را به عمق اسرائیل وارد کند. این قابلیت در برنامهریزی اسرائیل برای جنگ زمینی در غزه نقش خواهد داشت: اسرائیل تا چه حد میتواند پیش از این که حزبالله رگبار موشکها را پرتاب کند؟ یکی از سناریوهای احتمالی این است که حتی تشدید تنش همچنان در فیلمنامه باقی بماند و هر دو طرف به جای رگبار آتش، حملات دقیق را انتخاب کنند.
به موازات برنامه توسعه طلبانه ایران، نقش حزب الله در منطقه از سال ۲۰۰۶ افزایش یافته است. یک شبه نظامی شیعه لبنانی و یک حزب سیاسی در حال حاضر به یک گروه شبه نظامی منطقه ای با حضور در یمن، عراق و سوریه تبدیل شده است که باعث ناراحتی دیگران شده است. کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی. از سال ۲۰۱۳، حزبالله به رژیم بشار اسد، رئیسجمهور سوریه برای سرکوب وحشیانه آنچه به عنوان یک قیام صلحآمیز در سال ۲۰۱۱ آغاز شده بود، کمک میکند. اسرائیل حملات هوایی منظمی را علیه حزبالله و داراییهای ایران در سوریه انجام داده است. در آخر هفته، اسرائیل به فرودگاههای دمشق و حلب حمله کرد و احتمال یک جبهه سوریه علیه اسرائیل را به جای جبههای در لبنان افزایش داد. حزبالله همچنان درگیر بوده و نقشی کلیدی ایفا میکند، اما انتقامجویی اسرائیل، سوریه را هدف قرار میدهد، کشوری که هنوز در حال جنگ است و رئیسجمهوری دارد که بقای خود را مدیون تهران است و در مورد اینکه آیا و چگونه مشارکت خواهد کرد، حرف چندانی نخواهد داشت.
بیشترین نگرانی برای حزب الله جایگاه داخلی و منطقه ای آن است. در سال ۲۰۰۶، نصرالله به عنوان نمادی تلقی شد که به مدت ۳۴ روز در مقابل اسرائیل ایستاد و زنده ظاهر شد و مانع پیروزی ارتش قدرتمند اسرائیل شد اگر چه هزینه زیادی برای لبنان به همراه داشت. اسرائیل به اشتباه تصور کرده بود که بسیاری از لبنانی ها حزب الله را به خاطر جلب خشم اسرائیل مقصر می دانند. اما پس از خشم اولیه که حزبالله کشور را به جنگ کشانده است، لبنانیها خشم خود را به خاطر تخریب زیرساختهای لبنان و تلفات زیاد به سوی اسرائیل معطوف کردند. برای چند سال پس از آن، بر اساس یک نظرسنجی ، نصرالله محبوب ترین رهبر در جهان عرب بود (اگرچه او تنها ۲۶ درصد آرا را به دست آورد).
اما امروز سال ۲۰۰۶ نیست. حزبالله درخشش خود را در چشم بسیاری از جهان عرب از دست داده است. لبنان از یک بحران اقتصادی سه ساله خسته شده است و هنوز پس از انفجار عظیم بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ در حال بهبود است. در دو سال گذشته، جوامع مسیحی، دروزی و سنی لبنان هر یک با حزب الله درگیری خشونت آمیز داشته اند. روز جمعه، حماس خواستار تظاهرات در سراسر منطقه در حمایت از آرمان خود شد. چندین هزار نفر از حامیان اصلی حزب الله به این درخواست در سراسر لبنان پاسخ دادند.
با این حال، خلق و خوی می تواند به راحتی، حتی اگر در حمایت از جنگ نباشد، به سمت ابراز حمایت پر سر و صدای بیشتری از فلسطینی ها یا خشم از ایالات متحده تبدیل شود. در ساعاتی پس از حمله به بیمارستان الاهلی در غزه، صدها معترض با موتورسیکلت از حومه جنوبی به سمت سفارت آمریکا در حومه شمالی بیروت حرکت کردند و یک ساختمان مجاور را به آتش کشیدند.
تهران ممکن است از گستردگی عملیات حماس شگفت زده شده باشد، اما در تنظیم مجدد مهارت دارد. از همدردی جهانی با فلسطینیها که تصاویر ویرانگر غزه القاء میکند، و همچنین از این واقعیت که مذاکرات عادیسازی اسرائیل و عربستان روی یخ است و رئیسجمهور ایالات متحده توسط کشورهای عربی طرد میشود، سرمایهگذاری خواهد کرد. اما رژیم ایران علیرغم بمباران و لفاظیهایش، خودکشی نمیکند و به دنبال موضعگیری تند و فرورفتن در آتش نخواهد بود. هر کاری که تهران اکنون انجام دهد، همراه با حزبالله، برای تضمین بقای رژیم و انتقال آرام برای جانشینی رهبری ۸۴ ساله به دقت محاسبه خواهد شد.
دیپلماسی تنها در حال حاضر با لگدمال کردن آغاز شده است. دیدارهای بایدن با رهبران عرب در اعتراض به عملیات نظامی مداوم اسرائیل علیه غزه و امتناع واشنگتن از درخواست آتش بس لغو شده است. یک گشایش سیاسی ممکن است در مراحل بعدی مناقشه امکانپذیر باشد و در آن زمان، تهران ممکن است خواهان مشارکت در دیپلماسی منطقه باشد
اگر شیوع خشونتهای کنونی منجر به گشایش برای حل و فصل گستردهتر شود، بعید به نظر میرسد که ایران بتواند بر سر میز مذاکره بنشیند. اما اتفاقات عجیبتری در خاورمیانه رخ داده است و نمایندگان ایران مطمئن خواهند شد که صدای تهران شنیده شده و قیمت آن تعیین شده است.
* از نویسندگان مشارکت کننده در آتلانتیک و همکار برجسته در موسسه سیاست جهانی دانشگاه کلمبیا است.
نشر مطالب درستون «از رسانههای خارجی» به معنی تأیید محتوای آن نیست بلکه صرفاً با هدف اطلاعرسانی صورت میگیرد.
کیم گاتاس*