به گزارش «تابناک»، نورنیوز در گزارشی به رفتار شبه رسانههای فارسی زبان در پوشش اخبار سانحه بالگرد پرداخته است که در ادامه می خوانید: سانحه هوایی اخیر در ایران که منجر به شهادت رئیس جمهوری و هیات همراه شد، آنقدر خبر مهمی بود که بلافاصله در صدر اخبار رسانه های معتبر جهانی بنشیند. طی همین مدت کوتاه که از وقوع آن می گذرد، انتشار خبر، تحلیل و البته گمانه زنی ها درباره دلایل وقوع حادثه و حتی ارزیابی های معطوف به آینده به صورت طبیعی مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفته است.
کیفیت پرداختن به این خبر مهم از زوایای مختلف را حتی اگر در قالب « جنگ رسانه ای» و عملیات روانی مرسوم علیه جمهوری اسلامی ایران نگاه کنیم باز هم به تفاوت های آشکاری میان رفتار رسانه های معتبر جهانی با برخی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور به چشم می آید.
رسانه های بزرگی مثل سی ان ان، الجزیره، نیویورک تایمز، واشنگتن پست و حتی بی بی سی جهانی و رویترز ... بنا به اقتضای حرفه ای خود، خبر را "بسیار مهم" ارزیابی کرده و به صورت برجسته بازتاب دادند. البته این رسانه ها نیز در گزارش های خبری و ارزیابی های تحلیلی شان خالی از سمت گیری های سیاسی نبودند و بعضا محتواهای جانبدارانه ای هم مخابره می کردند. با این حال تولیدات این رسانه ها مجموعا در قالبی بالنسبه حرفه ای روی آنتن ها رفت؛ چنانکه این رسانه ها اگر چه سرعت انتشار برایشان مهم است، اما این سرعت را به طور کامل فدای دقت و صحت نکردند و درجات قابل توجهی از احتیاط حرفه ای را مورد توجه قرار دادند. این رسانه ها به اعتبار همین رویّه، توضیحات و خبرهای نقل شده از مسئولان ایرانی را به عنوان منبع خبر و گزارش های خود برگزیدند.
این طیف رسانه ای درعین حال، کمابیش به این اصل اخلاق حرفه ای اهتمام داشتند که باید در مخابره خبر یک ضایعه ملی، لحن و آداب خاصی را رعایت کنند. وجود زاویه ها و اختلافات سیاسی و امنیتی با یک کشور، دلیل موجهی برای نادیده گرفتن احساسات مردمی از سوی یک رسانه نیست. آنها اگر چه با غم و اندوه مردم مصیبت دیده همراه و شریک نیستند اما در انتشار و انعکاس خبرهای مرتبط با آن حادثه ظرافت ها و ملاحظات حرفه ای و اخلاقی را لحاظ می کنند. به تعبیر دیگر،درست است که هیچ رسانه ای را نمی توان یافت که به طور کامل مستقل و بی طرف باشد اما عیار حرفه ای بودن رسانه ها را میزان التزام شان به چنین اصولی تعیین می کند. بنابراین، رسیدن به جایگاه "رسانه معتبر و مرجع" را شیوه کار آن رسانه تعیین می کند نه ادعای مدیران و خبرنگارانش.
از بعد از ظهر روز یکشنبه که خبر بروز سانحه برای بالگرد حامل رئیس جمهوری و هیات همراه منتشر شد، برخی رسانه های فارسی زبان خارج نشین برنامه های ویژه ای را روانه آنتن کردند که وجه مشترک شان، اولا القاء و جهت دهی به افکار عمومی بود و ثانیا تبدیل آن سانحه به خبری از جنس سرگرمی و فراغت که اسباب شادی و دست افشانی است. این دسته از رسانه ها آنقدر از این خبر تلخ، ذوق زده شدند که کمترین پایبندی به اصول حرفه ای خبر رسانی را هم کنار گذاشتند؛ اصولی که خودشان هم در ظاهر به اهمیت و ضرورت پایبندی به آنها اذعان دارند. مثلا شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال در بخش راهنمای معیارهای حرفه ای خود، ادعا کرده که « ما متعهدیم که درکارمان مستقل، بیطرف و صادق باشیم و با بالاترین معیارهای دقت و اعتماد کار کنیم. این ارزشها جهانی است و همه رسانههای پیشرو به آنها متعهدند و عمل میکنند.... اصل مهم در کار ما این است که همیشه، پیش از هر چیز، به واقعیات متکی باشیم و درستی آنها را ارزیابی کنیم....اگر اطلاعی را سریع منتشر کنیم اما نادرست باشد ارزشی ندارد...»
در پوشش خبری و تحلیلی سانحه بالگرد رئیس جمهور فقید ایران، این ادعاهای دلفریب اما روی کاغذ ماند و راهی به آنتن مجموعه رسانه ای اینترنشنال نیافت. این شبه رسانه حتی ظاهر امر را نیز رعایت نکرد و یک ضایعه ملی را به مثابه فرصتی برای عرض اندام دوباره، تسویه حساب های سیاسی، وارونه نمایی، تحریک عمومی و تحلیل های جهت دار غنیمت شمرد. موجی از خبرسازی ها یا تحلیل های مبتنی بر اطلاعات غیر معتبر را بدون هرگونه دروازه بانی معمول و مسئولانه مخابره کرد. البته در این سنت ناپسند، اینترنشنال تنها نماند و چند شبکه تلویزیونی دیگر هم از روی همین الگو مشق نوشتند. این گونه بود که مجموعه ای از چهره های مخالف جمهوری اسلامی ایران، با رعایت اصل «بی طرفی»! و استقلال رسانه ای، روانه این شبکه ها شدند تا کینه ها و رویاهای خود را در قالب خبر و تحلیل منتشر کنند.
مضمونی که شبه رسانه های فارسی زبان طی یکی دو روز اخیر در قالب هزل یا حرف جدی کوک کرده اند علاوه بر برجسته سازی تفاوت سلیقه های سیاسی در داخل، القای این ذهنیت بوده است که در خلأ قدرت اول اجرایی کشور، به زودی جنگ قدرت در پهنه سیاسی ایران درخواهد گرفت و نیروهای متکثر سیاسی، انرژی درونی نظام را فرسوده خواهند کرد تاجایی که فروپاشی سیاسی محقق خواهد شد. به زعم آنها اتفاق اخیر آنقدر کاری و کمرشکن است که جمهوری اسلامی توان ترمیم آن را ندارد و از عوارض این ضربه جان سالم به در نخواهد برد. همصدایی جریان های سیاسی داخل کشور که در مسئولانهترین شکل ممکن، از وقوع این سانحه ابراز تأسف کردند به سادگی، سستی تحلیل های القایی شبه رسانه ها را برملا کرد. صدور پیام های تسلیت از سوی منتقدترین و زاویه دارترین چهرهها و گروه های سیاسی با مرحوم رئیسی و دولتش، فرضیه فروپاشی ادعایی آنها را به باد داد. جریانات سیاسی داخل کشور با این هوشمندی نشان دادند که در نهایت مسئولیت پذیری ملی عمل می کنند و حساسیت دقیقی در تشخیص و انتخاب رویکردهای درست دارند. همین جا باید به مدیران و متولیان یادآوری کرد که اصل وجود جریانات سیاسی متنوع و بعضا متعارض، نه تنها امری مزاحم و زائد نیست بلکه اصلی ترین عامل در حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی است و لذا باید در نهایت صداقت، از وجود و کنشگری و نقش آفرینی شان دفاع کرد.
مضحک ترین بخش بازنمایی خبری شبه رسانه های فارسی زبان، استفاده از تکنیک روانشناختی "تعمیم" است تا این ذهنیت را "جا بیندازند" که برخی رفتارهای نابهنجار و شادی ها و دست افشانی های غیراخلاقی از سوی برخی افراد، مشتی از خروار است و زبان حال مردم ایران! چنانکه همسو با اینترنشنال، گزارشگران شبکه منحل شده « منوتو» هم در شبکه های اجتماعی، مدعی شادی مردم ایران از فقدان رئیس جمهور شدند. این شبکه ها واکنش تعدادی از مخالفان – که چندان پیدا نیست داخل کشور هستند یا خارج از کشور – به نام مردم ایران جا می زنند و با نوعی "نورپردازی موضعی" آن را برجسته می کنند تا عواطف عمومی ملت در تاریکی بماند. این رفتار، با هیچ معیار رسانه ای حرفه ای جور در نمی آید. آنها شاید حق داشته باشند که تریبون مخالفان جمهوری اسلامی باشند اما قطعا نمی توانند این رفتار سیاسی را مصداق کار رسانه ای بدانند. چنین سیره ای، باعث می شود این تریبون ها بیش از آنکه رسانه باشند به بولتنهای سفارشی شبیه بشوند. البته از ذکر این نکته مهم نیز نباید غافل بود که نقد رفتار این شبه رسانه ها به معنای چشم پوشی از ضعف های رسانه ای و اطلاع رسانی داخلی نیست که در جای خود باید به آن پرداخت.