به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، عشق از دیرباز به عنوان یک احساس انسانی درنظر گرفته شده است که ریشهای هورمونی، عصبی و شیمیایی دارد. به گزارش این احساس همچنین نتایج فیزیکی ملموسی را در بدن انسان ایجاد می کند که افزایش ضربان قلب ناشی از ترشح آدرنالین یکی از آنهاست. حالا اما دانشمندان میگویند برای اولین بار توانستهاند دریابند که عاشق بودن به همان اندازه که به احساسات مربوط میشود، با تغییر رفتار در انسان مرتبط است و مغز انسان میتواند فرد معشوق را در مرکز توجه قرار دهد و او را به اولویت اصلیمان بدل کند.
پژوهشی در ۳۳ کشور جهان
به گفته محققان، «سیستم فعال ساز رفتاری مغز» سامانهای است که رفتارهای انسانی را هدایت میکند و نقش آن در زمانی که عاشق میشویم باعث تغییر رفتار ما میشود. این سیستم در حقیقت کاری میکند که معشوق را در مرکز جهان ببینیم و تفاوتی شاخص میان او و دیگران قائل شویم. تیمی از پژوهشگران در دانشگاه ملی استرالیا، دانشگاه کانبرا و دانشگاه استرالیای جنوبی در این مطالعه ارتباط بین «سیستم فعالساز رفتاری مغز(BAS)» و عشق رمانتیک را بررسی کردند. در این تحقیق که از میان داوطلبانی از ۳۳ کشور جهان انجام شد، ۱۵۵۶ جوان که به عنوان «عاشق» شناخته شده بودند از نظر رفتار و واکنش عاطفی نسبت به شریک زندگی خود، تمرکزی که روی محبوب خود داشتند و اولویتی که برایش قائل میشدند مورد بررسی قرار گرفتند.
تغییرات در رفتار و احساسات با عاشقشدن
آدام بوده، محقق مقطع دکتری در دانشگاه ملی استرالیا و نویسنده اصلی این مطالعه میگوید یافتههای جدید نشان میدهد که عشق رمانتیک با تغییرات در رفتار و همچنین احساسات مرتبط است. او اضافه کرد: «ما نقشی را که اکسیتوسین در عشق رمانتیک ایفا میکند میدانیم، زیرا وقتی با عزیزانمان تعامل میکنیم مقادیر زیادی از آن در سراسر سیستم عصبی و جریان خون ما به گردش درآمده است».
او با بیان این که در به وجود آمدن اولویت عاشقانه پای یک ترکیب شیمیایی در میان است، افزود: «روشی که در آن معشوق اهمیت ویژهای پیدا میکند به دلیل ترکیب اکسیتوسین با دوپامین است. مادهای شیمیایی که مغز ما در طول عشق رمانتیک آزاد میکند. اساساً عشق مسیرهایی را در مغز فعال میکند که با احساسات مثبت مرتبط است». تیم دانشمندان قرار است در مرحله بعدی این تحقیق تفاوتهای بین مردان و زنان را در رویکردشان به عشق بررسی کنند. نتایج مطالعات تازه در نشریه علمی «Behavioral Sciences» منتشر شده است.