نتانیاهو به خوبی میداند با ترور هنیه، عملا حماس زیر بار هیچ توافقی طی هفتههای (ماههای؟) آینده نمیرود و جنگ فرسایشی در غزه تداوم خواهد داشت.
یک نکته مهم را فراموش نکنیم:برای نتانیاهو، «کرانه باختری» مهمتر از «غزه»، «امنیت در شمال» (و مسأله حزبالله) و فراتر از آن تنشهای منطقهای است. او نقطه جهش و پیروزی نهایی خود را در «تثبیت تغییرات ماندگار در کرانه باختری» میداند.
با این کار، هم راستهای میانه و رقیب (گیدعون سعر، بنت و لیبرمن) را مجبور به همراهی نسبی میکند؛هم راستهای افراطی ملیمذهبی متحد خود (صهیونیسم مذهبی) را به تداوم ائتلاف وادار میسازد؛هم محبوبیت لیکود را تا حدی احیا میکند.مهمتر از همه اینها، «تقویت گفتمان راستگرایی» در فضای داخلی اسرائیل است که نیابد روند آن معکوس شود.
اتفاقا مهمترین وجه تمایز «ترامپ» و «هریس/بایدن» هم در همین نکته است.نتانیاهو امیدوار است (قول گرفته؟) که ترامپ از «برنامه الحاق کرانه» حمایت کند.
فرسایشی شدن جنگ غزه و در عین حال تلاش برای کش دادن آن تا سه ماه دیگر (انتخابات آمریکا) را باید بیشتر دز این راستا تحلیل کرد.
بحث «تطبیع با ریاض» برای برونرفت از بحران «فردای پسا غزه» هم احتمالا به بعد از انتخابات موکول میشود.
علیرضا مجیدی/کارشناس بین الملل