مهدی ملکی - برخی اتفاقات به ظاهر ساده و معمولی، آنقدر مهم هستند که نتوان به سادگی از کنار آن گذشت. بعضی موارد نکات نهفته و پنهانی دارند و میتوانند تلنگری باشند برای مسئولانی که غافل و کم توجه هستند، اما دل در گروی نام و اعتلای ایران دارند یا حداقل بر حسب مسئولیت و جایگاهی که در آن قرار گرفتهاند، باید وظیفهشان را به درستی انجام دهند و آینده ایران و ایرانیان را مدنظر داشته باشند.
به گزارش تابناک ورزشی، ماجرای اخیر ویدئوی معرفی مهدی طارمی توسط باشگاه اینتر، حذف آن و انتشار مجددش با کمی تغییر، از جمله این موارد است. موضوعی که یکبار دیگر ایرانیها را حول نامی ارزشمند و بزرگ، دور هم جمع کرد و به اتحاد برای وطن، معنا بخشید.
ماجرا از این قرار است که یک روز پس از انتشار ویدئوی جذاب معارفه مهدی طارمی در صفحه اینستاگرام باشگاه اینتر، جنجال زیادی به پا شد. در این کلیپ زیبا که اماکن تاریخی و کهن ایران از جمله تخت جمشید وجود دارد، از کلمه خلیج فارس استفاده شده است. این ویدئو که در صفحه رسمی اینستاگرام اینتر بیش از ۹ میلیون بار دیده شد، برای کاربران عرب زبان خوشایند نبود و در صفحات اجتماعی باشگاه ایتالیایی، شاهد تکرار ادعای واهی و تحریف تاریخ در خصوص نام خلیج همیشه فارس بودیم. در این میان، فشار رسانهای کشورهای عربی و به خصوص اسپانسر این فصل اینتر یعنی شرکت هواپیمایی قطر باعث شد تا صفحه اینستاگرامی نراتزوری در اقدامی تعجب برانگیز، ویدئو معارفه طارمی را از صفحه خود حذف کند. البته پس از اعتراض شدید کاربران ایرانی به حذف کلیپ، صفحه اینستاگرام اینتر اقدام به انتشار دوباره آن کرد. نکته مهمتر اینکه عبارت خلیج فارس باقی ماند و نام اسپانسر عربی حذف شد.
بارها در مراسم و مناسبات ورزشی و حتی غیر ورزشی شاهد بودهایم که میزبان از عناوین یا نشانههای تحریف شده و جعلی «خلیج ع.ر.ب.ی» به جای «خلیج فارس» استفاده کرده است. طبیعتاً واکنش اعتراضی و موضع بعدی طرف ایرانی هم چندان کارساز نخواهد بود، چون تصاویر و ویدئوهای مربوطه در رسانههای رسمی و فضای مجازی منتشر شده و بدیهی است که کارکرد بیشتری خواهد داشت. دقیقاً مشابه اتفاقی که در روزهای گذشته افتاد و البته این بار برخلاف تعدادی از موارد پیشین، به سود ایران و نام «خلیج همیشه فارس» بود.
در حالی که تعدادی از کشورهای عربی با سرمایهگذاریهای نجومی از جمله میزبانی جام جهانی یا استخدام ستارههای تراز اول فوتبال جهان مدتهاست مسیر شناساندن و معرفی کشور خود را در پیش گرفتهاند، فوتبال ایران از این حیث کاملاً از رقبا و همسایگان عقب مانده و باید برای جبران آن از تمام پتانسیل و توان استفاده کرد. یکی از آنها بها دادن اصولی و درست به استعدادهاست؛ شاخصهای که ایران برتری شگفتی نسبت به بسیاری از کشورها دارد.
کافی است موضوع استعدادیابی که سالهاست گفته شده و موارد بسیاری در حد شعار و حرف باقی مانده، به مرحله عملیاتی و اجرا برسد. در این صورت ثمره آن را در آیندهای نه چندان دور شاهد خواهیم بود و هرکدام از آنها میتوانند مثل طارمی یا بسیاری از لژیونرها، نام «ایران» و «خلیج فارس» را در عرصه جهانی پر تکرار کنند.
برای تأیید این مهم، یادآوری دو مورد کافی است. علی دایی آقای گل ملی فوتبال جهان که پس از سالها دو فوق ستاره یعنی رونالدو و مسی توانستند به رکوردش دست یابند، توسط مرحوم ناصر حجازی کشف شد و همین مهدی طارمی که یکی از موفقترین فوتبالیستهای یک دهه اخیر ایران است، جزو کشفهای علی دایی بود. نیاز به توضیح بیشتر و تکرار مکررات نیست که مقوله استعدادیابی و پرورش اصولی آنها، چه پروسه مهم و ارزشمندی در فوتبال دنیا محسوب میشود، اما در ایران سالهاست که کارشناسان و دلسوزان از این موضوع صحبت میکنند و مسئولان ورزش و فوتبال اعتنایی به آن ندارند.
در این میان معدود باشگاههایی هستند که آکادمی دارند و میتوانند از عملکردشان در راستای کشف و پرورش استعدادها، دفاع کنند. در واقع اگر نگاه جدی و مسئولانه به این بُعد فوتبال وجود داشت، اینگونه نبود که هر سال در فصل نقلوانتقالات شاهد رقابت و کشمکش باشگاهها بر سر بازیکنانی با کیفیت معمولی آن هم با سن ۳۰ به بالا باشیم. اینجا دعوا سر پدیدهها و ستارههای جوان نیست؛ چون معمولاً خبری از این دست بازیکنان نیست و شاید هر چند سال یکبار به صورت اتفاقی، یک علی دایی یا مهدی طارمی کشف شود.
در پایان اینکه «در خانه اگر کس است یک حرف بس است...» این اصطلاح یا ضربالمثل ایرانی، گاهی خلاصه تمام ماجراها و حرفهاست و بیش از آن گفتن و نوشتن سودی ندارد.