به گزارش تابناک، سرگئی رادچنکو؛ مورخ جنگ سرد در مدرسه مطالعات بین المللی جانز هاپکینز است. او استاد دانشکده مطالعات بین المللی پیشرفته جان هاپکینز و استاد مدعو در دانشگاه کاردیف است. او به عنوان همکار جهانی و همکار سیاست عمومی در مرکز وودرو ویلسون مشغول به کار بوده است. رادچنکو مورخ جنگ سرد است که عمدتا به خاطر کارش در مورد روابط چین و شوروی و سیاست خارجی شوروی شناخته شده است. کتاب های متعددی از او درباره شوروی منتشر شده اند از جمله "دو خورشید در آسمان: مبارزه چین و شوروی برای برتری" (2009 میلادی)، "رویاپردازان ناخواسته: شکست شوروی در آسیا در پایان جنگ سرد" (2014 میلادی) و "پایان جنگ سرد و جهان سوم: دیدگاه های جدید در مورد مناقشه منطقه ای" (2011 میلادی).
به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر؛ پس از درگذشت هنری کیسینجر شی جین پینگ رئیس جمهور چین متنی را منتشر کرد که در آن از کیسینجر تحت عنوان "دوست قدیمی چین" و به عنوان "مردی با دیدگاه استراتژیک برجسته" تمجید بعمل آورده بود. مردی که از دید شی اقدامات اش نه تنها به نفع روابط چین و ایالات متحده بود بلکه "جهان را تغییر داد". ادای احترام شی به عنوان یک کیفرخواست برای وضعیت تاسف بار کنونی روابط چین و آمریکا قلمداد می شود. شی کیسینجر را به عنوان یک دولتمرد نمونه معرفی می کند دولتمردی که چین آرزو داشت دولتمردان فعلی امریکا نیز مشابه او بودند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نیز یادداشت تسلیتی را به مناسبت فوت کیسینجر منتشر کرد و در آن از او تحت عنوان "دیپلمات برجسته، دولتمرد خردمند و دوراندیش" که "سیاست خارجی عملگرایانه" را دنبال کرد و به ایجاد تنش زدایی کمک کرده بود، تمجید بعمل آورد.
"آندری کورتونوف" دستیار سیاست خارجی شورای امور بین الملل روسیه استعدادهای فراوان کیسینجر را با "کمبود بحرانی" آن در میان رهبران کنونی ایالات متحده مقایسه کرد. چنین تفسیری به پکن و مسکو اجازه می دهد تا چهره ای اسطوره ای و ساده انگارانه از کیسینجر را به نمایش بگذارند و بگویند اگر دولتمردانی مانند کیسینجر در امریکا بودند وضع امروز بهتر بود. واقعیت اما بسیار پیچیده تر است. اقدامات کیسینجر در فاصله سال های 1969 تا 1976 میلادی زمانی که او به عنوان مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون و بعدا وزیر امور خارجه نیکسون و جرالد فورد خدمت می کرد به این دلیل قابل توجه بود که همکاران چینی و شورویایی اش را عصبانی و خشمگین ساخت. البته غیر از این نیز نمی توانست باشد. کیسینجر سیاستی را طراحی و دنبال کرد که در خدمت منافع ملی آمریکا بود و این به معنای تضعیف دشمنان آمریکا و بازی با آنان در مقابل یکدیگر بود. در میان کسانی که بیش از سایرین از کیسینجر احساس رنجش می کردند از قضا مائو تسه تونگ فرد اصلی بود. چرخش مائو به سوی ایالات متحده ناشی از یک ضرورت بود. او از تهاجم شوروی می ترسید و فکر می کرد که با همسویی مجدد با ایالات متحده ممکن است آسیب پذیری های استراتژیک چین را برطرف کند. مائو احساس می کرد که میتواند کیسینجر را بازی دهد فردی که او با تمسخر از وی تحت عنوان "یک محقق متعفن، یک استاد دانشگاه که چیزی درباره دیپلماسی نمی داند" یاد می کرد. با این وجود، مائو در نهایت احساس کرد که با کارت بازی آمریکایی ها به منظور ایجاد اهرم با مسکو فریب خورده است.
مائو در گفتگو با کیسینجر در اکتبر 1975 میلادی با ابراز تاسف گفته بود: "ما بینیم کاری که شما انجام می دهید جهیدن بر روی مسکو از روی شانه های ماست". او مدعی شد که کیسینجر نتوانست ایالات متحده را به یک رابطه عمیق تر و استراتژیک تر با چین متعهد کند و صرفا برای کسب امتیاز مانور می داد. این گونه بود که مائو "کیسینجر را در سال 1975 میلادی در گفتگو با کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی به عنوان "یک مرد بسیار بد" قلمداد کرد. کیم نیز پذیرفت که کیسینجر "حیله گر" بود.
در دنیای شی و پوتین این قدرت است که منبع احترام می باشد
رهبران شوروی نیز مشکلات خود را با کیسینجر داشتند. "لئونید برژنف" دبیر کل حزب کمونیست شوری متقاعد شده بود که کیسینجر در مقام مشاور امنیت ملی تاثیر بدی بر "ریچارد نیکسون" گذاشته است بر نیکسونی که برژنف به تنش زدایی با او امید بسته بود. برژنف به درستی نگران بود که کیسینجر تلاشهای اتحاد جماهیر شوروی را برای حمایت از نیکسون در تایید اهداف شوروی در قبال چین و خاورمیانه خراب کند. در واقع، برژتف به قدری نگران نفوذ کیسینجر بود که عمدا سعی کرد او را از گفتگوهای خصوصی با نیکسون به ویژه گفتگوهای مربوط به درگیری اعراب و اسرائیل کنار بگذارد. برژنف با اطلاع از پیشینه یهودی کیسینجر به اشتباه نسبت به او مشکوک شد که ممکن است احساس مثبت و جانبدارانه نسبت به اسرائیل داشته باشد.
با این وجود، رهبر شوروی از کیسینجر استقبال کرد. در یک مورد در بهار 1973 میلادی او کیسینجر را به شکار گراز برد. در خلوتی که برای شکار رفته بودند برژنف رویکردی صمیمانه را امتحان کرد و از کیسینجر خواست که به منافع جهانی مسکو احترام بگذارد و اجازه دهد جهان را با مشارکت ایالات متحده اداره کند.
با این وجود، این ایده ای بیهوده بود. در طول جنگ یوم کیپور در اکتبر 1973 میلادی کیسینجر با افزایش سطح هشدار هسته ای آمریکا به دفکان 3 بالاترین سطح آمادگی دفاعی از زمان بحران موشکی کوبا به این سو به تهدیدات شوروی پاسخ داد. از نظر فنی تصمیم با رئیس جمهور بود اما نیکسون که به دلیل رسوایی ناشی از واترگیت به شدت آسیب دیده بود آن زمان عملا کنترل سیاست خارجی را به وزیر امور خارجه خود واگذار کرده بود. برژنف وحشت زده شد اما به سرعت عقب نشینی کرد. جنگ یوم کیپور ضربه بزرگی به استراتژی شوروی در خاورمیانه وارد ساخت. "انور سادات" رئیس جمهور مصر به زودی در چرخشی آشکار اردوگاه خود را تغییر داد و افراد مورد حمایت شوروی را از خود دور کرد تا رابطه ای مفیدتر با ایالات متحده داشته باشد. کیسینجر نقش کلیدی در این بازی برای نفوذ سیاسی ایفا کرد و در هر مرحله از شوروی پیشی گرفت. برژنف در سال 1974 میلادی در مورد کیسینجر گفت: "یک مرد باهوش و حیله گر". این نشان می دهد که برژنف کیسینجر را دست کم گرفته بود.
کیسینجر تحسین شدید دشمنان آمریکا را برانگیخت تحسینی که هنوز هم می توانیم آن را در ستایش های شی جین پینگ و پوتین از او مشاهده کنیم. نکته قابل توجه آن است که کیسینجر که دستاورد اصلی دیپلماتیک اش بازی موفقیت آمیز پکن و مسکو در برابر یکدیگر با سوء استفاده از ناامنی ها و توهمات آنان این کار را انجام داد اما اکنون از سوی رهبران هر دو کشور چین و روسیه به عنوان یک دولتمرد نمونه مورد تمجید قرار می گیرد.
در دنیای شی و پوتین این قدرت است که احترام را بر می انگیزد. آنان به کیسینجر احترام می گذارند به این دلیل که او خواستار جلب احترام به نفع خود بود به این دلیل که محکم ایستاد و به دنبال منافع امریکا بود. دیپلماسی ماهرانه کیسینجر ایالات متحده را از تردید خود در دوران ویتنام دور کرد و به آن کشور کمک کرد تا در جنگ سرد پیروز شود. این بخشی از "چشم انداز استراتژیک برجسته" کیسینجر است که شی و پوتین بعید است هرگز آن را تایید کنند اما نشان دهنده دستاورد بزرگ این دوست قدیمی چین و روسیه و ماندگارترین میراث او است.