بین الملل تابناک: مقاله مسعود پزشکیان رئیس جمهور منتخب حاوی چند نکته در خصوص نظم نوین جهانی است که در عباراتی چون «جهان جدید»، «نظم جهانی پسا قطبی»، «جنوب جهانی»، «سیاست فرصت گرا» و «تعادل» متجلی است.
دو دیدگاه در ساختار کنونی قدرت ایران نسبت به نظام بین الملل قابل ترسیم است. یک نگاه معتقد است که «شیفت قدرت از غرب به شرق» اتفاق افتاده که در نتیجه افول هژمونی آمریکا است. بر این اساس ایران باید به قطبهای جدید بین المللی چون چین و روسیه نزدیک شود و از مزایای نظم جدید بهره ببرد.
این دیدگاه معتقد به اولویت «سیاست نگاه به شرق» در عرصه سیاست خارجی ایران است و نگاه به غرب در این دیدگاه اولویت راهبردی نیست. هر چند بر اثر الزامات ژئوپلیتیک و غیره کاهش تنش با غرب دنبال می شود ولی راهبرد در روابط خارجی «نگاه به شرق» است.
تجلی این دیدگاه در سند تحول مردمی دولت ابراهیم رئیسی قابل ردیابی است. جایی که حل مساله هسته ای اگرچه دنبال می شود ولی سکویی برای بهبود رابطه با غرب نگریسته نمی شود. حتی در این سند از آمریکای شمالی به عنوان منطقه ای که ایران می تواند با آن رابطه داشته باشد اسم برده نشده است. یعنی در میان مناطق جغرافیایی که پتانسیل رابطه وجود دارد، اسمی از آمریکای شمالی نیست.
با وجود این، در این نگاه کاهش تنش با غرب در خصوص موضوعات مهم(از دید جمهوری اسلامی) دنبال می شود.
یک نگاه دیگر به نظم بین المللی به رغم اینکه معتقد است «جهان جدید» رخ داده ولی این نظم ماهیت قطبی ندارد. دیدگاه پزشکیان در خصوص نظم جهانی این رویکرد را مد نظر دارد. بر اساس این دیدگاه، شیفت قدرت از غرب به شرق رخ داده و هژمونی آمریکا نیز دچار افول شده است ولی قطبهای جدید تثبیت نشده است.
این نگاه در گفتار و آثار افرادی چون محمد جواد ظریف و علی اکبر صالحی به وضوح قابل ردیابی است. حتی علی شمخانی دبیر پیشین شورای امنیت ملی نیز به این دیدگاه نزدیکتر است. ظریف معتقد است نظام جهانی از نظم دو قطبی متصلب که بر ملتها فشار میآورد خارج شده و در مسیر نظم جدید و شکلگیری مرحله انتقالی نظام جهانی قرار گرفته است.
بر این اساس، او نیز معتقد به «جهان جدید» است ولی آنرا تثبیت شده نمی بیند و معتقد است این جهان در دوره انتقالی قرار دارد. وی عدم درک مختصات واقعی نظم جدید را خطرناک برای منافع ملی ایران می داند.
علی اکبر صالحی وزیر خارجه پیشین ایران نیز معتقد به نظم نوین جهانی و «جهان جدید» است. او معتقد است این نظم تثبیت نشده است و هنوز چین به عنوان یک قطب جهانی مطرح نیست و نمی شود نظم جدید را بر اساس نظم جنگ سردی تحلیل کرد و با نزدیکی به چین بتوان از آن بهره برد. او معتقد است نمی تواند گفت این نظم کی تثبیت می شود، 20 سال آینده یا 30 سال آینده.
در واقع عبارت «پساقطبی» در مقاله پزشکیان به دیدگاه دوم نزدیک می شود. معنای ضمنی نظم پساقطبی می تواند زیر سوال بردن قطبهای جدید در نظم جدید جهانی باشد یا اساسا حتی در صورت اعتقاد به قطبهای جدید، ماهیت بازی آنرا از جنس قطبی و جنگ سردی نبیند.
به معنای دیگر حتی به فرض شکل گیری قطبهای جدید در «جهان جدید» منطق بازی آنها مانند جنگ سرد نخواهد بود. کما اینکه منطق گفتاری و رفتاری کنونی چین در دنیای کنونی نیز نشانگر این موضوع است.
بر اساس دیدگاه دوم، منطق بازی قدرتهایی چون ایران باید «سیاست فرصت گرایی» و «تعادل» باشد. معنای «تعادل» استفاده از ظرفیتهای «جهان جدید» بر اساس «سیاست فرصت گرایی» است. چون نظم جدید ماهیت قطبی انعطاف ناپذیر ندارد لذا نزدیکی بیش از حد به یک قدرت نمی تواند منافع ایران را تامین کند. چرا که برای نمونه ماهیت و منطق بازی چین با امریکا در همه جا رابطه ای آشتی ناپذیر نیست که بتوان به نزدیکی به چین منافع مد نظر ایران تأمین شود.
معنای این حرف استفاده از ظرفیتهای و فرصتها است و از هر فرصتی برای تامین منافع ملی بهره برد. سیاست پاندولی به این دیدگاه نزدیکتر است که بر اساس آن قدرتهای میانی در نظام جدید بین المللی با اتکا بیش از اندازه بک یک قدرت خودداری می کنند و در عین حال با قدرتهای اصلی رابطه دارند.
لذا ضمن توجه به شرایط جدید که در «جهان جدید» متجلی است باید به ظرفیتهای «جنوب جهانی» توجه شود و این ظرفیت قربانی «نگاه به غرب» نشود. از سویی با ایجاد «تعادل» در روابط خارجی از ظرفیتهای نظم غیر متصلب بهره برد.
بر این اساس پزشکیان در مقاله خود توجه ویژه به «جنوب جهانی» و ظرفیتهای آن دارد: «با علم به اینکه صحنه جهانی از الگوهای سنتی فراتر رفته است، دولت من متعهد است که روابط متقابل مفید خود را با بازیگران بینالمللی نوظهور در جنوب جهان، به خصوص با کشورهای آفریقایی، تقویت نماید. در این راستا، به دنبال ارتقا همکاریها و تقویت مناسباتمان خواهیم بود.»
و در وصف رابطه با روسیه و چین می نویسد: «چین و روسیه همواره در روزهای سخت دوست و پشتیبان ما بودهاند. ما این دوستی را بسیار ارزشمند میدانیم. نقشهٔ راه ۲۵ ساله ایران و چین یک گام مهم در جهت ایجاد یک «شراکت جامع راهبردی» سودمند برای هر دو کشور بود؛ و ما تمایل داریم در آستانه ورود به نظم جدید جهانی، همکاریهای گستردهتری در این مسیر با پکن برقرار سازیم. در سال ۲۰۲۳، دولت چین نقش مهمی در تسهیل عادیسازی روابط ما با عربستان سعودی ایفا کرد و از این طریق دیدگاه سازنده و رویکرد آیندهنگرانه خود را در امور بینالمللی به نمایش گذاشت.»
رویکرد او به غرب نیز دو بخش می شود. یکی رابطه با اروپا و دیگری رابطه با آمریکا. نکته جالب توجه این است که در سند مردمی دولت رئیسی نیز اروپا از آمریکا تفکیک شده است. در دیدگاه پزشکیان ضمن نهیب زدن به اقدامات اروپا به ویژه بعد از خروج آمریکا از برجام، «بد عهدی» آنها را یادآور می شود و البته برای برقراری گفتگوهای سازنده ابراز تمایل می کند.
اما در رویکرد به امریکا، صرفا این کشور را به تغییر رویه و زورگویی فرا می خواند و ابراز تمایل برای گفتگو با شرط هم مطرح نمی شود. سرسختی رویکرد ایران به غرب به ویژه به نتیجه عملکرد غرب در خصوص موضوعاتی می شود که تهران همکاری داشته ولی غرب اقدام متضاد انجام داده است. قرار دادن ایران در «محور شرارت» به رغم همکاری در خصوص موضوع افغانستان و توافق هسته ای از نمونه های تاریخی عدم پاسخ مناسب غرب به رویکرد همکاری جویانه ایران هستند.