به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه یکم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که تحولات خاورمیانه و معادلات دریای سرخ، کنفرانس ضد امنیتی مونیخ، بازگشت اموال بابک به خزانه، درسهای مهم یک پرونده فساد، و بازگشت اموال بابک زنجانی از خارج به تهران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
حسین حقگو طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان رؤیای ایرانی چیست؟! نوشت: میداس بیصبرانه فریاد زد: «پس این احسان را در حق من روا دار تا هرآنچه را لمس میکنم، طلا شود». خدا تبسم کرد: «چنان که خواستی شد!»... و میداس شادمانه با علم به اینکه از این به بعد ثروتش بینهایت است، محضر خدا را ترک کرد.
(افسانه شاه میداس، معمای فراونی، تری لین کارل)
۱- در خبرها آمده بود فردی که زندگیاش را فروخته و ۹۳ موبایل اپل از شرکت «کوروشکمپانی» پیشخرید کرده بود، با پلمب شرکت، فرار مدیرعامل و... کارش به بیمارستان کشید. بیشک نمونههای دیگری در بین ثبتنامکنندگان این شرکت با چنین وضعیتهای تأثرانگیزی میتوان یافت. «کوروشکمپانی» یکی از آخرین محصولات مشترک «حکمرانی اقتصادی» و «رؤیابافی ایرانی» است. مردمی که در یکی از ۲۰ اقتصاد تورمخیز جهان (گزارش اخیر صندوق بینالمللی پول- ۲۸/۱۱/۱۴۰۲) و شاید تنها اقتصاد دارای تورم دورقمی ۴۰ساله در جهان، گیر افتادهاند و ...
برای نجات خود از این وضعیت و بیش از این فقیرترنشدن و بعضا پولدارشدن، به هر خاروخاشاکی میآویزند. مردمی که پسانداز و داراییهای خود را بسته به وضعیت روز، در لاتاری طلا، دلار، ماشین، زمین، خانه، سهام و... به کار میاندازند و از فردای آن روز مانند کشاورزان دیمکار، نگاه رو به آسمان دارند تا بلکه آسمان اقتصاد تکانی بخورد و سرمایهشان در کوره گداخته تورم نسوزد و شاید هم چند برابر شود تا با سود هنگفت آن حتی تغییر طبقه دهند و مثلا به بالای شهر نقل مکان کنند و ویلایی در شمال بخرند و... سری در سرها درآورند و زرنگی خود را به رخ این و آن بکشند و... چراکه نه؟! مگر دوروبرشان انواع و اقسام آدمهایی را نمیبینند که یکشبه ره صدساله رفته و پولدار شدهاند؛ همین کارمند دونپایه همسایه که تا همین چند وقت پیش با اتوبوس و مترو رفتوآمد میکرد و حالا یکهو صاحب راننده و کیفکش شده و از آن ساختمان و محله به جایی که نمیدانی کجاست نقل مکان کرده است. یا جوانانی از دوستان و آشنایان که در کار خرید و فروش دلار، سکه، ماشین، موبایل، لاستیک و... بودهاند و حالا آن بالابالاها جاخوش کردهاند و صحبت از اقامت کانادا و گرینکارت آمریکا و... میکنند؛ برعکس کارشناسان و متخصصان مجرب درستکار و فارغالتحصیلان بادانشی که بیکارند یا هشتشان گرو نُهشان است و.... جامعه ایران مجموعه غریب و دلهرهآوری شده است؛ سخت ترسناک که هر روز بر ترسناکی آن افزوده میشود. جامعهای که ذهنش «آرامآرام از خاطرات سبز تهی میشود» (فروغ فرخزاد) و تحقق رؤیاها در آن که بهواقع نه رؤیا بلکه خواستههای معمولی و عادی در بسیاری از کشورهای با ظرفیتهایی همچون کشورمان است، در گرو نزول اخلاقی و شاید آسیبزدن به وطن و هموطنانت است. آصف بیات در کتاب «سیاستهای خیابانی» از پدیده «طبقه متوسط فقیر» نام میبرد. طبقهای که سرمایه اقتصادی خود را از دست داده یا اصولا سرمایه آنچنانی نداشته که از دست بدهد، اما در عین حال سرمایه اجتماعی و فرهنگی بالایی دارد و حاضر نیست به وضعیت امروزش تن دهد و آن را دائمی بپندارد. تضاد و عدم تقارنی که میتواند به بحرانهای بزرگ اجتماعی بینجامد. به قول او «طبقه متوسط فقیر، بهعنوان یک طبقه قرار است شرایطشان دائمی نباشد، ولی در واقعیت اینطور میشود که تغییری در اوضاع ایجاد نمیشود؛ مردمی که از نظر آگاهی، شناخت و... به طبقه متوسط بستگی دارند، به دنیای دانشگاه و نگاه جهانیشده ارتباط دارند، درحالیکه زندگی اقتصادی آنها شبیه فقرای کلاسیک است و این دوگانگی، خشم اخلاقی به وجود میآورد» (هممیهن- ۶/۶/۱۴۰۱). روند اقتصادی کشورمان، بهخصوص در حدود یکونیم دهه اخیر، بهخوبی این سراشیبی سقوط طبقه متوسط و دائمیشدن فقر این طبقه را نشان میدهد. چنانکه «در سالهای اخیر از سطح جمعیت خانوارهای پردرآمد و با درآمد متوسط کاسته و به جمعیت خانوارهای کمدرآمد و فقیر افزوده شده است» (مسعود نیلی-۶/ ۱۰/۱۴۰۲).
۲- صرفنظر از مسئولیتهای حکومت و ضعف شدید و ساختاری حکمرانی اقتصادی در برقراری محیط مناسب برای زندگی و کار و فعالیت انسان ایرانی، اعم از محیط غیرتورمی و باثبات و وجود ارتباطات مناسب داخلی و بینالمللی برای واردات کالاها و خدمات در چارچوب نظام تعرفهای متوازن و نظارتهای قانونی بر فعالیتهای تبلیغاتی و... آنچه در این میان اهمیت بسیار دارد، رؤیای انسان ایرانی است. اینکه انسان ایرانی رشدکرده در این مناسبات و روابط اقتصادی و سیاسی به خود و جامعهای که در آن زندگی میکند، چگونه مینگرد و آمال آن چیست؟ اگر رؤیای یک آمریکایی آن است که «زندگی هر شخص باید با فرصتهایی که به او بنا بر قابلیتها یا موفقیتهایش و فارغ از طبقه اجتماعی یا شرایط زادهشدنش داده میشود، بهتر، غنیتر و کاملتر شود»، رؤیای انسان ایرانی چیست؟! متأسفانه باید پذیرفت رؤیای بسیاری از ایرانیان همچون دولتمردان با نفت گره خورده و برساخته «توهم نفتی» است؛ اینکه به واسطه منابع نفتی، گازی، معدنی و... ملتی ثروتمندیم و کمتر نیاز به کار و تلاش داریم و کافی است این منابع را درست و عادلانه تقسیم و توزیع کنیم و.... دولتی که متکی به درآمدهای نفتی و شبهنفتی است و برنامههای تخیلی مینویسد (چشمانداز ۱۴۰۴ و قدرت اول منطقه شدن و رشدهای هشتدرصدی برنامههای توسعه و...) و مردمی که وجود منابع طبیعی را برای توسعهیافتگی کافی میپندارند و رؤیابافی میکنند، دو سویه توسعه نایافتگیاند. به نظر خروج از وضعیت ناگوار فعلی با گذار از این پارادایم ذهنی و «جادوی طلایی» ممکن است؛ از تغییر رؤیای ایرانی؛ از جایگزینی «تولید ثروت» بهجای «توزیع ثروت» و اینکه «باید از تحسین خودمان دست بکشیم و... و از گذشته رها شویم و کار کنیم، کار، کار، کار» (آنتوان چخوف، باغ آلبالو).
پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان کلاهبرداری پانزی بلای جان ایرانیان نوشت: در ۲۲ آذر در جواب کامنتی در شبکه اکس که درباب یک فروشنده موبایل بود که امروز متواری است، گفتم که این کار شبیه بازی پانزی است. واقعیت این است که مدل پانزی ۲۰۰ سال پیش در انگلستان استفاده میشده است. آنچه در این مدل کلاهبرداری روی آن تاکید میکنند طمع، سودآوری بالا و عدم وجود قوانین و مقررات شفاف است. درهرجای جهان، این ترکیب این خروجی را که شاهد هستیم خواهد داشت.
شرکت فروشنده اپل به قیمت بسیار ارزان کالایی را تبلیغ میکرد که حدود ۲۰ میلیون ارزانتر از قیمت بازار بود. مردم همواره به عنوان قربانی خود را مطرح میکنند و نقش طمع در این میان فراموش میشود.
طرح پانزی یک طرح سرمایهگذاری با وعده بازگشت سرمایه سریع و زیاد برای سرمایهگذاران اولیه است. درواقع این طرح نوعی کلاهبرداری است که در آن کلاهبرداران وعده بازگشت سرمایه و سود زیاد و سریع را به سرمایهگذاران میدهند. در این نوع طرحها، غالباً سود سرمایهگذاران اولیه با پول سرمایهگذاران نسل دوم پرداخت شده و با این روش، اعتماد افراد جلب میشود. این فرآیند آنقدر ادامه پیدا میکند تا درنهایت اسکمرها (طراحان اولیه پروژه) نتوانند به نسلهای آخری که وارد پروژه شدهاند سودی پرداخت کنند. اینجاست که دیگر زنجیره کلاهبرداری به خانه آخر خود میرسد و پرونده پروژه بسته میشود.
نکتهای که میتواند جلوی چنین اتفاقاتی را بگیرد، ورود مدعیالعموم به ماجرا است. سیستمهای نظارتی در جایی که باید حضور داشته باشند، حضور ندارند. البته این تکرار پذیری شرکتهای پانزی به اقتصاد ذینفعانه هم باز میگردد. اگر نمایندگی اپل وجود داشته باشد، آیا این اتفاق رخ میدهد. نبود حق انتخاب آزادی اقتصادی باعث تکرار چنین اتفاقاتی میشود.
شاید نتوان در مرحله اول از پانزی بودن یک طرح آگاه شد، اما بسیاری از پروژههای پانزی خصوصیات مشترکی دارند که میتوانند برای شما مانند یک هشدار عمل کنند. وقتی حساسیت بیشتری درباره این هشدارها داشته باشید و نشانههای مختلف را با هوشیاری بررسی کنید، به راحتی میتوان فهمید که آیا یک طرح پانزی است یا نه؟!
این هشدارها در اکثر مواقع شامل این موارد است: هیچ طرح سرمایهگذاری کوچک یا بزرگی وجود ندارد که با ریسک همراه نباشد. هرچقدر که امکان سودآوری یک طرح بیشتر باشد، بدون شک ریسک آن هم بالاتر میرود. هرگاه طرحی را به شما معرفی کردند که ضمانت سود بالا و بدون ریسک داشت حتماً به طرح شک کنید.
یک طرح سرمایهگذاری درست، در هر زمینه و بازاری که باشد همواره فراز و نشیبهای مختلفی تجربه میکنند. تقریباً میتوان گفت که محال ممکن است وارد هر سرمایهگذاری موجودی شوید و همیشه روی شیب صعودی حرکت کند و به شما سود دهد. هرگاه متوجه شدید، یک پروژه بدون توجه به شرایط بازار، بهصورت مداوم روند مثبتی را تجربه میکند، در سرمایهگذاری در آن تردید کنید. رسمی بودن و ثبت شدن یک طرح میتواند درصد اطمینان قابل قبولی درباره صحت آن به شما بدهد. اگر گردانندگان یک پروژه حاضر به معرفی خود نبودند و از هویت جعلی استفاده کردند، به پروژه شک کنید. نکته جالب که یکی از چیزهایی که باعث شده افراد بیت کوین و رمزارزها را یک طرح پانزی بدانند، همین مشخص نبودن خالق اصلی آن است. بااینحال، اگرچه بیت کوین و برخی پروژههای ارز دیجیتال سازندگان مشخصی ندارند، اما همهی پروژهها با هویتهای ناشناس گردانندگان، طرح پانزی نیستند.
درهرصورت ناشناس بودن گردانندگان، یکی از نشانههایی است که میتواند شما را نسبت به یک پروژه مشکوک کند.
در اقتصادی با رتبه آزادی تجارت بین خارجی ۱۶۴ از ۱۶۵ شما در یک گلخانه زندگی میکنید که مردم برای دسترسی به جنس اصل باید به این در ان در بزنند و این مستعد راه کلاهبرداری است.
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان رعایت اصول ایمنی برای خرید عید نوشت: شمارش معکوس برای رسیدن به سال جدید از امروز شروع میشود. همه ساله همزمان با ورود به اسفندماه تلاشها شدت بیشتری میگیرد. خیابانها شلوغتر از قبل میشود و کسب و کارها برای کسب درآمد بیشتر پایان سال رونق بیشتری پیدا میکند و آمد و شد شهروندان هم به مراکز خرید بیشتر میشود. در حالی که حواس شهروندان متوجه برنامهریزی تعطیلات عید میشود، مجرمان هم برای کسب درآمد بیشتر در ایام پایان سال و شب عید برنامهریزی میکنند. هر شهروندی که برای خرید خانه را ترک میکند، باید متوجه باشد عجله کردن وی برای خارجشدن از خانه میتواند منجر به وارد شدن خسارت باشد. گاهی این خسارتها از ناحیه مجرمان وارد میشود. آنها همیشه در حال پرسه زدن در کوچه و خیابانها هستند و به خوبی میتوانند از نیت افرادی که برای خرید خانه را ترک میکنند، باخبر شوند. در بهترین حالت هر کس بخواهد در هر نوبت راهی مراکز خرید شود، بعید است بتواند زودتر از چهار، پنج ساعت به خانه برگردد. همین مقدار ساعت فرصت مغتنمی است مجرمان بتوانند به شیوههایی که میدانند وارد خانه فرد مورد نظر شوند و خودشان را به گنجههایی که در خانه پنهان است، برسانند. سبک برخی مجرمان هم سرقت کردن لوازمی است که شهروندان اقدام به خرید آن میکنند. این دسته از مجرمان در مراکز خرید پرسه میزنند. آنها با یک نگاه به مشتری میتوانند از وضعیت مالی وی با خبر شوند، بنابراین به خوبی آنها را زیر نظر میگیرند. بسیاری از این افراد ترجیحشان این است مقداری از خریدهایشان را به خودروهای شخصیشان منتقل کنند و به دنبال ادامه خرید بروند. همین اتفاق کافی است با دور شدن آنها مجرمان به راحتی صندوق خودرو را باز و محتویات داخلش را سرقت کنند، بنابراین افرادی که عادت به پرداخت هزینه پارکینگ ندارند، بهتر است متوجه باشند در صورت پارک کردن خودرویشان در کوچه و خیابان ممکن است بعد از بازگشت متوجه شوند وسیله نقلیه یا محتویات داخل آن سرقت شدهباشد. نبودن جای پارک مناسب مهمترین معضل پیشروی هر شهروندی است که در کلانشهرها زندگی میکند، بنابراین برخی اتفاقهایی که در حاشیه خریدها اتفاق میافتد، ناشی از درگیریهایی است که بین رانندگان بر سر توقف در خیابان رقم میخورد.
در چنین شرایطی که خیابانها به قدر کافی از خودرو اشباع شدهاست، از دست پلیس هم کاری برنمیآید جز اینکه بخواهد مانع از توقفهای بیموردی شود که به ترافیکهای سنگین دامن میزند. در چنین شرایطی برخی شهروندان هم هستند که ترجیح میدهند خریدهایشان را اینترنتی انجام دهند. با فراگیر شدن فضای سایبر بازار بسیاری از فروشگاههای مجازی حسابی داغ شده است، اما مشتریان این فروشگاهها باید در نظر داشتهباشند که برای خرید خود به سراغ هر فروشگاهی نروند. تجربه کوروش کمپانی که این روزها بحث کلاهبرداری چندهزار میلیاردیاش داغ است هر چند سنخیتی با خرید مجازی ندارد، اما هشداری است که در پس هر کالای ارزانی حقهای پنهان شدهاست و ممکن است به از دست رفتن کل موجودی حساب کاربران منجر شود. با اینکه هشدارهای بسیاری درباره برداشتهای مجازی داده میشود، اما شاهدیم که بسیاری از کاربران مجازی با مراجعه به درگاههای شبیهسازی شده سرمایهشان را دو دستی تقدیم مجرمان میکنند، بنابراین رعایت کردن اصول ایمنی و توجه به هشدارهای مطرحشده میتواند هم خرید امن را به دنبال داشتهباشد و هم خاطره خوبی از تعطیلات عید برجای بگذارد.