چه زمان تندروها و افراد رادیکال میتوانند زمام امور را به دست بگیرند؟ زمانی که اقلیتها شکل بگیرد و تندروی فقط در دل اقلیت است که امکان ظهور و بروز دارد؛ اما چگونه اقلیت را شکل دهیم؟ با نحیف کردن بدنه و سرمایه اجتماعی! این خلاصه عمل سیاسی یک جریان در طول دو دهه اخیر است.
روند شروع دهه نود و مواجهه جریان تندرو با شخصیتهای سیاسی و به تبع آن طرفداران و آحاد جامعه که آن شخصیت را قبول داشتند نگاه کنید. برچسبها و دسته بندیهای مختلفی که افراد را از دایره انقلاب خارج میکند. این مسیر واژگان سازی و دسته دسته کردن سیاسیون و تبع آنها جامعه طرفدار آنها ادامه پیدا کرد و مستمرا حلقه جامعه ایران در نگاه آنها تنگ و تنگتر شد. حزب اللهی صورتی این اواخر تولید شد تا در بین جریان حزب اللهی شروع به انشقاق کنند و بدین شکل عقلانیت را هدف گرفتند.
این مسیر چیزی جز نحیف شدن بدنه اجتماعی فعال در حاکمیت نبود، اما آنها این مسیر را با قدرت ادامه دادند. این مدل رفتار روز به روز از دامنه مشارکت کنندگان اجتماعی سیاسی نیز کاست. جامعه با گروهی مواجه است که برای بودن خود با برچسبها و انگها و تهمتها دیگری را از میدان به در میکند و جامعه هوادار آن را تخطئه میکند.
استراتژی انتخاباتی تندروها بر همین مبناست. در مرحله نخست گعدهای سوا از جریان اصلی در جناح خود درست کرده و هم جناحی خود را با برچسب فاسد بودن از میدان به در کنیم و در ادامه خود را به عنوان تنها گزینه انقلابی، حزب اللهی، اصلح و اصیل مانده جریان؛ به بدنه اجتماعی قالب کنیم.
این مسیر ابتدا با ترور شخصیت فرد سیاسی شروع میشود و بعد از آن تبدیل به ساختاری دیکتاتورگونه بدل میشود که حتی کسی حاضر به حمایت از آن فرد نشود!
گزارش یکی از نهادهای رصد و پایش شبکههای اجتماعی میگوید ۷۰ درصد تولید محتوای تخریبی شامل توهین و تهمت و برچسب زنی در این انتخابات علیه یکی از کاندیداهای انتخابات بوده است که ۸۰ درصد آن هم از سوی اکانتهای مشخص طرفدار این جریان تندرو بوده است؛ البته که در این مورد قالیباف تنها یک نمونه است!