۱. ناخودآگاه دربارهی کارهایی صحبت میکنید که میخواهید در آینده کنار هم انجام دهید! عجیب نیست که دربارهی فلان کنسرت که سه ماه دیگر برگزار میشود صحبت کنید یا دربارهی سفری که میخواهید تابستان پیشِ رو به شمال داشته باشید، چون او هم حتما تا آن موقع کنار شما هست و اینها را باهم تجربه خواهید کرد.
۲. وقتی میگویید «دلم برایت تنگ میشود»، به این خاطر است که واقعا حتی بعد از یک روز دوری هم دلتان برایش تنگ میشود. این جمله فقط محض دلخوشی نیست، احساسی حقیقی است که نشان میدهد او دیگر بخشی از زندگی شماست.
۳. مدتهاست که به روابط قبلی خود فکر نکردهاید. بالاخره ممکن است شما قبلا رابطهی عاشقانهای را تجربه کرده باشد، اما رابطهتان با او بهقدری خوب است که نمیتوانید و نمیخواهید خود را مشغول گذشته کنید.
۴. چیزهایی که معمولا از آنها بدتان میآمد، اکنون دیگر چندان بد بهنظر نمیرسند، و چه بسا جالب هستند؛ البته اگر در کنار او انجامشان دهید. از ترن هوایی میترسیدید؟ اما دیگر نمیترسید، البته بهشرط آنکه دست در دست هم داشته باشید و به هم قول بدهید که به جیغودادهای همدیگر نخندید.
۵. برای او و بهخاطرش ازخودگذشتگی میکنید. مسلما نمیخواهید مسئولیتهایتان را بهخاطر او کنار بگذارید، اما اگر مریض باشد و از شما بخواهد بهجای رفتن به سینما از او مراقبت کنید، با کمال میل این کار را انجام میدهید.
۶. وقتی روز سختی را پشت سر میگذارید، فکر کردن به او آرامشبخش است. در محل کار با مشکلاتی روبهرو شدهاید که حسابی اعصابتان را خرد کردهاند، اما فکر کردن به او موجب آسودگیتان میشود.
۷. وقتی کنار او هستید احساس امنیت میکنید. توصیف این احساس دشوار است، اما واقعا بهترین چیز دنیاست! انگار که در کنار او ممکن نیست هیچ اتفاق بدی بیفتد.
۸. وقتی با او هستید، خودتان هستید و نقش بازی نمیکنید. شاید قبلا تلاش میکردید او را تحتتأثیر قرار دهید، اما حالا از روبهرو شدن با او درحالیکه شلوار راحتی پوشیدهاید و پاچههایش را در جورابتان فرو کردهاید، مشکلی ندارید. حتی ممکن است در آشپزخانه مشغول زمزمهی یک ترانهی معمولی یا حتی مبتذل هم باشید، اما از اینکه او شما را در چنین وضعیتی هم ببیند، ابایی ندارید.
۹. مدام چیزهایی جلوی چشمتان میآیند که میدانید او دوست دارد. چیزهایی که تا پیش از این هر روز بیتفاوت از کنارشان رد میشدید، ناگهان توجهتان را به خود جلب میکنند؛ چون او دوستشان دارد.
۱۰. او اولین شخص زندگی شماست. وقتی اتفاق خیلی خوب یا خیلی بدی میافتد، او اولین کسی است که به سراغش میروید.
۱۱. نگران «دور شدن و رفتن» او نیستید. کنار او راحت گریه میکنید و عکسهای خجالتآور دوران کودکیتان را که قسم خورده بودید هیچکس نبیند، به او نشان میدهید؛ چون مطمئن هستید او شما را قضاوت نمیکند و کنارتان میماند.
۱۲. وقتی او هست، کارهای کوچکی همچون رفتن به فروشگاه جذاب میشوند. اگر با آدم خاصی باشید، قدم زدن میان قفسههای خوراکی هم میتواند یک تجربهی عاشقانه باشد.
۱۳. وقتی شما را اذیت میکند، همچنان میخواهید کنارش باشید.
۱۴. اگر خیلی سریع جواب پیام شما را ندهد، نگران میشوید. دیگر آن اضطرابِ «اون هم من رو دوست داره یا نه؟!» وجود ندارد، و شما بالاخره میتوانید با پیامهای دیرهنگام او کنار بیایید.
۱۵. وقتی ناراحت است، شما هم واقعا ناراحت هستید. شما درد او را حس میکنید و او درد شما را.
۱۶. واقعا از تماشای عکسهای دوران کودکی او لذت میبرید. حتی گوش دادن به داستانهای طولانی و بیسروته او را هم دوست دارید. فقط دوست دارید باهم باشید و دربارهی همه چیز باهم حرف بزنید.
۱۷. ترجیح میدهید بهجای بیرون رفتن، در خانه بمانید. شعار جدیدتان در زندگی این است که «موندیم توی خونه، جایی نرفتیم» و هیچ مشکلی هم با این ندارید.
۱۸. میخواهید همهی چیزهای موردعلاقهتان را به او نشان دهید. نه به این خاطر که میخواهید با تلاش به فرد موردعلاقهی او تبدیل شوید، بلکه به این خاطر که دوست دارید او شما را بهتر از هر شخص دیگری بشناسد.
۱۹. وقتی با دوستانتان هستید، باید مراقب خودتان باشید تا مدام دربارهی او حرف نزنید. اگر میتوانستید، صبح تا شب دربارهی او صحبت میکردید، اما بهخاطر احترام به دوستانتان و درنظر گرفتن شرایط و موقعیت، سعی میکنید چنین کاری نکنید.
۲۰. دوست دارید او را به همه معرفی کنید. واقعا میخواهید همه بدانند که شما باهم هستید.
۲۱. چند وقت یکبار مچ خودتان را در حال بالا و پایین کردن صفحهی اینستاگرام او میگیرید. تازه بهترین قسمت این است که نمیترسید تصادفا یکی از عکسهایش را هم لایک کنید، چون دیگر از آن نقطهای که فکر میکردید، شاید با چنین کارهایی او را از خود دور کنید، عبور کردهاید.
۲۲. دوست دارید کارهایی را که قبلا انجام دادهاید، بار دیگر در کنار او تجربه کنید. میخواهید بار دیگر، در کنار او سری به کندوان بزنید و غروب خورشید پشت خانههای صخرهای کندوان را دستدردست هم تماشا کنید؛ آن هم بدون آنکه به ظاهر خودتان اهمیتی بدهید.