این اقدام که واکنشهای گستردهای را به دنبال داشت، به عنوان ترفندی هوشمندانه برای نمایش استقلال مالی و جلب حمایتهای گسترده مردمی تلقی ميشود. اما آیا این تکنیک، نشاندهنده نیاز واقعی است یا تنها ابزاری برای تقویت تصویر عمومی؟
در روزهای پایانی دولت سیزدهم، شاهد رویدادی جالب در عرصه رسانههای مرتبط با جبهه پایداری بودهایم. چهرههایی همچون محمد مهدی اسماعیلی، یاسر جبرائیلی، علی نادری و محسن منصوری، که به عنوان افرادی تاثیرگذار در این جبهه شناخته میشوند، تلاشهایی برای گرفتن مجوز پایگاه خبری و روزنامههای با اسامی به ترتیب «شهیدجمهور، حکمران، جهانآرا، نوبنیاد» انجام دادند. اما نکته قابل توجه، اتفاقی است که پیرامون یاسر جبرائیلی، فردی که خود را کارشناس اقتصادی معرفی میکند، رخ داده است.
به گزارش تابناک، جبرائیلی که به طور مکرر در توییتهای خود نسبت به مسائل اقتصادی کشور انتقاداتی مطرح میکند، در توییتی اعلام کرد که پس از دریافت مجوز برای انتشار روزنامه «حکمران»، با برآورد هزینهها و مخارج مربوط به آن، متوجه شد که توان مالی کافی برای تولید روزنامه ندارد. او با اظهار این موضوع که «یک نشریه با تیراژ پائین و بدون اجاره ساختمان و... ماهانه حداقل ۵۰۰ میلیون تومان هزینه دارد که تامین آن برای جریان نوپای منتقد سرمایهداری محال است. .....نظم سرمایهداری یعنی مردم عادی زخمخورده از نئولیبرالیسم حتی صدای اعتراضشان نباید بلند شود»، واکنشهای گستردهای را در فضای مجازی برانگیخت. بسیاری از کاربران از این موضوع انتقاد کردند که چگونه یک کارشناس اقتصادی، برآورد هزینههای پیش از دریافت مجوز را به درستی انجام نداده است.
پس از این اتفاق، برخی از کاربران ناشناس در فضای مجازی اعلام کردند که مایلند بخشی از هزینههای روزنامه را تقبل کنند تا این رسانه بتواند به فعالیت خود ادامه دهد. جبرائیلی نیز با انتشار توییتهایی، نشان داد که این مبالغ توسط طرفداران وی و به صورت مردمی است، و به نحوی تأمین هزینههای روزنامه را به خود مردم وامیگذارد.
این اقدام جبرائیلی، به نوعی تکنیک رسانهای محسوب میشود که با ایجاد «احساس نیاز» برای شنیده شدن صدای مردمی، مخاطبان را به حمایت مالی از روزنامهاش ترغیب کرد. از سوی دیگر، او با نشان دادن این که هزینههای روزنامه به صورت عمومی و شفاف توسط مردم تأمین میشود، تلاش کرد تصویری از استقلال مالی و غیر وابسته بودن رسانه خود به نهادهای خاص را به مخاطبان مخابره کند.
این تکنیک رسانهای، که با ایجاد احساس نیاز و جلب همدلی مخاطبان همراه است، پیشتر نیز توسط چهرههای دیگر جبهه پایداری مورد استفاده قرار گرفته است. به عنوان مثال، امیرحسین ثابتی در جریان انتخابات مجلس، با انتشار شماره حسابی، از طرفدارانش خواست که برای حمایت از تبلیغات انتخاباتی او کمکهای مالی خود را واریز کنند. همچنین، سعید جلیلی در فرآیند انتخابات ریاست جمهوری، با استفاده از همین روش، شماره حسابی برای دریافت کمکهای مردمی معرفی کرد و از هواداران خود خواست تا به ستاد انتخاباتی او یاری برسانند.
این گونه اقدامات، هرچند نشان از حمایت مردمی و استقلال مالی دارند، اما در واقع یک تکنیک رسانهای محسوب میشوند که با هدف ایجاد یک حس مسئولیت و مشارکت در مخاطبان و هواداران طراحی شدهاند. این تکنیکها با ایجاد ارتباطی مستقیم بین مخاطب و رسانه یا کاندیدا، حس مشارکت و تأثیرگذاری در جریانهای سیاسی و اجتماعی را در آنان تقویت میکنند و به نوعی وفاداری مخاطبان به این چهرهها را افزایش میدهند.
از سوی دیگر، این تکنیک به شخصیتهای سیاسی یا رسانهای امکان میدهد که خود را مستقل از منابع مالی بزرگ معرفی کنند. با این کار، آنها تصویری از یک نیروی مردمی و عدم وابسته به نمایش میگذارند که بر حمایت مستقیم مردم تکیه دارد. این تصویر میتواند در شرایطی که اعتماد به نهادهای رسمی یا قدرتهای بزرگ کاهش یافته است، به عنوان یک نقطه قوت تبلیغاتی عمل کند.
اما این نکته حائز اهمیت است که این نوع از درخواست کمکهای مردمی، از پایین به بالا و با هدف تقویت دموکراسی مستقیم انجام میشود.
با این وجود؛ تکنیک رسانهای «تأمین مالی جمعی» در اعضای حزب، نشان از تلاش آن برای نشان دادن استقلال مالی و عدم وابستگی به منابع قدرت و نهادهای بزرگ دارد. این روش به حزب یا شخصیتهای مرتبط امکان میدهد تا خود را به عنوان یک نیروی کاملاً مردمی معرفی کنند که بر حمایت مستقیم از سوی مخاطبان تکیه دارد.
در نهایت، این تکنیک رسانهای، هم فرصتهایی برای جلب حمایتهای گسترده مردمی فراهم میکند و هم میتواند به عنوان ابزاری برای تقویت تصویر عمومی شخصیتهای سیاسی و رسانهای مورد استفاده قرار گیرد. اما موفقیت یا ناکامی آن به میزان توانایی در حفظ حمایت مردمی و مدیریت صحیح این فرآیند بستگی دارد، سئوال مهم این است که آیا نوانقلابی ها از هزینه راه اندازی رسانه بی اطلاع هستند یا ترفند درخواست کمک از هواداران، درس جدیدی است که در کلاس های کمپین انتخاباتی از مرشدشان، سعید جلیلی آموخته اند؟