در شرایطی که بحران کمبود معلم در ابعاد وسیع در وزارت آموزش و پرورش بروز کرده و ممکن است به عزل وزیر منجر شود، تامل در اوضاع این وزارت خانه، فاجعه بزرگتری را به تصویر میکشد.
به گزارش «تابناک»، از جمله معضلاتی که آموزش و پرورش در کشورمان با آن دست به گریبان است، کمبودهای شدید زیرساختی است؛ از کمبود معلم و دبیر گرفته تا مربی ورزش، هنر، مشاور پرورشی و ... تا مدرسه، کلاس درس، آزمایشگاه و... کمبودهایی که تنها یک نمونه از آنها در ماههای اخیر به وضعیت بحرانی رسید و رفع آن با همکاری همه دست اندرکاران کشور، یکی دو ماه زمان برد.
درباره کمبود معلم سخن میگوییم که در نهایت با صدور برخی مجوزهای قانونی در مجلس، دستور و همراهی رئیس جمهور و برخی مجموعههای دولتی و در سایه تدابیری مانند به کارگیری گسترده دانشجویان برای تدریس، بازگشت به کار معلمان بازنشسته، جذب فوری معلم و تدابیر دیگر، به تازگی رفع و موجب شده که استیضاح وزیر در دستور کار گروههایی مختلف از نمایندگان مجلس قرار گیرد.
معضلی که از سالهای گذشته وجود داشته، اما هرگز تا این اندازه بحرانی بروز و نمود نیافته و به مانند بسیاری از بحرانهای دیگر در این حوزه، بسان آتش زیر خاکستر مانده بود؛ آتشهایی که از جمله آنها، وضعیت فاجعه بار بسیاری از کلاسهای درس در سراسر کشور است که فرسوده هستند و ممکن است هر آن، زمینه ساز بروز فاجعهای تمام عیار شوند و داغی سنگین بیافرینند.
«یک زلزله میتواند جان ۳ میلیون دانش آموز در مدارس فرسوده را به خطر بیندازد»؛ این هشداری است که محمد وحیدی، نایب رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس درباره تبعات بی توجهی دولتمردان به تحصیل ۳ میلیون دانش آموز در کلاسها و مدارس فرسوده در گوشه و کنار کشور میدهد و تاکید میکند، به رغم این وضعیت فاجعه بار، بازسازی و مقاوم سازی مدارس کشور در برنامه هفتم توسعه جایی ندارد!
بی توجهی که به شکلی عجیب کوشیده اند بر آن سرپوش بگذارند، تا جایی که در لایحه، بازسازی و مقاوم سازی مدارس را منوط به افزایش مالیات بر ارزش افزوده از ۹ به ۱۰ درصد کرده اند که به تاکید وحیدی، از آنجایی که تصمیمی تورم زاست، معلوم بوده که مجلس با آن مخالفت خواهد کرد؛ تدبیری که اگر قرار به اجرایش بود، باید از محلهای درآمدی دیگر، تامین هزینه میگردید.
وضعیتی که منحصر به مدارس فرسوده هم نیست و در سایر کلاسهای درس هم مشهود است؛ مثل کلاسهای درسی که در کانکس برپا میشوند و در تعریف، جایی در آمار کلاسهای فرسوده ندارند. کانکسهایی که تعدادشان هم بسیار است و افزون بر آن، بسیار متراکم هم هستند تا جایی که به تازگی جایگزینی ۳۶۳ عدد از آنها با ۶۰۰ کلاس درس جایگزین گردید و هنوز چند برابر این تعداد، کانکس مانده است.
به اظهارات چند روز پیش رئیس سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور دقت کنید: «از تعداد کل ۱۰۷۳ کانکسی که در برخی مناطق دانشآموزان در آن درس میخواندند، تاکنون ۳۶۳ کانکس با ۶۰۰ کلاس درس جایگزین شده است و ۷۱۰ کانکس باقی مانده که تا پایان سال مالی ۱۴۰۲ این تعداد نیز با اولویت کانکسهای بالای ۱۰ دانش آموز ساماندهی میشوند.»
برنامه ریزی برای رفع برخی کلاسهای درس در سراسر کشور که در کانکس دایر میشوند، نه همه این کلاس ها؛ کلاسهایی که هم در سرمایش و گرمایش مشکل دارند و بر اساس مقررات جاری، باید سالها پیشتر بساط شان برچیده میشد و هم وجودشان نشان میدهد، کمبودها در زیرمجموعه آموزش و پرورش در کشورمان تا چه اندازه وسیع و فراگیر است و سخن گفتن از مسائلی مانند کمبود معلم هنر یا هوشمندسازی کلاسهای درس، چقدر لوکس به نظر میرسد!
اکنون کافی است بدانیم که مدارس کپری هم در کشور منسوخ نشده و از این منظر، وضعیت وخیمتر از مدارس و کلاسهای کانکسی هم داریم که نیازمند رسیدگی فوری و ضروری است، تا وخامت اوضاع بهتر دستمان بیاید. وخامت اوضاع در زیرمجموعه وزارت خانهای که به نوعی بیش از پیش در کانون توجه عموم قرار گرفته و میشود از این فرصت برای جلب همراهی همه نهادها برای رفع معضلات بهره گرفت؛ اما این گونه نمیشود تا مشخص گردد که ظاهرا حتی سکانداران این عرصه هم به درستی به این اوضاع فاجعه بار واقف نیستند!