به گزارش «تابناک» به نقل از دنیای اقتصاد، این جلسه تحت مقررات چتم هاوس برگزار شد تا فضایی مناسب را برای صراحت در بحث ایجاد کند. امیدها برای آتشبس پایدار، کمکهای بشردوستانه و بازسازی اقتصادی و سیاسی در غزه با نگرانی از افزایش خشم و خصومت در منطقه مواجه شده است. بدترین نتیجه ممکن - سناریوی دو - یک جنگ همهجانبه با پیامدهای ویرانگر نهتنها برای منطقه، بلکه به طور بالقوه برای اقتصاد جهانی خواهد بود. بهترین سناریوی قابل تصور در کوتاهمدت، فرسودگی فزاینده اسرائیل همراه با تضعیف حماس خواهد بود که منجر به سازش محدود با بازیگران فلسطینی و عرب با حمایت ایالات متحده میشود.
منطقه در معرض انفجار
باربارا اسلاوین، رابرت منینگ و متیو باروز ۵ ژوئیه ۲۰۲۴ در مرکز استیمسون نوشتند: ۹ماه پس از عملیات حماس در جنوب اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، خاورمیانه در وضعیت بسیار ناپایدار و شکنندهای قرار دارد. جنگ غزه بدون حل و فصل شدن، تداوم دارد و تهدیدهای فزایندهای در مورد درگیری ویرانگرتر بین اسرائیل و حزبالله لبنان وجود دارد. تشدید این وضعیت همراه با عدماطمینان در مورد اینکه چه کسی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و سایر انتخابات احتمالی از جمله در اسرائیل پیروز خواهد شد، اختلافات سیاسی و اجتماعی فزاینده در اسرائیل و رهبری بیثبات فلسطین از جمله این ابهامات است. همانطور که یک تحلیلگر قدیمی گفت: من هرگز چنین وضعیت نابسامانی را در منطقه ندیده بودم. آینده خاورمیانه واقعا مبهم به نظر میرسد.
راه حل آسانی وجود ندارد
جو بایدن در ۳۱ مه آنچه را که او ادعا کرد پیشنهاد اسرائیل برای یک نقشه راه سهمرحلهای است، تشریح کرد. این نقشه راه با آتشبس شش هفتهای؛ آزادی بسیاری از گروگانها - از جمله آمریکاییها - در ازای آزادی اسرای فلسطینی و عقبنشینی نیروهای اسرائیلی از «تمام مناطق پرجمعیت» غزه آغاز میشود. یک مقاله نگارش شده در این خصوص در مورد آنچه باید در غزه در روز بعد انجام داد، توصیه کرده تاریخی برای این اقدامات تعیین نشود. اسرائیل نباید وعده تشکیل کشور فلسطین را بدهد، بلکه باید غزه را به یک نهاد فلسطینی خودمختار تحت قیمومیت اسرائیل تبدیل کند. این گزارش اذعان میکند که نیاز است مدیران میانی حماس برای ارائه خدمات در محل باقی بمانند. اتفاق نظر کارشناسان این بود که نتانیاهو هیچ طرحی را که توانایی اسرائیل را برای ادامه تعقیب حماس محدود کند، نمیپذیرد. یک کارشناس به «کرانه باختری شدن» غزه اشاره میکند که این منطقه را به قطعات کوچکی تقسیم میکند که میتوان کمکهای بشردوستانه را به آنجا ارسال کرد، اما فلسطینیها هیچ امتیاز سیاسی به دست نمیآورند.
دولت نتانیاهو نقش حماس یا تشکیلات خودگردان فلسطین - کاندیدای مورد نظر دولت بایدن - در دولت آینده غزه را رد کرده است. تشکیلات خودگردان به رهبری پیرمردی ۸۸ ساله به نام محمود عباس که از سال ۲۰۰۵ تاکنون با انتخابات مواجه نشده است، مدتهاست که در کرانه باختری که ظاهرا کنترل اداری آن را در اختیار دارد، محبوبیتی ندارد. این منطقه به طور فزایندهای قابلیت خود را از دست میدهد زیرا اسموتریچ، وزیر دارایی راستگرای اسرائیل، از انتقال مالیاتهایی که اسرائیل از طرف تشکیلات خودگردان برای پرداخت حقوق فلسطینیها جمعآوری میکند، خودداری کرده است. کارگران فلسطینی که قبلا اجازه ورود به اسرائیل را داشتند، همچنان از انجام این کار ممانعت میشوند و شبهنظامیان اسرائیلی با حمایت ارتش و پلیس اسرائیل به حمله به ساکنان کرانه باختری و تصرف زمین برای شهرکسازی در آینده ادامه میدهند.
با وجود این چالشها، فلسطینیها تلاش میکنند تا تشکیلات خودگردان را بازسازی کنند، به گفته یکی از کارشناسان، که اخیرا در رامالله برای بحث در مورد تشکیل یک دولت وحدت ملی که شامل افراد نزدیک به حماس و نه اعضای آن باشد، ملاقات کردند. طرفهای صلح در هر دو طرف سرکوب شدهاند، اما این میتواند تغییر کند. با این حال، همکاری اسرائیل با تشکیلات خودگردان مستلزم تشکیل دولت جدید در تلآویو است. بهرغم انتقادات بیش از حد راست میانه و ارتش، نتانیاهو همچنان بر حمایت اکثریت بلوک ۶۵ عضوی در کنست تکیه میکند. او انگیزه شخصی دیگری برای ماندن در قدرت دارد: انتخابات جدید میتواند او را از قدرت حذف کند و او را به دلیل اتهامات فساد در انتظار زندانی کند.
بسیاری از کارشناسان میگویند نتانیاهو که اخیرا در انظار عمومی از اینکه دولت بایدن به دلیل تلفات بالای غیرنظامیان در غزه از ارسال برخی از محمولههای تسلیحاتی به اسرائیل خودداری کرده، شکایت بهعمل آورده و در انتظار شکست احتمالی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ۵ نوامبر است. در صورتی که دونالد ترامپ، نامزد احتمالی جمهوریخواهان، در انتخابات پیروز شود، انتظار میرود که حتی بیشتر از بایدن از اسرائیل حمایت کند.
رابرت اوبراین، آخرین مشاور امنیت ملی ترامپ و وزیر امور خارجه بالقوه دولت احتمالی ترامپ، اخیرا در فارن افرز نوشت که ایالات متحده باید به حمایت از حکومت و موقعیت بلندمدت اسرائیل در حالی که به دنبال نابودی حماس در غزه است، ادامه دهد، این قلمرو برای واشنگتن نیست که چیزی را دیکته کند. واشنگتن نباید اسرائیل را برای بازگشت به مذاکرات بر سر راهحلی بلندمدت برای درگیری گستردهتر با فلسطینیها تحت فشار قرار دهد. اوبراین نوشت، در عوض، ایالات متحده باید بر افزایش فشار بر ایران تمرکز کند. زیرا از نظر کارشناسان، ادامه جنگ غزه اسرائیل را در سطح بینالمللی منزوی کرده و خشم نسبت به آمریکا را در کشورهای عربی و مسلمان و از آن گستردهتر، در جنوب جهانی افزایش داده و این وضعیت بهسود ایران است. ایران همچنین در حال پیشبرد برنامه هستهای خود است و سانتریفیوژهای بیشتری را در محافظتشدهترین سایت زیرزمینی خود نصب میکند. تهران همچنین به رایزنی نزدیک با «محور مقاومت» ادامه میدهد.
نفوذ خارجی محدود بر اسرائیل
ایالات متحده همچنان میانجی اصلی در جنگ است. دیگر قدرتهای بزرگ جهانی، مانند چین، فعال بودهاند، اما عمدتا نفوذ کمتری بر اسرائیل نسبت به ایالات متحده دارند. برای مهندسی یک توافق صلح، نفوذ لازم است. به گفته کارشناسان، به دلیل حمایت بیقید و شرط واشنگتن از اسرائیل و ناتوانی در برقراری آتشبس، ایالات متحده نیز اعتبار خود را از دست داده است. برای بسیاری در جنوب جهانی، ایالات متحده به عنوان بازیگر ریاکار مطرح است که از روسیه به دلیل نقض حقوق بشر در جنگ اوکراین انتقاد میکند، در حالی که اسرائیل آشکارا با ویران کردن غزه، مورد انتقاد قرار نمیگیرد.
کشورهای عربی ثروتمندی که یا روابط خود را با اسرائیل عادی کردهاند، مانند امارات متحده عربی، یا مانند عربستان سعودی در فکر عادیسازی هستند، جنگ غزه را «تقسیمبندی» کرده و بر توسعه اقتصادی تمرکز و سعی میکنند تا خود را تا آنجا که میتوانند از سقوط نجات دهند. اگرچه ریاض تنشزدایی شکننده را با ایران حفظ کرده است، اما به دنبال توافق دفاعی با ایالات متحده است که به پیشرفت معین به سوی تشکیل کشور فلسطینی بستگی ندارد. کشورهای فقیرتر مانند اردن و لبنان بیشتر در معرض پیامدها هستند و به شدت نگران هستند. آنها از این بیم دارند که اسرائیل به دنبال راندن فلسطینیها از کرانه باختری به اردن و از غزه به مصر باشد. در واقع، اسموتریچ وزیر دارایی اسرائیل در سخنرانی اخیر خود در پاریس نقشهای را نشان داد که شامل اردن و کرانه باختری به عنوان بخشی از «اسرائیل بزرگ» بود. برخی از اسرائیلیها خواستار ایجاد شهرکهای جدید در غزه هستند، جایی که اسرائیل در سال ۲۰۰۵ از آن خارج شد و حماس در سال ۲۰۰۷ کنترل آن را بر عهده گرفت.
بسیاری از عدمقطعیتها
انتخابات آتی یا احتمالی، نه فقط در ایالات متحده، بلکه در منطقه و در اسرائیل - که نتانیاهو ممکن است آن را از دست بدهد - بر آینده کوتاهمدت و میانمدت تاثیر خواهد گذاشت. ایران که در ۵ ژوئیه رئیسجمهور جدید خود را انتخاب کرد، با فشار تحریمهای اقتصادی و سوءمدیریت مواجه است. در صورتی که دولت بعدی ایران عملگرا باشد و بایدن برای دومین بار پیروز شود، دورنمای توافق هستهای مجدد با ایالات متحده ممکن است بهبود یابد و کاهش تنش منطقهای محقق شود. اسرائیل نیز با کاهش رتبه اعتباری خود دچار ضعف اقتصادی میشود.
عدماطمینان ممکن است سرمایهگذاری خارجی را محدود کند، بهویژه در بخش فناوری پیشرو در جهان. تعداد فزایندهای از متخصصان اسرائیلی نیز به دنبال مهاجرت هستند. خانوادههای گروگانهای باقیمانده از اینکه دولت نابودی کامل حماس - هدفی غیرممکن - را بر نجات بستگانشان در اولویت قرار داده است، خشمگین هستند. اعضای ارتش به طور فزایندهای این سوال را مطرح میکنند که آیا این دولت میتواند جنگ دوجبههای را تحمل کند، حتی در شرایطی که استراتژی نتانیاهو برای «پیروزی کامل» در غزه دستنیافتنی باقی مانده است.
کارشناسان تروریسم نگران هستند که این رویارویی باعث احیای گروههای سلفی جهادی در سراسر منطقه شود. این کارشناس افزود، جناحهای درون طالبان رهبران خود را تحت فشار قرار میدهند تا از مساله فلسطین استفاده کنند. افراطگرایی در پاکستان، هند، بنگلادش، اندونزی و مالزی در حال افزایش است. اخیرا یک گروه هشت نفری تاجیک که ادعا میشود با داعش خراسان ارتباط دارند، پس از عبور از مرز مکزیک به ایالات متحده دستگیر شدند.
احتمال سناریوهای مختلف
کارشناسان به این جمعبندی رسیدند که بدترین نتیجه ممکن - سناریوی دوم - یک جنگ همهجانبه با پیامدهای ویرانگر نه تنها برای منطقه، بلکه به طور بالقوه برای اقتصاد جهانی خواهد بود. بهترین سناریویی که در کوتاهمدت میتوان تصور کرد، فرسودگی فزاینده اسرائیل همراه با تضعیف حماس خواهد بود که منجر به سازش محدود با بازیگران فلسطینی و عرب با حمایت ایالات متحده میشود. برخی از کارشناسان نگرانند که تشدید درگیری نظامی با حزبالله بهعلاوه خیزش در کرانه باختری ممکن است منطقه را به بدترین حالت درآورد.
مورد جنگ همهجانبه یعنی حرکت اسرائیل به سمت الحاق غزه یا کرانه باختری - چه بالفعل و چه در قانون - میتواند معاهدات صلح این کشور با مصر و اردن را به خطر بیندازد و خطر یک درگیری منطقهای را افزایش دهد. یک درگیری همهجانبه میتواند حضور نظامی ایالات متحده در عراق و سوریه را ناپایدار کند. اگرچه جایگزینهای معدودی برای راهحل نهایی دودولتی وجود دارد، اما تصور اینکه خشم و وحشت هر دو طرف فروکش کند و اندکی از اعتماد دوباره در آینده قابل پیشبینی بازسازی شود، دشوار است. بهترین چیزی که میتوان در کوتاهمدت و میانمدت به دست آورد، آتشبس غزه، کمکهای بشردوستانه عظیم و گامهای اولیه به سمت بازسازی اقتصادی و سیاسی تحت رهبری مشترک اعراب و فلسطین است و اجازه میدهد جامعه اسرائیل از آسیب ۷ اکتبر بهبودی پیدا کند.