به گزارش گروه فرهنگی تابناک؛ این روزها مجموعه نمایش خانگی «در انتهای شب» جایگاه ویژهای در سبد مصرف سریالهای ایرانی مخاطبان پیدا کرده و مخاطبان فراوانی دارد. این سریال 9 قسمتی ساخته آیدا پناهنده که جمعهها در پلتفرم فیلمنت به نمایش درمیآید، به تازگی به قسمت هفتم رسیده و در یک سوم پایانی قرار گرفته است.
پس از مجموعه «افعی تهران» که در هفتههای نخست سال 1403 پربینندهترین سریال اینترنتی به شمار میآمد و تا پایان موفق بود، «در انتهای شب» دومین مجموعه از پلتفرم فیلمنت است که در رقابت سریالهای خانگی امسال بیشترین واکنشهای مثبت را به وجود آورده و یک بار دیگر قدرت این سرویس را به رقبا به رخ کشیده است.
فیلمنت که طی یکی دو سال اخیر تغییر و تحول مدیریتی را به خود دیده، پس از این اتفاق با کمیت کمتر و کیفیت بیشتری نسبت به رقبا، پا به عرصه سریالسازی گذاشته؛ کیفیتی که بیش از همه با مجموعه «پوست شیر» به چشم آمد و بعدها با آثاری چون «دفتر یادداشت»، «مرداب» و «افعی تهران» کمابیش ادامه پیدا کرد. این پلتفرم سریال «داریوش» را نیز در آستانه پخش دارد که توسط هادی حجازیفر ساخته شده و مورد انتظار تماشاگران است.
مجموعه داستانهای کوتاه پناهنده
مجموعه «در انتهای شب» ساختاری شبیه به مجموعه داستانهای کوتاه دارد. این ساختار در «افعی تهران» محصول قبلی همین پلتفرم نیز به شکلی ملایمتر اجرا شده بود، ولی اینجا شکلی رادیکالتر پیدا کرده. گویی نویسندگان سریال چند موقعیت را پشت سر هم روایت میکنند که در مواردی ربط زیادی هم به یکدیگر ندارند و حتی بعضی قابل حذف است.
جالب آن که سازندگان سریال برای ایجاد کشش و انتظار برای دنبال کردن قسمت بعد، بعضی موقعیتها مثل دعوا با شخصیت «صفا» بر سر نقاشی یا گم شدن «دارا» را در یک قسمت آغاز میکنند و در قسمت بعدی به پایان میرسانند.
بنابراین شاید بتوان نخستین سریال آیدا پناهنده را «صحنههایی از یک جدایی» لقب داد؛ اثری که به دلیل همین ساختار و سوژه، شباهتهایی به فیلم/سریال مشهور اینگمار برگمان فیلمساز مشهور سوئدی با عنوان «صحنههایی از یک ازدواج» دارد. البته که موقعیتهای دراماتیک طراحیشده در این دو اثر، شباهتی با یکدیگر ندارند.
جزیینگری در حد اعلا
آیدا پناهنده در «در انتهای شب» سطحی از جزئینگری را به نمایش گذاشته که برای سالها در سریالهای ایرانی وجود نداشت. این سریال موقعیتهای دراماتیک را با جزییات فراوانی روایت میکند؛ تا جایی که حدود 40 دقیقه از قسمت اول به ماجرای اتوبوس اشتباهی و یک قسمت کامل به رخدادهای دفترخانه اختصاص مییابد.
این ایده که عملا شاهپیرنگ را به طور کامل فدا کرده و بیشتر به جزییات میپردازد، اگرچه در نگاه نخست ممکن است مخاطب را دلزده کند، ولی به شکلی غیرمنتظره، به برگ برنده «در انتهای شب» تبدیل شده و آن را برای مخاطبان جذاب کرده است. کامنتهای فراوانی در شبکههای اجتماعی وجود دارد که نشان میدهد تماشاگران جزیینگری فیلمساز را میپسندند.
بنابراین به شکلی عجیب، سریال هرچقدر کند و فاقد ریتم است و قصه پرپیچوخمی ندارد، ولی میتواند مخاطب را جذب کند و تا اینجا تماشاگرش را جلوی نمایشگر میخکوب کرده است.
امتیاز قصه و شخصیتهای ملموس
با همه این نکات، به نظر میرسد شخصیتهای جذاب و رخدادهای ملموس، امتیاز اصلی مجموعه نمایش خانگی «در انتهای شب» است که با وجود ریتم کند، بینندگان را به یاد رابطههای از دست رفته میاندازد. در نظرات مردمی درباره این اثر، تحسینهایی درباره واقعگرایی و باورپذیری آن زیاد به چشم میخورد و برخی از کسانی که جدایی یا قطع ارتباط عاطفی را تجربه کردهاند، گویی احساس میکنند این سریال موقعیتهایی شبیه به تجربیات آنها را به تصویر میکشد.
نقشآفرینی خوب پارسا پیروزفر و هدی زینالعابدین که توجه اغلب مخاطبان سریال را جلب کرده، از جمله عللی است که جذابیت بیشتری به جزییات سریال بخشیده؛ هردو بازیگر با مهارت بالا در انتقال احساسات، حضوری قدرتمند در این اثر دارند و از نگاه گرفته تا لحن، با رعایت دقیق جزییات شخصیت، «در انتهای شب» را برای تماشاگران این سریال جذابتر کردهاند.
آنچه از بازیهای این سریال گفته شد، بدون اشاره به علیرضا داوودنژاد ناقص است. این کارگردان سینما که در مجموعه «در انتهای شب» در نقش یک پدر سنتی و سینمادار بازنشسته جلوی دوربین رفته، نقش خود را به شکلی غیرمنتظره، با تسلط ایفا میکند؛ گویی از ابتدا یک هنرپیشه بوده و در سالهای فعالیت به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان استعداد خود را نادیده گرفته است!
نویسنده: مصطفی قاسمیان