به گزارش تابناک اقتصادی؛ شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات (ومعادن) به عنوان بزرگترین نهاد مالی بورسی در خانواده بزرگ وزارت صنعت، معدن و تجارت نقش مهمی در توسعه شرکتهای معدنی و اجرای پروژههای پیشران دولت در این حوزه دارد اما بررسی گزارشهای مالی و مدیریتی این هلدینگ بزرگ در یک و نیم سال گذشته نشان دهنده عملکرد بسیار ضعیف و قابل تامل در این شرکت است.
در واپسین روزهای سال 1400 ، اردشیر سعدمحمدی پس از برکناری از شرکت ملی صنایع مس ایران به مدیرعاملی هلدینگ "ومعادن" منصوب شد و تا کنون در این مسند حضور دارد.
بررسی گزارشهای مالی این شرکت در بورس نشان می دهد، باوجود رشد تقریبا ۲ برابری نرخ ارز در دوره زمانی مذکور، ارزش بازار "ومعادن" در ابتدای سال ۱۴۰۱ حدود 100 هزار میلیارد تومان بوده که در روز ۱۱ بهمن ماه امسال (1402) با عملکرد ضعیف مدیریت فعلی آن و با بازدهی منفی ۶ درصدی به زیر ۱۰۰ هزار میلیارد تومان سقوط کرده است!
در مقام مقایسه هلدینگهای تقریباً همتراز بازار سرمایه، شاهدیم که هلدینگهای مالی مشابه مانند تاصیکو در ابتدای سال ۱۴۰۱ ارزش بازاری حدود ۲۷ هزار میلیارد تومان داشته اما اکنون با حدود ۱۲۰ درصد رشد به حدود ۵۸ هزار میلیارد تومان رسیده است و یا از طرف دیگر هلدینگ وغدیر با ارزش بازار ۹۰ هزار میلیارد تومان در ابتدای سال ۱۴۰۱ اکنون ارزش بازاری حدود ۱۶۵ هزار میلیارد تومان را به ثبت رسانده که نشان از رشد تقریبا دو برابری ارزش بازار این هلدینگ در مدت مشابه با وجود دو مرتبه تغییرات مدیریتی دارد.
بررسیها نشان میدهد رشد ارزش سهم "ومعادن" در مقایسه با سایر هلدینگهای مالی و اقتصادی مشابه، تقریبا از همه کمتر بوده و در میان ۱۸ نهاد مالی در رده آخر قرار گرفته است. این شرکت حتی نتوانسته همسو با رشد بازار سرمایه و نرخ ارز، ارزش بازار خود را ارتقا دهد.
با توجه به رشد دو برابری نرخ ارز در دوره مورد اشاره باید گفت عملاً ارزش بازار این هلدینگ بزرگ و اثرگذار نصف شده است.
مطابق جدول مقایسهای درج شده، هلدینگ “ومعادن” در بین ۱۸ نهاد مالی بازار سرمایه از حیث ارزش بازار در بازه زمانی ابتدای سال ۱۴۰۱ لغایت ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۲ رتبه آخر را کسب نموده است!!
گذشته از عملکرد غیرقابل دفاع بورسی این شرکت، باید نگاهی به چگونگی اداره شرکتهای تابعه و وضعیت پروژهها انداخت. "ومعادن" هفت پروژه غیرپیشران ذیل خود دارد که می بایست با تزریق نقدینگی و یا تسهیل و تامین مالی در پیشبرد آنها نقش داشته باشد اما با بلوکه کردن بخش عظیمی از سرمایه های (ومعادن) در صندوقهای درآمد ثابت، شرکتی که وفق نامش باید به وظیفه ذاتی خود یعنی توسعه معادن و فلزات همچون فولاد و سرمایهگذاری در این حوزه بپردازد ، اکنون در یک اقدام قابل تامل، بخش چشمگیری از داراییها و سرمایه خود را در صندوقهای درآمد ثابت بلوکه کرده و به سود مرسوم و محدود این صندوقها به جای سرمایهگذاری در بخشهای مولد و توسعهای و همچنین تکمیل پروژههای پیشران و غیرپیشران روی زمین مانده قانع شده است.
شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات اکنون در چند پروژه پیشران دولت که مورد تاکید شخص رییس جمهور و کابینه پُرکار اوست هم، حضور سهامداری و کنترلی دارد و تمامی این پروژه ها از جمله صبا امید، فولاد اقلید، فولاد اردبیل (آرتاویل) و... به دلیل عدم تامین مالی به موقع و عدم تزریق منابع مورد نیاز، مسکوت مانده و در زمانبندی های تعیین شده دچار بینظمی است.
طبق دادههای بهدست آمده، اکنون حدود ۳۰۰۰ میلیارد تومان از دارایی نقدی این شرکت در صندوقهای درآمد ثابت! ساکن مانده تا این شرکت بورسی در بهترین حالت سالانه 25 درصد سود از این پس انداز خود عایدی داشته باشد و بدون انجام کار توسعهای، سودی حداقلی و پایینتر از نرخ تورم به این میزان در صورت های مالی خود تعریف نماید.
اقدامی که نه ایده و نوآوری خاصی پشت آن نهفته است و نه روش مدیریتی خاصی آن را توجیه میکند!
همچنین از این آمار اینطور برمیآید که مبلغی در حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان در شرکتی تحت عنوان "پرتو تابان" به اسم پرتفوگردانی و عملیات بورسی حبس شده است که با وجود چنین نقدینگی مناسب و بالایی نه سبدگردانی درستی جهت حفاظت و رشد سهم "ومعادن" و شرکتهای تابعه صورت گرفته و نه صرف رسالت ذاتی این هلدینگ اثرگذار شده است.
این یعنی در حال حاضر بیش از ۶ هزار میلیارد تومان نقدینگی اثربخش به جای تزریق به پروژه های تولیدی آینده دار و اشتغال زای کشور ، در حسابهای این شرکت حبس شده و هیچ اثر مولد و موثری در حوزه معدن و فلزات کشور ایجاد نکرده است.
حال آنکه سهامداران حقیقی و حقوقی این هلدینگ صاحبنام و بزرگ براساس آنچه از گذشته در ذهن دارند هم توقع و هم حق دارند که عملکرد بهتری را نظاره گر باشند.
گفتنی است در صورت بهره برداری از فقط دو فقره از طرحهای تولیدی پیشران تابعه این هلدینگ سالانه بیش از ۶ هزار میلیارد تومان سود ایجاد میشود که این هلدینگ به میزان سهامداری خود از آن بهره مند خواهد شد که در این صورت برای سودسازی دیگر نیاز به بلوکه کردن نقدینگی نخواهد بود.
شایان ذکر است "ومعادن" در شرکتهای بزرگی از جمله گل گهر ، چادرملو ، گهرزمین ، فولاد ارفع ، فولاد خراسان و شرکت ملی صنایع مس ایران سهامدار است اما به دلیل میزان سهمش در مدیریت آنها نقشی نداشته و عملا حتی در سود حاصل از فعالیت این شرکتها هم نمیتواند نقشی ایفا کند. به نحوی که اگر رشدی هم در ارزش سهام یا دارایی این شرکتها رخ بدهد قطعا نمیتوان جزو عملکرد مدیریتی "ومعادن" در نظر گرفت و لذا کسب جایگاه این شرکت در رتبه بندی اخیر صد شرکت برتر ایران (IMI100) که بر اساس شاخص درآمد (فروش) صورت میگیرد، در شرکتهای سرمایه گذاری همچون “ومعادن” هرگز نشان دهنده عملکرد اجرایی و تصمیم گیری مدیریتی نیست زیرا فروش ثبت شده این شرکت از محل سود شرکتهای تابعه و سود سپردههای بانکی و صندوق های بورسی بدون ریسک ناشی میشود و تابع عملکرد مدیریتی نمیباشد.
با این توصیف، سوال اینجاست که در این هلدینگ بزرگ و مهم وزارت صمت با چه توجیهی اینگونه عمل شده و چرا با وجود ناکارآمدی دوره مدیریت اخیر آن، سازمان های مربوطه و سهامدار این هلدینگ تصمیم اصلاحی اتخاذ نمیکنند تا منافع و حقوق مردم و سهامداران در بازار سرمایه لطمه نبیند.
از دیگر سو لازم است دولت که نشان داده برای استیفای حقوق مردم و بهبود فضای کسبوکار و افزایش تولید، در راستای به هدف نشستن اهداف کلان اقتصادی با هیچکس تعارف ندارد، در تغییر مدیران و مجموعههایی که با سیاستها هماهنگ نیستند، بازنگری جدی و عملیاتی داشته باشد.
رئیس جمهور و وزیر صمت او، خوب میدانند که یکسال و نیم بیشتر از دولت باقی نمانده و این فرصت باقیمانده مجالی برای ادامه راه مدیران خسته و بازنشسته نمیگذارد و تا چشم بهم بزنیم وعدههای اصلی و کلیدی سیدابراهیم رئیسی روی زمین خواهد ماند، چیزی که مخالفان، منتظر کوبیدن دولت انقلابی با توسل به آن هستند.