ملت-دولت، یک موجودیت سیاسی واحد با حاکمیت یکپارچه است. فرض و اصل بنیادین ملت-دولت یا دولت ملی، وحدت و یکپارگی آن است که تصور آن بهعنوان یک کل واحد را ممکن میسازد. این وحدت در عناصر چهارگانه دولت[1]/کشور یعنی سرزمین، جمعیت/ملت، حاکمیت، و حکومت[2] تسری و تجلی می یابد. وحدت سرزمینی یا تمامیت ارضی، یکی از مختصات دولت ملی است. بهگونهای که حتی اگر سرزمین دولتی/کشوری بهلحاظ جغرافیایی پراکنده و گسسته باشد از نظر سیاسی و حقوقی قلمرو واحدی تلقی میشود. وحدت ملت، که گاهی وحدت ملی نیز خوانده میشود، دومین مشخصه ملت-دولت است. هر ملتی لزوماً از نظر نژادی، قومی، دینی، و زبانی همگون و همگن نیست؛ بلکه ممکن است تنوع و تعدد نژادی، قومی، دینی و زبانی داشته باشد. بااینحال، ملتِ ناهمگون و ناهمگن با انواع مختلف تنوعات نیز یک کل واحد تلقی و تصور میشود. یعنی وحدت در کثرت. ملت ایران، نمونه یک ملت متنوع و متکثر است. حاکمیت ملی نیز واحد و تجزیهناپذیر است. بهگونهای که حاکمیت دو و چندگانه اساساً با فلسفه وجودی دولت ملی ناسازگار است. حکومت نیز، بهرغم تفکیک قوا و تعدد دیوانسالاریهای مختلف، یک کل و موجودیت واحد است.
در نظام پارلمانی، که رئیس حکومت توسط نمایندگان مردم انتخاب میشود، انواع مختلفی از حکومت معنا و موضوعیت دارد. حکومت اکثریت، حکومتی است که توسط حزبی که اکثریت کرسیهای پارلمان را کسب کرده است تشکیل میشود. حکومت اقلیت، حکومتی است که توسط حزب پیروز ولی فاقد اکثریت کرسیهای پارلمان تشکیل میشود. حکومت ائتلافی، زمانی تشکیل میشود که هیچ حزبی اکثریت کرسیهای لازم را کسب نکرده است و بهناچار باید با یک یا چند حزب دیگر ائتلاف کند. در واقع، حکومت ائتلافی لازمه حکومت اقلیت است و با حکومت وحدت ملی یکسان نیست. حکومت وحدت ملی با مشارکت و عضویت همه احزاب یا مهمترین احزاب سیاسی تشکیل میشود؛ ازاینرو، حکومت وحدت ملی که در شرایط خاص و اضطراری مانند جنگ داخلی، انقلاب و... تشکیل میشود عملاً فاقد اپوزیسیون است. در نظام ریاستی که رئیس حکومت/دولت با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود انواع مختلف حکومت/دولت، بهجز دولت وحدت ملی، موضوعیت ندارند. چون فردی که اکثریت آراء مأخوذه را کسب کرده است قانوناً برای تشکیل دولت نیازی به مشارکت سایر احزاب ندارد؛ ولی با وجود این، ممکن است بدون هرگونه الزام قانونی، برای ایجاد یا ارتقاء اتحاد، انسجام و اجماع ملی از نمایندگان دیگر احزاب یا جناحهای سیاسی در دولت خود استفاده کند.
دولتِ رئیس جمهوری که کمتر از 50% مجموع آراء را کسب کرده است، دولت اقلیت نامیده نمیشود. از اینرو، دولت چهاردهم، دولت اقلیت، ائتلافی و حتی لزوماً وحدت ملی بهمعنای تخصصی آن نیز نیست بلکه یک دولت اکثریت است؛ چون توسط رئیس جمهوری تشکیل میشود که اکثریت مجموع آراء مأخوذه را کسب کرده است؛ بااینحال، این دولت میتواند واجد شاخصهای دولت واحد ملی نباشد. اما رئیس جمهور منتخب در توضیح معیارهای انتخاب اعضای هیأت دولت خود بهصورت ضمنی بیان میکند که منظور او از دولت وحدت ملی، دولت واحد ملی است. «بنابراین هماهنگی درون دولت[3] از یک طرف و بین دولت و سایر ارکان حکومت از طرف دیگر باید...مورد توجه قرار گیرد».
دولت واحد ملی بر پنج اصل استوار است:
- نسبتِ این همانی بین ملت و دولت وجود دارد؛
- دولت به نمایندگی از همه ملت تصمیم گرفته و اقدام می کند؛
- به رغم تفکیک قوا، همه آنها یک کل واحدند؛
- منافع ملی برآیندِ برترین ارزش ها و والاترین آرمان های ملت است؛
- دولت، بهویژه در سیاست خارجی، با یک زبان سخن گفته و با یک دست عمل می کند.
این دولت متضمن آن است که:
- سران کشور، قوا و نیروهای مسلح در مورد اولویتهای اساسی کشور اتفاق نظر و اجماع دارند؛
- این اولویت ها با نیازهای اساسی ملت انطباق دارد؛
- ملت به صورت بیناذهنی این اولویت ها را تأیید میکند؛
- بوروکراسی اداری و اجرایی بدون تفسیر و توجیه، آنها را عملی میکند؛
- بازیگران بین المللی نیز کشور را واحد و یکپارچه تلقی میکنند.
مهمترین الزامات تحقق دولت واحد ملی عبارتند از:
- وحدت گفتمانی: یکی از مهمترین الزامات دولت واحد ملی، وحدت گفتمانی در سطح حاکمیت میان دولت بهمعنای قوه مجریه و سایر ارکان حکومت است. تنوع و تلون گفتمانی در حکومت و حاکمیت یکی از چالشها و موانع شکیگیری دولت واحد ملی است.
-وحدت عقلی و منطقی: دولتهای مختلف ممکن است برپایه عقل ابزاری، ارتباطی، هنجاری و انتقادی تصمیم گرفته و اقدام کنند. هریک از این عقول نیز متضمن و مستلزم منطق نتیجه، اقتضاء، استدلال، و اقناع است. دولت واحد ملی زمانی معنادار و محقق میشود که همه قوا و ارکان حکومت از عقل و منطق واحدی برخوردار بوده و پیروی کنند.
-وحدت ساختار تصمیمگیری: تصمیمگیری و سیاستگذاری یک تلاش جمعی است و گزینه انتخاب شده نیز یک برونداد مشترک میباشد. برای تحقق دولت واحد ملی، وحدت ساختار تصمیمگیری ضروری است. کشوری در تنظیم و اجرای سیاستهای خود موفق خواهد بود که از یک ساختار تصمیمگیری و سیاستگذاری واحد و یکپارچهای برخوردار باشد. در این ساختار، افراد و نهادهای تصمیمگیری مشخص و معین بوده و جایگاه هریک از آنان نیز در محیط سازمانی و بوروکراتیک شناخته شده است.
-وحدت راهبردی: لازمه دولت واحد ملی، وحدت راهبردی است که خود بر دو نوع است. نخست، جهتگیری و راهبرد کلان واحد دولت مبنیبر امنیتمحوری، توسعهگرایی یا ترکیب منطقی از هر دو؛ دوم، تلقی و تعریف واحد از راهبرد امنیت ملی و راهبرد توسعه ملی.
-وحدت رفتاری: یکی دیگر از الزامات دولت واحد ملی، وحدت رفتاری بهمعنای رفتارهای هماهنگ، همافزا و همگون در سیاست داخلی و سیاست خارجی است. این دولت از رفتارهای متناقض و متعارض در سطح حکومت و دولت میپرهیزد.
برایناساس، آنچه امروز ضرورت راهبردی دارد، تحقق دولت واحد ملی است. دولتی که مبتنی بر اقناع، اجماع و وفاق ملی باشد؛ همه احاد ملت ایران فارغ از دین، مذهب، طبقه، قشر، قبیله، قوم، حزب و جناح سیاسی را نمایندگی کند؛ منافع ملی را بر سایر منافع مرجح و مقدم بدارد و آن را بهصورت بهینه و بیشینه تعقیب و تأمین کند تا همه ملت از آن منتفع شوند. همچنین، وظیفه ملی همه ماست که به تحقق و تحکیم دولت واحد ملی در چهارچوب دولت چهاردهم کمک کنیم که یک الزام راهبردی و حیاتی برای جمهوری اسلامی ایران است. مهمتر از این، دولت چهاردهم برای اجماعسازی و تحقق دولت واحد ملی، پیش و بیش از هر چیز دیگر به تنشزدایی و اعتمادسازی در سیاست داخلی نیاز دارد.
* استاد روابط بین¬الملل دانشگاه علامه طباطبایی
[1] در علم سیاست و روابط بین الملل دولت به معنای کشور اعم از حکومت است که یکی از عناصر مقوم آن است
[2] قوه مجریه که در ادبیات سیاسی ایران دولت گفته میشود یکی از اجزاء یا ارکان حکومت است. حکومت اعم از دولت به معنای قوه مجریه است.
[3] منظور قوه مجریه است